فارسی
يكشنبه 04 آذر 1403 - الاحد 21 جمادى الاول 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه



فراز 12 از دعای 49 ( لطف خدا در جبران بسیاری از نداری‌ها و فقرها )

وَ كَمْ مِنْ ظَنٍّ حَسَنٍ حَقَّقْتَ ، وَ عَدَمٍ جَبَرْتَ ، وَ صَرْعَةٍ أَنْعَشْتَ ، وَ مَسْكَنَةٍ حَوَّلْتَ .
چه بسيار پندار پاك مرا كه پذيرفتى و چه بسيار كه در فقر و نيازمندى، تو مرا غنى و بى‌نياز كردى. چه بسيار كه از فرط گرفتارى از پا افتادم و تو مرا برپا داشتى. چه بسيار به ذلت و خوارى گرفتار شدم و تو وضع را دگرگون كردى و عزتم بخشيدى.

تقابل نيك خدا و عملكرد بنده‌

يكى از اسماى الهى «المنّان» است. منّان به معنى عطاكننده و احسان كننده است و واژه منّت به معنى بخشيدن نعمت مى‌باشد.

راغب اصفهانى در مفردات مى‌نويسد:

ريشه اصلى لغت «منّت» از اصل «مَنّ» به معناى سنگ‌هايى كه با آن وزن مى‌كنند. به همين دليل هر نعمت سنگين و گران‌بهايى را منّت مى‌گويند.

براى «المنّان» كه صيغه مبالغه مى‌باشد دو معنى بيان شده است؛ يكى بخشنده و انعام كننده و ديگرى منّت و امتنان و لطف و تفضّل است كه در اين باره خداوند منّان مى‌فرمايد:

﴿لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ إِذْ بَعَثَ فِيهِمْ رَسُولًا مِنْ أَنْفُسِهِمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِنْ كَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُبِينٍ﴾«1»

يقيناً خدا بر مؤمنان منّت نهاد كه در ميان آنان پيامبرى از خودشان برانگيخت كه آيات او را بر آنان مى‌خواند و [از آلودگى‌هاى فكرى و روحى‌] پاكشان مى‌كند، و كتاب و حكمت به آنان مى‌آموزد، و به راستى كه آنان پيش از آن در گمراهى آشكارى بودند.

﴿يَمُنُّونَ عَلَيْكَ أَنْ أَسْلَمُوا ۖ قُلْ لَا تَمُنُّوا عَلَيَّ إِسْلَامَكُمْ ۖ بَلِ اللَّهُ يَمُنُّ عَلَيْكُمْ أَنْ هَدَاكُمْ لِلْإِيمَانِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ﴾«2»

از اينكه اسلام آورده‌اند بر تو منّت مى‌گذارند؛ بگو: اگر [در ادعاى مؤمن بودن‌] راستگوييد، بر من از اسلام آوردن خود منّت نگذاريد، بلكه خداست كه با هدايت شما به ايمان بر شما منّت دارد.

منّت، در زبان قرآن معناى گسترده‌اى دارد كه بيشتر شامل بخشيدن نعمت‌هاى سنگين است. اگر جنبه عملى داشته باشد، يعنى بزرگى در كارش نعمت گرانقدرى را به ديگرى بدهد كه بسيار زيبا و ارزنده است. اما اگر كسى كار كوچك خود را با سخن بزرگ كند و به رخ ديگران بكشد، امرى نازيبا و بى‌ارزش است. البته منّت گذاشتن به مفهوم دوّم در مورد انسان، روش مردم فرومايه و كم‌خرد بوده و سيره‌اى‌ ناپسند است.

مداومت بر اسم منّان، براى ايمنى از خوف و رسيدن به نعمت نافع است و براى دفع تنگدستى و فقر مجرّب است كه انسان اين ذكر را بخواند:

يا مَنَّانُ ذَا الْإِحْسانِ قَدْعَمَّ الْخَلائِقَ مِنْهُ وَ فَضْلُهُ.«3»

اى بخشنده و صاحب نيكويى و كرم! همانا همه آفريدگان را بخشش و لطف او فرا گيرد.

اما گاهى از ميان پاداش‌هاى الهى كه براى اعمال مؤمنان نيكوكار و صالحان شكيبا و پايدار، بدون منّت پرداخت مى‌شود؛ اجر غيرممنون است. يعنى پاداش‌هاى خداوند گسسته نمى‌شود و بدون انقطاع و منّت پيوسته ادامه دارد. به ويژه كسانى كه اعمال عبادى و رفتارهاى اخلاقى خود را بدون منّت و چشمداشتى از كريم بنده نواز انجام مى‌دهند و در برابر فشارهاى روحى و روانى مانند تهمت و توهين، به لطف و تفضّل پروردگار توجّه مى‌كنند، بسيار صاحب خير و بركت خواهند شد.

