فارسی
يكشنبه 04 آذر 1403 - الاحد 21 جمادى الاول 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه



مقدمه استاد انصاریان

چند ماهى براى انجام برنامه‌اى در مسير فرهنگ سعادت‌بخش الهى در فكر بودم، ولى فكرم به جايى نمى‌رسيد، تا از توجّه و عنايت حضرت حق، در ايّام ولادت رسول اكرم و نبى مكرّم (صلى الله عليه و آله) و امام به حق ناطق حضرت صادق (عليه السلام)، در لحظاتى از شب پرفروغ جمعه، نسبت به تفسير و شرح صحيفه سجاديّه كه محصول قلب و روح و جان و دل و حال و مقال امام عاشقان و حيات عارفان و زبده عابدان و سرور ساجدان و نخبه حكيمان و اسوه شب زنده داران حضرت زين العابدين (عليه السلام) است، مُلهَم شدم!!

براى قوّت قلب، نسبت به اين برنامه معنوى، با تضرّع و زارى و با انكسار و خوارى، در حال توجّه به حضرت حقّ به قرآن مجيد كه هميشه در مصايب و مشكلات راهگشايم بود، پناه برده و به آن گنجينه بى‌نظير الهى تفأل زدم، اين آيه كريمه آمد:

﴿وَ الْبَاقِيَاتُ الصَّالِحَاتُ خَيْرٌ عِنْدَ رَبِّكَ ثَوَابًا وَخَيْرٌ أَمَلًا﴾«1»

ولى اعمال شايسته پايدار نزد پروردگارت از جهت پاداش بهتر و از لحاظ اميد داشتن به آنها نيكوتر است.

آيه شريفه مرا شگفت‌زده كرد، تا دو روز تمام فكرم به كلام حضرت حقّ مشغول بود، دلالت و راهنمايى آيه كريمه مرا مات و مبهوت و معنويّت اين سخن پربهاى حضرت دوست، شوقى عجيب نسبت به شروع تفسير و شرح‌«صحيفه سجاديه» در قلبم ايجاد كرد.

در آن دو روز، قرآن مجيد در مقابلم باز بود، هر بار كه از كنارش مى‌گذشتم به آن آيه ملكوتى و نورانى خيره مى‌شدم و از انوار تابناكش بهره مى‌گرفتم، تا به وقت شنيدن صداى مؤذن كه جهت اعلان نماز مغرب فرياد عاشقانه مى‌زد، در حالى كه هنوز قرآن روبرويم بود و به آن آيه شريفه مى‌نگريستم، اين برنامه خدا خواسته را، در عين اعتراف به عجز و ذلّت و خالى بودن از دانش و بينش، شروع كردم. تنها تكيه گاهم در اين كار لطف و عنايت حضرت اوست و هم از آن جناب مى‌خواهم كه تا پايان كار، مرحمت و رحمتش را از اين فقير دل شكسته و بينواى دست و پا بسته دريغ نورزد كه هيچ كارى بدون نظر و خواست و اراده او صورت نمى‌گيرد.

عارفان روشن ضمير، از«صحيفه سجاديه» به «انجيل اهل بيت (عليهم السلام)» ياد كرده‌اند و بينايان راه از اين درياى پر از حكمت، تعبير به «زبور آل محمد (عليهم السلام)» نموده‌اند!!

«صحيفه سجاديه»، خزانه پرگوهر سلطان مُلك و ملكوت، حاكم عرصه گاه ناسوت و لاهوت، امير كشور جلال و جبروت، فرمانرواى جهان صدق و عشق، مولاى عارفان روشن‌دل و پيشواى عاشقان عامل، وجود مقدّس حضرت سجاد (عليه السلام) است.

اين خزانه، داراى گنج‌هاى حكمت است و هر آنچه براى رشد و كمال انسان لازم مى‌باشد، در اين منبع گنجانده شده است.

«صحيفه سجاديه»، مدرسه‌اى است كه معلّم آن امام سجّاد (عليه السلام) است و اين معلّم است كه با اين كتاب، جهانيان را در تمام اعصار درس مى‌دهد و هر كسى را در حدّ توان و قدرتش و به اندازه تكليف و استعدادش به مقامى كه بايد برسد مى‌رساند.

«صحيفه سجاديه»، درياى پرخروش فيض الهى است كه لؤلؤ و مرجانش از شمارش بيرون و اشياى پرقيمتش از حدّ احصا خارج است.

«صحيفه سجاديه»، خورشيد پرفروغى است كه چون نهال وجود انسان در پرتو تابنده‌اش قرار گيرد تبديل به شجره طيّبه گردد.

«صحيفه سجاديه»، آفتاب پرحرارت الهى است كه از مشرق وجود حضرت زين العابدين (عليه السلام) براى تربيت درخت وجود انسان طلوع كرده و تا عمق ابديّت از فروغ بخشى باز نخواهد ماند!!

