اشاره
يكي از احكام واجب بر مسلمانان، پرداخت «زكات فطره» است. اسلام با وجوب زكات فطره در روز عيد فطر بر مسلمانان، در آنان در خصوص ديگران ايجاد دغدغه ميكند و در كنار ارتباط آنها با خدا، ارتباط با نيازمندان را شكل ميدهد و در دل شادي روز عيد، آنان را به ياد همنوعان نيازمندشان مياندازد. اينكه ـ بر اساس فتاواي فقها ـ حتيالمقدور بايد زكاتِ عيد فطر پيش از نماز عيد فطر پرداخت شود، ناظر به اهميت توجه به همنوعان، پيش از توجه به پروردگار جهان است. خداوند مسلماني را ميپسندد كه پيش از آنكه براي نماز عيد فطر و براي ياد او بايستد، از نيازمندان ياد كند و پس از رسيدگي به احوال آنان، سراغ ياد خدا برود و نماز بگزارد. زكات فطره، هم موجب پاكيزگي روحي پرداختكننده ميگردد، و هم سبب رونق اقتصاد جامعه ميشود، و نمادي از «ملكوت» و «مُلك» و دنيا و آخرت را به تصوير ميكشد. در اين نوشتار، به مناسبت اشاره به زكات فطره، به اصل زكات و اهميت و برخي از آثار آن ميپردازيم.
سخني از ميرزا جواد ملكي تبريزي درباره ثمرههاي زكات فطره
يكي از موضوعهايي كه ميرزا جواد ملكي تبريزي در كتاب المراقبات بدان پرداخته، «زكات فطره» است. ايشان پس از بازگويي احكام فقهي زكات فطره، درباره آثار و ثمرههاي معنوي اين زكات مينويسد:
بر هر انسان خردمندي بايسته است كه درباره زكات فطره انديشه نمايد، و به اين نكته بنگرد كه خداوند، چه فايدههاي زيبا و بزرگي در اين بذل اندك قرار داده است. پس شكر خدا را به جاي آورد و توجه داشت باشد كه آيا بخل ورزيدن نسبت به اين مال اندك (زكات فطره) با دينداري و سخنان رسول اكرم صلي الله عليه و آله و سلامت عقل، قابل جمع است؟!
چگونه ممكن است كه انسان برخوردار از عقل سليم، نسبت به آن بخل ورزد و از ادايِ آن خودداري كند؛ درحاليكه ايمان دارد كه پرداختن آن، موجب رستگاري و مايه ايمني از خطرات مرگ و سبب كامل شدن روزه ميشود، و اينكه عدم پرداخت آن سبب مردود شدن روزه ميشود؟! بلكه ممكن نيست كه شخص نسبت به كسي كه مالك اصلي دين و دنياي اوست [يعني پروردگار] بخل ورزد و اين مال اندك را نپردازد؛ درحاليكه در روايات بدان تأكيد شده، و در قرآن از رستگاريِ كسي كه آن را بپردازد سخن گفته شده، و آن بر نماز مقدم داشته شده است؛ چنانكه ميفرمايد: «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَكَّي وَذَكَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلَّي؛ رستگار آن كس كه خود را [با پرداخت زكات] پاك گردانيد و نام پروردگارش را ياد كرد و نماز گزارد» (اعلي: 14 و 15).
خداوند كسي است كه تو را مكلّف نمود كه ذرهاي از عطاهاي فراوان و بزرگي كه نزد توست، بذل كني و با اين همه، او ضامن روزي تو و خانواده توست، و قادر است كه هرگاه با كتاب او و حكم او مخالفت نمودي، تو را از عطاهاي خويش بازدارد، اما به تو وعده رستگاري و برطرف شدن كاستي روزه [به وسيله پرداخت زكات فطره] را ميدهد، و نيز وعده ميدهد كه در صورت پرداخت زكات فطره، تو را از خطرات مرگ [همانند عدم عاقبتبخيري و سختي و وحشت جان دادن و...] ايمن بدارد. به جان خودم سوگند! بخل ورزيدن در پرداختن زكات فطره، چيزي جز ضعف ايمان و اسلام و شومي و يا برخوردار شدن از خواري از سوي خداوند، به سبب گناهي بزرگ نيست (ملكيتبريزي، 1385: 431 و 432).
