اى پناه من، آن گاه كه راهها به حيرتم اندازند مرا از آن راهى كه خشم تو در آن است رهايى ده؛ اى در گذر از لغزشهايم اگر عيب پوشىات نبود من از رسوايان بودم؛ اى يار و ياورم، اگر يارىات نبود من در زمره افتادگان بودم. اى كه پادشاهان در برابرش يوغ خوارى به گردن اندازند، و از خشم و سطوتش بسى ترسانند؛ اى سزاوار خشيت و هراس؛ اى كه نامهاى نيك از آن توست از تو مىخواهم كه عفوم كنى، و از من درگذرى كه نه بى گناهم تا عذرى آورم و نه قدرتى دارم، و نه گريزگاهى دارم كه بدان بگريزم.
استاد انصاریان این فراز را همراه با فرازهای قبل شرح کرده اند، برای مشاهده لطفا «اینجا» را کلیک کنید.