«صحيفه سجاديه»، ميزان سنجش سره از ناسره، حقّ از باطل، نور از ظلمت، درستى از نادرستى، حيات از مرگ، دنيا از آخرت و سلامت از مرض است.

«صحيفه سجاديه»، چشمه فيض الهى، نجات دهنده از تباهى، رها كننده انسان از گمراهى است.

«صحيفه سجاديه»، معلّم حكمت، منبع معرفت، جاذبه رحمت، ايجاد كننده محبّت، سازنده شخصيّت، به وجود آورنده كرامت و رساننده انسان به مقام با عظمت قرب و معيّت است.

«صحيفه سجاديه»، طبيب حاذق، محبوب قلب صادق، آرامش جان عاشق، عذراى دل را وامق، روشنگر مغارب و مشارق، كاشف حقايق، دواى درد نفوس ناطق، كوبنده منافق و به حقيقت چشمه فيّاض حضرت خالق است.

«صحيفه سجاديه»‌، آرام جان پاكبازان، محرّك قلب تيز پروازان، نواى ناى‌ دلنوازان، قدرت نفس جوانمردان، عشق عاشقان، عرفان عارفان، پناه بى‌پناهان، راز دل رازداران، آه دل مستمندان به وقت شامگاهان، مناجات پرشور سحرخيزان و سرمايه روح اميدواران است.

«صحيفه سجاديه»، خزانه پرگوهرى است كه با كمال تأسّف تاكنون ناشناخته مانده و آن طور كه شايسته اين كتاب با عظمت است، از آن استفاده نشده و شرح جامعى كه قابل استفاده تمام مردم باشد، براى اين درياى بى‌ساحل معنوى فراهم نيامده است.

اكثريّت شيعه دوازده امامى، چنانكه از نهج البلاغه عظيم بى‌خبرند، از«صحيفه سجاديه»، نيز در غفلت‌اند!!

در كنار درياى بى‌كرانند ولى تشنه‌اند، در جنب بزرگترين گنجينه معارفند ولى بى‌خبرند، از غنى‌ترين معدن حكمت و علم و بزرگ‌ترين منبع دانش و بينش برخوردارند ولى تهيدستند.

آن قدر كه به دنياى خود مى‌رسند، از آخرت خويش اطّلاع نمى‌گيرند؛ ولى در حدى كه به جسم مى‌پردازند، احوالى از قلب و روح و نفس نمى‌پرسند؛ به اين اندازه‌اى كه براى آبادى شكم و پاسخگويى به شهوت اقدام مى‌نمايند، به معنا و معنويت و به مقام و شخصيّت خود توجّه نمى‌كنند.

بعد از گذشت پانزده قرن از طلوع‌«صحيفه سجاديه»، هنوز اكثريّت مردم در تاريكى جهل نسبت به اين سرمايه بى‌نظير الهى به سر مى‌برند.

دقّت در دعاهاى امام سجاد (عليه السلام)، اين معنى را به انسان نشان مى‌دهد كه بايد«صحيفه سجاديه» در حوزه‌هاى علمى شيعه و در مدارس فرهنگى، جزء كتب اصيل درسى شود و برجستگان با هنرى براى تعليم اين فرهنگ پرفروغ تربيت شوند.

«صحيفه سجاديه»‌، بايد در دانشگاه‌هاى اسلامى، به عنوان يكى از مهمترين منابع درسى مورد استفاده قرار گيرد، تا در سايه آن، در هر رشته‌اى از علم، متخصّصانى با فضيلت و انديشمندانى دلسوز و دانشمندانى متعهّد و معلّمانى با كرامت، تحويل جامعه گردد.

سزاوار است اساتيد حوزه علميه در پايان درس فقه و اصول هر روزه خود، فصولى از«صحيفه سجاديه» را به شاگردان مكتب حق القا نمايند، تا پس از طى مراحل فقه و اصول، افرادى عابد و زاهد، بينا و بصير، خبير و عليم، قوى و آگاه، مخلص و خالص، شيفته و سوخته، عارف و عاشق در جامعه ظهور كنند!

واجب است گويندگان مذهبى، بخشى از سخنان خود را، در وقت تبليغ، به خصوص ايّام محرّم و صفر و ماه مبارك رمضان در محور معارف اين كتاب قرار دهند، تا مستعمان بزرگوار، از خواسته‌هاى ناب حق آگاه شده و به حسنات الهيّه آراسته گردند و نيز بر هر امام جماعتى لازم است بعد از نماز جماعت يا بين دو نماز فرازهايى از اين كتاب گرانبها را بر مردم نمازگزار بخواند، باشد كه از اين مائده الهى، نصيب قابل توجّهى به آنان برسد.

بر انديشمندان آگاه و متفكّران بينا و محققّان توانا فرض است كه در شرح و تفسير اين كتاب همّت گمارند و از اين طريق به كشف حقايق اين منبع ناشناخته نايل آيند، باشد كه به انسان و انسانيّت خدمتى شود.