نگاهي به دلايل عقليِ بايسته بودن زكات
عنصرالمعالي در قابوسنامه، زكاتدهنده را به پادشاه مانند كرده است، كه روزيدهِ ديگران است، و اينكه همانگونه كه اگر پادشاهي، بندهاي را روزيدهِ قومي كند، و او روزي بخورد، اما به ديگران روزي ندهد، از خشم پادشاه ايمن نيست، شخص مُنعم نيز اگر روزي خورد، اما زكات ندهد، از خشم خدا ايمن نخواهد بود:
زكات، طاعتي است كه چون مُكنت بوَد، به هيچگونه، نادان عذري نيست، و خداي تعالي، زكاتدهندگان را از مقرّبان خود خواند، و مثال مردم زكاتدهنده در ميان مردم ديگر، چون مثال پادشاهي است در ميان رعيّت، كه روزيده، او بوَد و ديگران روزيخوار. و خداي تعالي تقدير كرد تا گروهي درويش باشند و گروهي توانگر. و [خداوند] توانا بُوَد از اينكه همه را توانگر كند، و لكن از آن دوگروه كرد تا منزلت و شرف بندگان پديد شود، و برتران از فروتران پيدا شوند و همانگونه كه پادشاهي كه بندهاي را روزيدِه قومي كند، پس اگر اين بنده كه روزيده باشد، روزي خورَد و ندهد، از خشم پادشاه ايمن نباشد، نيز اگر منعم، روزي خورَد و زكات ندهد، از خشم خداي تعالي ايمن نباشد (عنصرالمعالي كيكاووس بن وشمگير، 1385: ص22 و 23).
زكات، عاملي براي پاكيزگي جان و مال
در زكات و پرداختن آن، دو مسئله با يكديگر پيوند ميخورد كه هر يك از آنها در زندگي فردي و اجتماعي انسان مهم است: تزكيه نفس و تزكيه مال.
در ادا كردن زكات، اين دو مسئله با يكديگر پيوند ميخورند و هماهنگ ميشوند. پس همانگونه كه زكات به پاكيزه شدن مال ميانجامد ـ چنانكه پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله فرمود: «مالهاي خويش را پاك كنيد و زكات آن را بپردازيد.» ـ موجب تزكيه و پاكي نفس و جان نيز ميشود ـ همانگونه كه خداوند فرمود: «خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَكِّيهِمْ بِهَا؛ از اموال آنان زكات بگير و آنان را بدين وسيله پاك و پاكيزه كن». ـ . پس زكات براي آن تشريع شده است كه به جز مال، نفسِ صاحب مال را نيز پاك و پاكيزه سازد و او را تا مقام ايثار و ازخودگذشتگي بالا برد.
بانوي بزرگ اسلام، حضرت صديقه كبرا، فاطمه زهرا عليها السلام در خطبه مشهور خود به اين مطلب چنين اشاره فرموده است: «خداوند، زكات را براي پاكيزه كردن جانها مقرّر داشته است». در اينجا زندگي مادي و زندگي روحي انسان با يكديگر همخواني ميكند؛ بعضي از آنچه سبب حيات روحي اوست، سبب حيات مادي او ميشود، و آنچه مايه پاكيزگي و تصفيه نفس اوست، سببي براي پاكيزه شدن مال وي و رسيدن به حدّ قوا ميگردد؛ چه، مالِ به دست آمده بهصورت شرعي، با بيرون رفتن حقوق گوناگون ـ و از جمله زكات ـ و با انفاقي كه مورد تأكيد است، به حدّ الهيِ قوا ميرسد. پس حفظ حدّ وسط در اموال، با پرداختن حقوق مختلف از آن، سبب ميشود مايه قوام دو زندگي باشد: مادّي و روحي (حكيمي، 1371: 6: 371 و 372).
