تو اسلام را هيچ، نگذاشتى
به آنان تو آن را بپاداشتى
كه باشند راه تو را رهنما
نمايند بر مردمان راه را
به پيمان خود بسته پيمانشان
چو فرمان خود خوانده فرمانشان
كه گر نهى كردند رو در پذير
وگر امر از آن نباشد گزير
چنان كن كه گفتند بىبيش و كم
از آنها فراتر نبايد قدم
پناهند آنگه كه جويى پناه
نمايند ره تا نيفتى به چاه
تو را دستگيرند يازى چو دست
جمالند بر عالم و هر چه هست