فارسی
يكشنبه 04 آذر 1403 - الاحد 21 جمادى الاول 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه



فراز 3 از دعای 9 ( دو راهی بین رضایت یا خشم الهی )

وَ إِذَا هَمَمْنَا بِهَمَّيْنِ يُرْضِيكَ أَحَدُهُمَا عَنَّا ، وَ يُسْخِطُكَ الآْخَرُ عَلَيْنَا ، فَمِلْ بِنَا إِلَى مَا يُرْضِيكَ عَنَّا ، وَ أَوْهِنْ قُوَّتَنَا عَمَّا يُسْخِطُكَ عَلَيْنَا
الهى آرزوها گونه‌گون است فريب و لذت دنياى دون است چنان پيش آيدش انگيزه‌هايى ز شهوتها و در آن خشمهايى كه قلب ما بلرزاند ضميرم هوس را گر ز ناهنجار گيرم مسلم هست ما كوشيم زان راه كه تا راه رضاى تو به درگاه ز تامينش عمل باشد به كردار و بر گفت سخنها آنچه گفتار الهى ما در اين هنگامه‌ى دهر ميان اين دو نيت قسمت و بهر يكى سوى رضايت ره نمايان و ديگر سوى خشمت هست حيران ز تو خواهيم سوى خويش خوانى وزان نيت كه بر خشم نهانى ز خشم خويش دارى بركنارم ترحم كن ز تو اميدوارم‌

امام سجّاد (عليه السلام) پس از بيان اين معنى كه چون بين دو كاستى قرار گرفتيم كاستى‌ در دين يا دنيا، كاستى را در آن قسمت قرار بده كه فانى شدنى است و توبه و بازگشت و در نتيجه عفو و مغفرت و رحمت و عنايتت را در عرصه گاه ديندارى من قرار بده، به دو حقيقت ديگر اشاره مى‌نمايد:

چون به دو برنامه تصميم گرفتيم كه يكى از آن دو تو را خشنود و ديگرى تو را به خشم مى‌آورد، پس ما را به آنچه تو را از ما خشنود مى‌كند توفيق ده و نيروى ما را از آنچه تو را به غضب مى‌آورد سست گردان.


تصميم نيك و بد

نيّت و تصميم اساس و ريشه عمل است، بدون تصميم و اراده قدم به سوى عمل پيش نمى‌رود. فرهنگ پاك الهى از تمام مردم خواسته نيت و تصميم خود را در تمام امور، در جهت خير قرار دهند و از تصميم بد و شيطانى چه نسبت به خود و چه نسبت به ديگران بپرهيزند و چنانچه به عللى دچار تصميم غلط و نيّت آلوده شدند، با توجه از حضرت حق بخواهند كه نيّت آنان را از مسير شرّ برگردانده، در راه درستى و پاكى و خدمت به بندگان خدا قرار دهد كه اين درخواست و دعا از واقعيّت‌هايى است كه استجابت حضرت محبوب را به دنبال دارد.

روايت عجيبى در زمينه تصميم و نيّت سوء، نقل شده كه دانستن و دقت كردن در مفهومش لازم است:

«عيسى (عليه السلام) به حواريّون امر فرمود: موسى نبى خدا (عليه السلام) به قومش دستور داد كه زنا نكنيد، ولى من به شما امر مى‌كنم كه فكر زنا هم نكنيد؛ زيرا تصوّر زنا با باطن شما همان كارى را مى‌كند كه دود تيره هيزمى روشن در خانه‌اى زيبا مى‌نمايد؛ گرچه خانه آتش نگيرد«1»

نيّت سوء، دل را آلوده و روح را تاريك و باطن را تيره و جان را دودآلود مى‌كند و فراهم آورنده مقدمه گناه و زمينه ساز افتادن در ورطه معصيت است. گرچه خداوند مهربان از باب كرامت و لطفش نيّت سوء و تصميم بد را در پرونده انسان ثبت نمى‌كند اما بايد مواظب و مراقب بود كه عنايت حضرت دوست وسيله بريدن از او نشود.

راه پاك شدن از تصميم باطل و نيّت شيطانى، تمرين ترك و توجه به حضرت حق و متذكر شدن اوضاع و احوال قيامت است. از عللى كه انسان را وادار به روآوردن به تصميم سوء مى‌كند بايد دورى جست.

اين معنا را بايد در نظر گرفت كه انبياى الهى و امامان معصوم و اولياى حق و عاشقان حقيقت، هرگز قلب پاك و دل صافى خود را به نيّت سوء آلوده نمى‌كردند، پس چه بهتر كه خانه دل را شعبه‌اى از كعبه قلب آنان قرار داده و از اين كه دل دستخوش بازى بت خطرناك تصميم سوء و همّت آلوده گردد حذر نماييم.

