آنگاه كه امر به طاعت كردى امتثال نكرد و زجر از معصيت فرمودى باز نايستاد و منع از گناه كردى مخالفت كرد، و راه مناهى پيمود، مخالفت او نه از راه عناد و گردنكشى بوده و نه از روى سركشى و مخالفت بلكه از روى نادانى و جهالت از روى هوسرانى و شهوت، اين راه خطا را دشمن تو شيطان به او ياد داد و او را بر تخطى جسور و جرى كرد. با پشتيبانى شيطان اقدام جرات بر مخالفت تو كرد در حالتى كه عالم بوده به وعد و وعيد تو در حالى دانا بود تهديد و انتقام تو اما در عين حال اميدوار بود به لطف تو و اعتماد داشت به گذشت تو و تقصير خويش. الهى آن بندهايست كه سزاوارترين بندگان تو به آن نعمتها است اما تو نعمتها بخشيدى كه قدم از جاده متابعت خارج نكنند و از دايره
طاعت قدم بيرون ننهد