زكات، همدردي عملي با ديگران
خداوند در دل شادي و سروري كه در روز عيد فطر وجود مسلمانان را فراميگيرد، آنان را به همدردي با همنوعان خود فراميخواند و با واجب كردنِ زكات فطره بر آنها، از آنان ميخواهد در اوج شادماني، به فكر ديگران هم باشند و نيازمندان و تهيدستان را از ياد نبرند؛ چه، شادي و آرامش روحي انسان، آنگاه كامل ميشود و ژرفا ميپذيرد كه ديگران نيز در آن سهم داشته باشند، و انسانهاي ديگر نيز با آدمي در اين شادي شريك باشند. امام موسي صدر در اين باره مينويسد:
پرداختن زكات فطره در روز عيد فطر بر هر شخصي كه توانايي مالي دارد، واجب است و بايد از طرف خود و خانواده و همه كساني كه سرپرستي آنها را بر عهده دارد، زكات بپردازد. بدون شك، اين مسئله به تعميق احساس انساني اشاره دارد و تأكيدي است بر اينكه انساني كه خدا ميخواهد، انساني كه خدا از او خشنود است، انساني كه اسلام ميخواهد تربيت كند، مادامي كه رنجديدگان، گرسنگان و فقيراني در اطراف او وجود دارند، نبايد احساس خوشي كند. اسلام مسلماني را كه سير ميخوابد، درحاليكه همسايه او گرسنه است، نميپسندد؛ همانگونه كه اميرمؤمنان عليه السلام ميفرمايد: «آيا بدين بسنده كنم كه مرا اميرمؤمنان گويند و در ناخوشاينديهاي روزگار شريكِ آنان نباشم؟ يا در سختي زندگي نمونهاي برايشان نشوم؟» (نهجالبلاغه: نامه 45) به اين ترتيب، كسي كه شب سير بخوابد، درحاليكه همسايه او گرسنه است، به خدا ايمان ندارد.
انساني كه ميتواند گرسنگيِ همسايگان، درد و رنج دوستان، ناتواني فقيران و نياز درماندگان را مشاهده كند و همراه فرزندانش روزگار را شاد و مسرور سپري كند، انساني نيست كه خداوند از او خشنود باشد. ما حتي براي منافع و مصالح شخصي هم لازم است آخرت را بر دنيا ترجيح دهيم. پس خوشبختي انسان وقتي تحقق ميپذيرد كه برادرِ او هم با او شادمان باشد و همسايهاش قبل از او سير گردد و دوستش پيش از او احساس راحتي و آرامش كند. اسلام از ما ميخواهد وجودي گسترده داشته باشيم. هنگامي كه دوستي بيمار ميشود، بايد احساس درد كنيم و اگر همسايه شما از سرما ميلرزد، بايد احساس سرما كني، و اگر خويشانتان گرسنهاند، بايد احساس گرسنگي كني. اسلام ميخواهد از ما انساني بسازد كه فراتر از ابعاد جسمانيمان باشد. ازهمينرو، پرداخت زكات در روز عيد فطر واجب شده است. بهطور خلاصه، اي مسلمان! اسلام از تو ميخواهد شب ظلمانيِ همسايهات را پيش از خانه خويش روشن و نوراني كني. به همين جهت ميگويد پيش از آنكه نماز بگزاري و به خانه برگردي و عيد را جشن بگيري، زكاتت را بپرداز. اسلام از تو ميخواهد پيش از احساس خوشحالي در دورن خويش، آن را به منزل همسايهات ببري. اين است رمز اسلام و معناي عيد. اين است بركت عيد. (نك: صدر، 1384: 40 ـ 338)
زكات در تعديل ثروت و كاهش فاصله طبقاتي
هميشه در جامعه كساني هستند كه از بَد حادثه، دچار تنگدستي و آسيب اقتصادي ميشوند. اين در حالي است كه گروهي نيز هر روز بيش از پيش از مال و ثروت برخوردار ميگردند. اين پديده، ميتواند موجب فاصله طبقاتي شده، سبب گردد كه انسانهاي برخوردار، در معرض آفتهايي چون غرور، تكبر و زيادهخواهي قرار گيرند و افراد محروم نيز دچار خودكمبيني، كينهتوزي، احساس انتقام و مانند آن شوند. اسلام به منظور تعديل ثروت و كاهش فاصله طبقاتي و در پي آن ايمني بخشيدن به برخورداران و محرومان از آفتهايي ياد شده، قوانين و احكامي وضع كرده، كه يكي از آنها «زكات» است.
«اسلام در عين اينكه به اصل تفاوت در روزي و درآمد و فقر و ثروت اعتراف ميكند، همه تلاش خود را براي كم نمودن شكاف طبقاتي به كار ميگيرد و از انباشته شدن ثروت نزد اغنيا جلوگيري نموده، براي بالا رفتن سطح زندگي مستمندان ـ در جهت جلوگيري از ايجاد زمينههاي نزاع و اختلاف و تحقق توازن و عدالت اجتماعي ميان مردم ـ همه سعي خود را به كار ميبندد؛ زيرا اسلام با دست به دست شدن و انباشته گرديدن ثروت در دست عدهاي اندك و محروم ماندن اكثريت مردم مخالف است و سعي ميكند سرمايهها و داراييها، تنها ميان ثروتمندان دست به دست نشود. براي تحقق چنين هدفي، از وسايل زير استفاده ميكند:
11. افزايش ثروت را از راههاي حرام، مانند ربا و احتكار و خيانت و تجارت اجناس حرام و... ناروا ميداند؛ زيرا اين حكم باعث جلوگيري از ازدياد بيش از حد ثروت و دارايي ثروتمندان ميشود.