پروردگار كريم در چند آيه احسان و نعمت بدون منّت خود را بيان فرموده، از جمله در سوره قلم خطاب به رسول عزيزش مى‌فرمايد:

﴿مَا أَنْتَ بِنِعْمَةِ رَبِّكَ بِمَجْنُونٍ * وَإِنَّ لَكَ لَأَجْرًا غَيْرَ مَمْنُونٍ﴾«4»

كه به سبب نعمت و رحمت پروردگارت [كه نبوّت، دانش و بصيرت است‌] تو مجنون نيستى؛* و بى‌ترديد براى تو پاداشى دايم و هميشگى است.

در آيه فوق كلمه «ممنون» اگر از ريشه «منّ» به معناى قطع باشد، به معناى پاداش بى‌انقطاع است و اگر از مادّه «منّت» باشد، يعنى الطاف الهى بدون منّت است و به‌ ظاهر، معناى اول منظوراست؛ زيرا به رخ كشيدن از جانب خداوند عيب نيست، بلكه انگيزه‌اى براى شكر و اطاعت از او مى‌شود.

اين اوصاف مخصوص خداوند بزرگوار است كه منّت خود را با ذلّت و كيفر، تلخ نمى‌كند و گاهى پاداش اخروى را به مزد دنيايى مى‌فروشد و دچار خسران مى‌شود.

از اين رو امام سجّاد (عليه السلام) در فرازى از دعاى طلب حوائج، به درگاه خداوند متعال مى‌فرمايد:

«وَ يَا مَنْ لَا يَبِيعُ نِعَمَهُ بِالْأَثْمَانِ وَ يَا مَنْ لَا يُكَدِّرُ عَطَايَاهُ بِالامْتِنَانِ»«5»

اى آنكه نعمت‌هايت را به بها نمى‌فروشى. اى خدايى كه عطاهايت را به كدورت منّت آلوده نمى‌كنى.

ودر فراز ديگرى مى‌فرمايد:

«وَ عَلِمْتُ أَنَّ كَثِيرَ مَا أَسْالُكَ يَسِيرٌ فِي وُجْدِكَ، وَ أَنَّ خَطِيرَ مَا أَسْتَوْهِبُكَ حَقِيرٌ فِي وُسْعِكَ، وَ أَنَّ كَرَمَكَ لَا يَضِيقُ عَنْ سُؤَالِ أَحَدٍ، وَ أَنَّ يَدَكَ بِالْعَطَايَا أَعْلَى مِنْ كُلِّ يَدٍ»«6»

دانستم كه خواسته من از تو هر چند زياد باشد در كنار دارائيت بسيار ناچيز است و چشمداشت فوق العاده من به بخششت در جنب توانايى تو حقير است و دايره بزرگواريت از تقاضاهاى هيچ كس تنگ نمى‌شود و دست عطايت از هر دستى برتر است.

بنابراين كه منّت گذارى از سوى بندگان عادتى ناپسند است، نبايد زيبايى و شيرينى احسان و لطف را با منّت و اذيّت فاسد نمود.


منّت گذاشتن در روايات‌

حضرت على (عليه السلام) مذمّت به رخ كشيدن و منّت گذاشتن مى‌فرمايد:

جَمالُ الْإِحْسانِ تَرْكُ الْإِمْتِنانِ.«7»

زيبايى نيك كردن، منّت ننهادن است.

آفَةُ السَّخَاءِ الْمَنُّ.«8»

آفت سخاوت، منّت گذارى است.

ظُلْمُ الْإِحْسانِ قُبْحُ الْإِمْتِنانِ.«9»

ستم نيكوكارى، زشتى منّت گذاشتن است.

وِزْرُ صَدَقَةِ الْمَنَّانِ يَغْلِبُ أَجْرَهُ.«10»

گناه نيكى منّت گذارنده، بر پاداش او غلبه مى‌كند.

لَيْسَ مِنَ الْكَرَمِ؛ تَنْكِيدُ الْمِنَنِ بِالْمَنِّ.«11»

از كرم نيست، كه نعمت‌ها به منّت گذاشتن، تيره شود.

امام باقر (عليه السلام) مى‌فرمايد:

إِنَّ اللَّهَ تَبارَكَ وَ تَعالى‌ يَقُولُ: ابْنَ آدَمَ تَطَوَّلْتَ عَلَيْكَ بِثَلاثَةٍ سَتَرْتَ عَلَيْكَ ما لَوْيَعْلَمُ بِهِ أَهْلُكَ ما وَارَوْكَ وَ أَوْسَعْتُ عَلَيْكَ فَاسْتَقْرَضْتُ مِنْكَ فَلَمْ تُقَدَّمْ خَيْراً وَ جَعَلْتُ لَكَ نَظِرَةً عِنْدَ مَوْتِكَ فِى ثُلُثِكَ فَلَمْ تُقَدِّمْ خَيْراً.«12»

خداوند متعال مى‌فرمايد: اى فرزند آدم! با سه نعمت بزرگ بر تو منّت نهادم:

1- زشتى‌ها را بر تو پوشاندم كه اگر خانواده‌ات آنها را مى‌دانستند پرده‌پوشى نمى‌كردند.