بر آنان كه از نمعت و مكنت مال برخوردارند، لازم و واجب است، بينايان راه را در تفسير مفصّل اين كتاب تشويق كنند و آنان را با بذل مال خود جهت انجام امور چاپى و پخش اين منبع فيض حق اميدوار و دلگرم سازند كه يكى از بهترين و ارزنده‌ترين نقاط خرج مال و انفاق در راه خداى متعال، اين نقطه روشن و اين گذرگاه پرقيمت است.

بدون شك اگر اين كتاب به دست عالمان آگاه و متخصّصان والا و حكيمان دانا، تفسير و تحليل شود، به بهترين صورت و با زيباترين كيفيّت چاپ شده و به دست مردم برسد، نيكوترين اثر تربيتى را در وجود مردم خواهد گذاشت و از اين مسير هزاران نفر به راه آشتى با حق و حقيقت درخواهند آمد و چه بسا كه جرقّه‌ها و بارقه‌هاى آتشين اين كتاب از زشت‌كارترين افراد، نيكوكارترين انسان‌ها به وجود آورد.

مگر با يك جرقّه الهى پسر يزيد رياحى، حرّ الهى نشد! مگر با يك بارقه ربّانى كه از طريق قرآن جهيد، هولناك‌ترين دزد سرگردنه بهترين عارف و معلّم عارفان نشد! مگر بازيگرى شهوت ران و غرق شده در لهو و لعب، با نسيمى كه از قلب موسى بن جعفر (عليه السلام) به او رسيد عابد و زاهد زمانه نشد؟!

براى چه پس از اين همه دليل و برهان و اين همه مصاديقى كه قرآن و روايات و تاريخ نشان مى‌دهد، معطّل نشسته‌ايم؟

هان! اى حوزه‌هاى علميّه شيعه و اى آموزش و پرورش مملكت اسلامى زجركشيده و اى روحانيّون انديشمند و آگاه و اى معلّمان بينا و دلسوز تا نفس داريد، در راه رضاى حقّ و در كمال آگاهى و اخلاص براى رشد و تربيت مردم و پاسخگويى به نيازهاى معنوى جامعه، به خصوص نسل با كرامت جوان كه نسل انقلاب و جهاد و جبهه و خون و شهادت است، دامن همت به كمر زنيد و از آسوده نشستن و بر محور عافيت گشتن و بى‌توجّهى به تشنگان معرفت بپرهيزيد كه در دادگاههاى عدل الهى در صحنه باعظمت محشر جوابگو نخواهيد بود.

«الهى»،بنده‌اى خسته حالم، به وجودت قسم تشنه وصالم، دستم بگير كه دور از كمالم، دل شكسته‌اى بى‌پر و بالم، چرا از دردِ محرومى ننالم؟!

«الهى»، روسياهم، ناآگاهم، غرق گناهم، اى پناه فقيران! بى‌پناهم، چه سازم كه با تمام وجود دود آهم.

«الهى»، در اين مسيرى كه مرا مُلهَم ساختى، سخت محتاج و نيازمند به يارى توام، تفسير و شرح‌ «صحيفه سجاديه» كار من نيست، من از نور معرفت محرومم و از علم و دانش دورم، تنها با لطف و رحمت و رأفت و مرحمت تو دست به اين كار سنگين‌ مى‌زنم اگر توفيق رفيقم كنى آن را به پايان مى‌برم، اگر به خود واگذاريم از اين نعمت عظيم محروم گردم.

قَوِّ عَلى‌ خِدْمَتِكَ جَوارِحى و اشْدُدْ عَلَى الْعَزيمَةِ جَوانِحى.«2»

اعضا و جوارحم را براى خدمتت نيرو ده و نيروهاى درونيم را بر تصميم جدّى توان بخش.

آرى، اين همه از محبّت توست و ظهور هر حقيقتى معلول عنايت و كرم توست.

اگر برق عشق خود به قلب نمى‌انداختى كسى به فكر كار مثبتى نمى‌افتاد و اگر جرقّه لطف در بوته دل نمى‌گداختى كسى از پى معرفت و تعليم آن به ديگران نمى‌رفت.

آرى، تمام حقايق و واقعيّت‌ها به هر صورت و كيفيّتى كه هست در پرتو فضل توست و هيچ عقلى، اين معنا را در هيچ دوره‌اى از ادوار حيات، منكر نبوده است.

فقير: حسين انصاريان‌

______________________________

(1)- كهف (18): 46.

(2)- مصباح المتهجّد: 849؛ المصباح، كفعمى: 559، دعاى كميل.


انتخاب شرح:
- حسین انصاریان - محمد رضا آشتیاني - محمد جعفر امامی - محمد بن سلیمان تنکابنی - محمد علي مدرسی چهاردهی - بدیع الزمان قهپائی - سید علیخان حسينی حسنی مدنی شيرازی - سید محمد باقر حسينی (داماد) - سید محمد باقر موسوی حسينی شيرازی - سید نعمة الله جزائری
پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^