22. زكات را دراموال ثروتمندان و پرداخت آن به نيازمندان، واجب نمود، [تا به توازن و تعادل ثروت انجامد و مايه كاهش فاصله طبقاتي شود]. (قرضاوي، 1385: 368)
به تعبير امام موسي صدر:
ارتقاي سطح زندگي و ميزان درآمد سرانه گروهي از جامعه، احتمالاً به معناي توسعه فقر گروه ديگر است. اين بدين معناست كه زكات، پيوسته افت موجود در زندگي فقيران را جبران و ميزان درآمد طبقات مختلف را به هم نزديك ميكند (صدر، 1384: 250 و 251).
علامه طباطبايي نيز در اين باره مينويسد:
فرد، يگانه عنصري است كه اجتماع را شكل ميدهد و جز با اصلاح حال افراد، اجتماعي نيرومند پديد نميآيد. در حقيقت، رفع اختلاف طبقاتي كه خود از اصول برنامه اسلام است، و ايجاد تعادل و توازن در بين نيروهاي مختلف اجتماع، و تثبيت اعتدال در سير اجتماع با اركان و اجزايش صورت نميگيرد، مگر به اصلاح حال افراد و نزديك به هم ساختن زندگي آنان. بيگمان اگر وضع افراد اجتماع سر و صورت نگيرد، و زندگيها [با شيوههايي چون پرداخت زكات] به هم نزديك نشود و تفاوتهاي فاحش طبقاتي از ميان نرود، هر قدر هم براي اجتماع، پول خرج شود، و بر شوكت و تزيينات مملكتي افزوده شود، روز به روز وضع جامعه وخيمتر ميگردد (طباطبايي، 1361: 9: 613).
زكات، سهم اجتماع در اموال شخص
اجتماع، حقي بر گردن شخص دارد و ازآنجاكه سودمنديهاي بسياري براي فرد به همراه ميآورد، او را بدهكار خود ميكند. وجوب زكات، به سهم اجتماع در اموال شخص اشاره دارد و پرداخت آن، به معناي اداي سهم جامعه از اموال خويش است. در واقع، آن بخش از اموالي كه بايد با عنوان زكات پرداخت شود، مِلك شخص نيست و وي مالكِ اين مقدار از اموال خود نخواهد بود. علامه طباطبايي رحمه الله در اين باره مينويسد:
اسلام، سهمي از منافع اموال و عايدات افراد را به عنوان صدقات واجبه ـ كه همان زكات باشد ـ به عنوان خمس غنيمت و غير آن به اجتماع اختصاص داد، و هرچند قوانين اجتماعي به آن صورت كاملي كه اسلام آورد سابقه نداشت و از ابتكارات اسلام بود، لكن اصل آن، ابتكاري و نوظهور نبود؛ چه، فطرت بشر به طور اجمال آن را درمييافت. لذا در شرايعِ قبل از اسلام، از قبيل شريعت حمورابي و قوانين روم قديم، جسته و گريخته چيزهايي درباره اجتماع ديده ميشود، بلكه ميتوان گفت هيچ سنت قومي در هيچ عصري و در ميان هيچ طايفهاي جاري نبوده، مگر آنكه در آن، حقي مالي براي ديگران رعايت ميشده است.... اسلام، وقتي مالي در ظرفي از ظروف اجتماع به دست آيد، مثلاً زراعت غلّهاي يا سود تجارتي به دست آيد، در همان حال به دست آمدنش، سهمي را ملك اجتماع دانسته و بقيه سهام را ملك صاحبش؛ يعني كسي كه سرمايهگذاري نموده و يا كار كرده، جز پرداخت آن سهم، چيز ديگري از او نخواسته، وقتي سهم اجتماع را پرداخت، ديگر براي هميشه مالك بقيه سهام خواهد بود.