حضرت ربّ العزه از باب رحمت و كرامت و عشق و محبّت، هر نيّت پاكى را گرچه به مرحله عمل نرسد در پرونده انسان منظور مى‌نمايد و همچون كارى انجام گرفته در كتاب اعمال ثبت مى‌نمايد. روى اين حساب چرا قلب را به منوّر شدن به نور نيّت پاك سوق ندهيم و اين عرش رحمانى را از دست اندازى شيطان دور نگاه نداريم؟

چنانكه حضرت زين العابدين (عليه السلام) در دعايش از حضرت حق خواسته است يا ربّ العالمين و يا اكرم الاكرمين، به هنگامى كه ما انسان‌ها بين دو تصميم قرار گرفتيم يكى نيّت سوء و ديگر تصميم پاك، مارا در ارتباط با نيّت پاك قدرت عنايت كن تا از اين طريق رضايت و خشنودى تو را جلب كنيم، اى مهربان پروردگارى كه به ذات قلوب و آنچه در دل‌ها از خوب و بد مى‌گذرد، آگاهى.


تصميم نيك و بد در روايات‌

امير المؤمنين (عليه السلام) در باب نيّت پاك مى‌فرمايد:

لايَفُوزُ بِالْجَنَّةِ إلّامَنْ حَسُنَتْ سَريرَتُهُ، وَ خَلُصَتْ نِيَّتُهُ.«2»

به بهشت الهى نرسد مگر كسى كه نيكو باطن و پاكيزه نيّت باشد.

و نيز آن حضرت نيّت پرقيمت را محصول معرفت و دانش و بينش دانسته و براى نيّت مردم خالى از علم و جداى از توجّه به واقعيت‌ها ارزشى قائل نيست.

لا نِيَّةَ لِمَنْ لاعِلْمَ لَهُ.«3»

براى آنان كه از بينش و آگاهى دورند و اتصالى به حقايق و واقعيّت‌ها ندارند نيّتى نيست.

چه سعادتمند است كسى كه در همه امور رضاى حضرت حقّ را بجويد گرچه بسيارى از مردم از وى خشمگين باشند؛ و چه بدبخت و تيره روزگار است كسى كه رضاى مردم را بطلبد گرچه دچار سخط حضرت مولا شود.

حضرت صادق (عليه السلام) فرمود:

إنَّ رَجُلًا مِنْ أهْلِ الْكُوفَةِ كَتَبَ إلَى الْحُسَيْنِ (عليه السلام): يا سَيِّدى أخْبِرْنى بخَيْرِ الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ. فَكَتَبَ صَلوات اللّه عليه بسم الله الرحمن الرحيم أمّا بَعْدُ، فَإنَّ مَنْ طَلَبَ رِضَى اللّهِ بِسَخَطِ النّاسِ كَفاهُ اللّهُ امُورَ النّاسِ، وَ مَنْ طَلَبَ رِضَى النّاسِ بِسَخَطِ اللّهِ وَكَّلَهُ اللّهُ إلَى النّاسِ، وَالسَّلامُ.«4»

مردى از كوفه به محضر مبارك امام حسين (عليه السلام) نوشت: اى آقاى من، از خير دنيا و آخرت مرا با خبر كن. امام در جوابش نوشت:آن كه در برابر خشم مردم در جستجوى خشنودى خداست، حضرت حق وى را از امور مردم كفايت خواهد كرد. و هر كس در برابر غضب حق به دنبال خشنودى مردم است، خداوند او را از عناياتش محروم و به دست همان مردم مى‌سپارد. والسلام.

امام صادق (عليه السلام) فرمود:

إذا هَمَّ الْعَبْدُ بِحَسَنَةٍ كُتِبَتْ لَهُ حَسَنَةٌ، فَإذا عَمِلَها كُتِبَتْ لَهُ عَشْرُ حَسَناتٍ. وَ إذا هَمَّ بِسَيِّئَةٍ لَمْ تُكْتَبْ عَليْهِ، فَإذا عَمِلَها اجِّلَ تِسْعَ ساعاتٍ، فَإنْ نَدِمَ عَلَيْها وَ اسْتَغْفَرَ و تابَ لَمْ تُكْتَبْ عَلَيْهِ، وَ إنْ لَمْ يَنْدَمْ وَ لَمْ يَتُبْ مِنْها كُتِبَتْ عَلَيْهِ سَيِّئَةٌ واحِدَةٌ.«5»

به هنگامى كه عبد تصميم بر عملى پاك و كارى نيك بگيرد، اگر نيّتش را به مرحله عمل درآورد براى او در پرونده‌اش ده حسنه نوشته شود و اگر به مرحله عمل نياورد، يك حسنه و چون تصميم بدى برگزيند، در نامه عملش ثبت نشود و اگر نيّت آلوده‌اش را جامه عمل بپوشد به اندازه نه ساعت به او مهلت مى‌دهند، اگر پشيمان شد و به راه توبه رفت، ثبت نمى‌كنند، ورنه همان يك گناه را در نامه‌اش ضبط مى‌كنند.