2- گشايش و آسايش در زندگى به تو دادم، سپس از تو قرض خواستم ولى تو قدم خير برنداشتى؛ چيزى را نفرستادم.

3- نزديك مرگ ثلث مال را در اختيار تو نهادم، باز هم قدمى خير، برنداشتى.

به هر حال اين حقّ خداوند كريم است كه با همه زشتى اعمال و كم‌توجّهى انسان‌ها در هنگام درخواست از او پاسخ نيك مى‌دهد، ولى گاهى جواب نمى‌دهد چون مصلحت نمى‌داند.

حضرت سجّاد (عليه السلام) در حق چنين مسئولى مى‌فرمايد:

وَ حَقُّ الْمَسْئُولِ إِنْ أَعْطَى‌ فَاقْبَلْ مِنْهُ بِالشُّكْرِ وَ الْمَعْرِفَةِ بِفَضْلِهِ وَ إِنْ مَنَعَ فَاقْبَلْ عُذْرَهُ.«13»

و حق سؤال شونده اين است كه: اگر چيزى بخشيد با تشكّر و قدرشناسى لطفش، از او بپذيرى و اگر كمكى نكرد، عذر او را بپذيرى.

برخى از بندگان صالح بدون سؤال؛ داراى منيّت نفس و درجات كرامت و احسان مى‌شوند كه بدون منّتى، به ديگران رسيدگى مى‌كنند و پروردگار سبحان هم بى‌منّت، احسان آنان را مى‌پذيرد.


حقيقت نياز در كلام ابوذر

روزى مهمانى بر ابوذر وارد شد، او كه زندگى ساده‌اى داشت از مهمان معذرت‌ خواست كه من بر اثر گرفتارى نمى‌توانم اكنون از تو پذيرايى كنم. من چند شتر در فلان نقطه دارم، قبول زحمت كن بهترين آنها را بياور تا قربانى كنم. ميهمان رفت و شتر لاغرى با خود آورد.

ابوذر به او گفت: به من خيانت كردى، چرا چنين شترى آوردى؟ او در جواب گفت: من فكر كردم روزى به شترهاى ديگر نيازمند خواهى شد.

ابوذر گفت: روز نياز من زمانى است كه از اين جهان چشم فرو مى‌بندم و در قبرم مى‌گذارند، چه بهتر كه براى آن روز ذخيره كنم با اينكه خداوند فرموده است:

﴿لَن تَنَالُواْ الْبِرَّ حَتَّى‌ تُنفِقُواْ مِمَّا تُحِبُّونَ﴾«14»

هرگز به [حقيقتِ‌] نيكى [به طور كامل‌] نمى‌رسيد تا از آنچه دوست داريد انفاق كنيد.«15»

از اين رو رسول خدا (صلى الله عليه و آله) مى‌فرمايد:

اهل معروف و احسان كنندگان در دنيا، در آخرت نيز اهل احسان باشند.پرسيدند: اين چگونه باشد؟ حضرت فرمود: خداوند از راه لطف منّت نهد و ايشان را ببخشايد و آنها حسنات خود را به مردم عطا كنند و آنان به اين سبب به بهشت روند. پس هم در دنيا و هم در آخرت اهل احسان هستند.«16»

______________________________

(1)- آل عمران (3): 164.

(2)- حجرات (49): 17.

(3)- بحار الأنوار: 92/ 168، باب 105، حديث 22؛ مهج الدعوات: 305.

(4)- قلم (68): 2- 3.

(5)- صحيفه سجاديه: دعاى 13.

(6)- صحيفه سجاديه: دعاى 13.

(7)- غرر الحكم: 390، حديث 8959.

(8)- غرر الحكم: 381، حديث 8622.

(9)- غرر الحكم: 389، حديث 8931.

(10)- غرر الحكم: 390، حديث 8946.

(11)- غرر الحكم: 389، حديث 8934.

(12)- بحار الأنوار: 67/ 19، باب 43، حديث 13؛ الخصال: 1/ 136، حديث 150.

(13)- بحار الأنوار: 71/ 9، باب 1، حديث 1؛ الخصال: 2/ 570، حديث 1.

(14)- آل عمران (3): 92.

(15)- مجمع البيان فى تفسير القرآن: 2/ 343؛ تفسير الثعلبى: 3/ 111.

(16)- بحار الأنوار: 71/ 412، باب 30، حديث 25؛ ثواب الأعمال: 182.


انتخاب شرح:
- حسین انصاریان - محمد رضا آشتیاني - محمد جعفر امامی - محمد علي مدرسی چهاردهی - بدیع الزمان قهپائی - سید عليخان حسينی حسنی مدنی شيرازی - سید علیخان حسينی حسنی مدنی شيرازی - سید محمد باقر حسينی (داماد) - سید محمد باقر موسوی حسينی شيرازی - سید محمد حسین فضل الله - سید محمد شيرازی - سید نعمة الله جزائری - عباس علی موسوی - محمد جواد مغنیه - محمد دارابی - نبیل شعبان
پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^