بلكه از آياتي مثل «خَلَقَ لَكُمْ مَا فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا؛ تمامي آنچه را در زمين است، براي شما آفريد» (بقره: 29) و «وَلَا تُؤْتُوا السُّفَهَاءَ أَمْوَالَكُمْ الَّتِي جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ قِيَامًا؛ اموالتان را كه خداوند آن را مايه قوام شما قرار داد، به سفيهان ندهيد» (نساء: 4). استفاده ميشود هر ثروتي كه به دست ميآيد، در حال به دست آمدنش، مِلك اجتماع است، آنگاه سهمي از آن به آن فردي كه ما وي را مالك يا عامل ميخوانيم، اختصاص يافته، و مابقي سهام كه همان سهم زكات و يا خمس باشد، در مِلك جامعه باقي ميماند. پس يك فرد مالك، ملكيّت او در طول ملك اجتماع است. سخن كوتاه اينكه، حقوق ماليهاي كه شريعت اسلام براي اجتماع وضع كرده، همانند خمس و زكات، حقوقي است كه در هر ثروتي در حين پيدايشش وضع نموده و اجتماع را با خود شريك كرده، و آنگاه فرد را درباره آن سهمي كه مختص اوست، مالك دانسته، و به او اين آزادي را داده كه هرجا بخواهد، به مصرف برساند (طباطبايي، 1366: 9: 611 و 612).
نقش زكات در رشد تجارت و صنعت كشور
اگر فريضه زكات به درستي انجام گيرد، اثر خود را حتي در رشد و پيشرفت تجارت و صنعت كشور نيز نشان خواهد داد. قرضاوي در اين باره مينويسد:
امام نُووي و برخي ديگر از فقها ميگويند: به فقرا و مساكين، آنقدر از اموال زكات داده شود كه نياز آنان برآورده گردد، و مشكل آنها حل شود، و اين موضوع با توجه به شغل و تواناييهاي افراد، صورتهاي متفاوتي دارد. به كسي كه با كاري صنعتي آشناست، اما سرمايه كافي براي خريد ابزار و وسايل آن ندارد، به ميزاني زكات پرداخت گردد كه بتواند ابزار تهيه نمايد؛ هرچند قيمت آنها گران باشد. به كسي كه در كار تجارت سررشته و تجربه دارد و سرمايه كافي براي اين كار در اختيار ندارد، به ميزان لازم از اموال زكات، سرمايه در اختيار او نهاده شود، و به افرادي كه با فنّ و تخصصي آشنايي ندارند و توان و تجربه كار و تجارت هم ندارند، مقداري زكات كه كفايت عمر معمولي انسانهاي امثال او را بنمايد، پرداخت گردد، كه بهترين راهش آن است كه با آن مقدار سرمايه، زمين كشاورزي يا ساختماني براي اجاره دادن و... براي او خريداري شود تا با سود آن بتواند زندگي خود را اداره نمايد.
در واقع فريضه زكات، نقش مهمي براي هر چه بيشتر شدن تعداد صاحبان ابزار توليد و سرمايه و وسيله معاش از ميان فقرا بر عهده دارد، و كساني را كه داراي تجارت فنّي و صنعتي هستند، صاحب ابزار كار و دستگاههاي توليد و كارخانه يا سهمي در كارخانه مينمايد، و افرادي را كه در زمينه كار كشاورزي تجربه دارند، صاحب زمين يا در پروژهاي كشاورزي سهيم ميگرداند و سرمايه و محلّ كار را در اختيار كساني كه با كار تجارت آشنايي دارند قرار ميدهد؛ با اين ملاحظه كه شرط موفقيت اين كارها، حُسن نظارت و توجه و اهتمام كارشناسان و مديران اداره زكات و مسئولان متعهد امور اقتصادي است (قرضاوي، 1385: 368 و 368).
زكاتي همهجانبه و فراگير
معمولاً با شنيدن نام زكات، ذهن ما به طرف اموالي ميرود كه بر اساس فتاواي فقها، پرداخت زكات آنها بر شخص مكَلّف و كسي كه واجد شرايط زكات است، واجب است. اين در حالي است كه بر اساس سخنان معصومان عليهم السلام زكاتهاي ديگري نيز وجود دارد ـ كه در عين حال كه با اموال شخص ارتباط پيدا نميكند، بايسته است وي زكات آنها را بپردازد. براي مثال، در اين احاديث چنين ميخوانيم:
11. حضرت علي عليه السلام : «لِكُلِّ شَيْءٍ زكاةٌ، وَ زَكاةُ الْبَدَنِ الصِّيام؛ براي هر چيزي زكاتي است، و زكات بدن، روزه است» (حكيمي، 1380: 6: 405).