حضرت باقر يا امام صادق (عليه السلام) فرمودند:

إنَّ آدَمَ (عليه السلام) قالَ: يا رَبِّ، سَلَّطْتَ عَلَىَّ الشَّيْطانَ وَ أجْرَيْتَهُ مَجْرَى الدَّمِ مِنِّى، فَاجْعَلْ لى شَيْئاً أَصْرِفُ كَيْدَهُ عَنِّى. قالَ: يا آدَمُ قَدْ جَعَلْتُ لَكَ أنَّ مَنْ هَمَّ مِنْ ذُرِّيَّتِكَ بِسَيِّئَةٍ لَمْ يُكْتَبْ عَلَيْهِ، وَ مَنْ هَمَّ مِنْهُمْ بِحَسَنَةٍ وَ لَمْ يَعْمَلْها كُتِبَتْ لَهُ حَسَنَةٌ، فَإنْ عَمِلَها كُتِبَتْ لَهُ عَشْرَةٌ. قالَ: يا رَبِّ زِدْنى. قال: يا آدَمُ، قَدْ جَعَلْتُ‌ لَكَ أنَّ مَنْ عَمِلَ مِنْهُمْ بِسَيِّئَةٍ ثُمَّ اسْتَغْفَرَ غَفَرْتُ لَهُ. قالَ: يا رَبِّ زِدْنى. قالَ: قَدْ جَعَلْتُ لَهُمُ التَّوْبَةَ- أوْ بَسَطْتُ لَهُمُ التَّوْبَةَ- حَتّى‌ تَبْلُغَ النَّفْسُ الْحَنْجَرَةَ. قالَ: يا رَبِّ حَسْبى.«6»

آدم (عليه السلام) به حضرت حق عرضه داشت: الهى! شيطان را به من راه دادى تا جايى كه همچون خون بتواند در تمام شؤون حيات من جريان داشته باشد؛ چيزى براى من قرار ده كه بتوانم حيله او را از خود برطرف كنم. خطاب رسيد اين واقعيّت را برايت قرار دادم كه اگر كسى از فرزندانت تصميم بر بدى گرفت در پرونده‌اش نوشته نشود و چون بر خوبى نيّت كرد و آن را به عمل نياورد يك حسنه برايش ثبت شود و چون عمل كرد ده حسنه نوشته شود.

عرضه داشت: الهى! بر من بيفزا. خطاب رسيد: اگر از ذرّيّه‌ات گناهى سر زد سپس توبه كرد او را مى‌بخشم. آدم درخواست عنايت بيشترى كرد، پاسخ آمد، براى تمام آنان توبه قرار دادم و وقت توبه را تا رسيدن جان به حنجره مقرر كردم. گفت: پروردگارا! مرا كفايت مى‌كند.

انسان وقتى دورنمايى از كرم و لطف حضرت حق را در آيات قرآن و روايات مى‌بيند ذوق و شوق و حال و عشق عجيبى در درونش پديدار مى‌شود و سر از پا نشناخته، زبانش به غزل زيباى زير مترنّم مى‌شود:

چو مهر روى تو دارم نظر به ماه ندارم‌

به مهر و ماه زشوقت سرنگاه ندارم‌

به روى و موى تو از آن زمان كه دل شده مايل‌

خبر ز روز سپيد و شب سياه ندارم‌

فداى عشق تو شد عقل و دانش و دينم‌

بيا ببين كه دگر در بساط آه ندارم‌

گواه عشق من است آه و اشك و دامن پر خون‌

تويى گواه و از اين خوبتر گواه ندارم‌

بجز به سوى تو اين بس مرا كه روى نكردم‌

بجز به كوى تو شادم از اين كه راه ندارم‌

مرنج اى گل اگر خار داردم ز تو غافل‌

كه گاه سوى تو دارم نگاه و گاه ندارم‌

مران مرا از در اى مايه اميد، خدا را

كه غير درگه لطفت دگر پناه ندارم‌

همين بس است خطايت كه غافلى ز عطايش‌

همين گناه بود گويى ار گناه ندارم‌

(رنجى)

______________________________

(1)- الكافى: 5/ 542، حديث 7؛ بحار الأنوار: 14/ 331، باب 21، حديث 70.

(2)- غرر الحكم: 168، حديث 3325.

(3)- غرر الحكم: 64، حديث 807؛ المواعظ العددية: 503، حديث 3845.

(4)- بحار الأنوار: 75/ 126، باب 20، حديث 8؛ الاختصاص: 225؛ مستدرك الوسائل: 12/ 209، باب 10، حديث 13902.

(5)- بحار الأنوار: 68/ 246، باب 71، حديث 2؛ الخصال: 2/ 418، حديث 11.

(6)- بحار الأنوار: 68/ 248، باب 71، حديث 11؛ الكافى: 2/ 440، حديث 1، با كمى اختلاف.


انتخاب شرح:
- حسین انصاریان - محمد رضا آشتیاني - محمد جعفر امامی - حسن ممدوحی کرمانشاهی - سید احمد فهری - محمد بن سلیمان تنکابنی - محمد علي مدرسی چهاردهی - بدیع الزمان قهپائی - سید عليخان حسينی حسنی مدنی شيرازی - سید علیخان حسينی حسنی مدنی شيرازی - سید محمد باقر حسينی (داماد) - سید محمد باقر موسوی حسينی شيرازی - سید محمد حسین فضل الله - سید محمد شيرازی - سید نعمة الله جزائری - عباس علی موسوی - محمد جواد مغنیه - محمد دارابی - نبیل شعبان
پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^