اى خداى بزرگوار متعالى چون خيانت و خبث سريرتش را ديدى و قبح و زشتى نيت شومش را توهم (به قهر و غضب) از مغز سر سرنگون به چاه هلاكش كردى و او را به گودال عميق (كه خود كنده بود) درافكندى و پس از همه سركشى و سربلندى (ذليل گرديد و) در طنابهاى مكر و تزويرى كه در آن مرا روز قدرتش انتظار داشت اسير ببيند خود اسير و دستگير شد كه (اى خداى مهربان) اگر رحمتت شامل حال من نمىشد آن رنج و بلا كه به او رسيد بر سر من وارد مىشد
استاد انصاریان این فراز را همراه با فراز قبل شرح کرده اند، برای مشاهده لطفا «اینجا» را کلیک کنید.