22. حضرت علي عليه السلام : «زكاةُ العلمُ نَشْرَهُ؛ زكات علم، پراكنده كردن آن است» (تميميآمدي، 1373: 4: 104).
محقق بزرگ جمالالدين محمد خوانساري در شرح اين حديث مينويسد:
مقصود اين است كه چنانكه مال، زكاتي دارد كه دادن آن سبب پاكيزگي يا افزايش و زيادت آن ميشود، همچنين علم، زكاتي دارد كه باعث پاكيزگي يا افزايش و زيادتي آن ميگردد، و آن اين است كه صاحب آن، آن را پراكنده كند، و به ديگران تعليم نمايد (همان).
33. حضرت علي عليه السلام : «زكاةُ الحِلْم الْاِحْتِمال؛ زكات حلم و بردباري، تحمل است». (همان)
44. حضرت علي عليه السلام : «زكاةُ الْقُدْرَةِ الانصاف؛ زكات قدرت، انصاف است». (همان: 105)
55. حضرت علي عليه السلام : «زكاةُ الْيَسارِبِرُّ الْجيرانِ وَ صِلَةُ الْأَرْحام؛ زكات توانگري، احسان كردن به همسايگان و صله رحم است». (همان: 106)
66. حضرت علي عليه السلام : «زكاةُ الْجَمالِ العفاف؛ زكات زيبايي، عفاف است». (همان: 105)
77. حضرت علي عليه السلام : «زكاةُ الظَّفَرِالْأَحسان؛ زكات پيروزي، احسان است». (همان)
88. حضرت علي عليه السلام : «زكاةُ الصِّحَّةِ السَّعْيُ في طاعَةِ الله؛ زكات تندرستي، تلاش كردن در فرمانبري خداست». (همان: 106)
امام موسي صدر در اين باره مينويسد:
بدون شك شما قبل از نماز، زكات را پرداختهايد، ولي آيا تصوّر ميكنيد وظيفه انسان با پرداخت زكات مال، پايان ميپذيرد؟ به عقيده من، زكات مال، نماد و نشانهاي است از ضرورت پرداخت زكات در همه چيز. در روز عيد فطر، همانگونه كه از مال خود به همسايه، فقير يا خويشاوندان زكات پرداختهايد، بياييد از نعمتِ سلامتي خويش، از شادماني، از سرور، از تجارب و علم خود و از فكر و انديشهتان به نيازمندان زكات پرداخت كنيد. چه ايرادي دارد كه دست پيوند و دوستي را به سوي كسي دراز كنيد كه با او قطع رابطه كردهايد، درحاليكه به شما نيازمند است و شما به او محتاج نيستيد؟ آيا ايرادي دارد كه به انسان كمتجربهاي كمك كنيد، يا بيسوادي را تعليم دهيد يا در دل يك انسان افسرده و غمگين نهال شادماني بكاريد؟ اينها همه زكات است. قطعاً زكاتِ مال، رمز و اشارهاي است بر زكاتهاي ديگري كه در وراي آن نهفته است (صدر، 1384: 339).
احمد غزالي نيز زكات را منحصر در اموال ندانسته، از زكات دل ياد كرده، زكات آن را ديده بر گرفتن از هردو عالَم (دنيا و نعمتهاي بهشت) معرفي كرده است:
... باز فرمودنش كه: «از مال خود زكات بده». پس اين زكات بر كسي لازم كردند كه از راه فعل، چيزي به كف آرد و چيزي گرفته باشد... اما مال، خاصّه صاحبان دِرَم و دينار نيست. دلشان به منزلت مايه است تا در سفر دوستي بدان كار كنند. اكنون ديده برگرفتن ايشان از اين هر دو عالَم، زكات دادن است، و اگر اين زكات بازگيرند، نظر بر دست خود كنند تا هر چيزي كه در دل درآمده است عقوبتشان كنند، تا همچو قارون به زمين هيبتشان فرو برد و محبوب گردند، كه بيش به حق راه نيابند. سرّ زكات اين است (غزالي، 1376: 48).
منابع
تميميآمدي، عبدالواحد بن محمد. 1373. غررالحكم و دررالكلم. شرح: جمالالدين محمد خوانساري. تهران: انتشارات دانشگاه تهران. چاپ چهارم.
حكيمي، محمدرضا، محمد و علي. 13800. الحياة. ترجمه: احمد آرام. تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامي. چاپ اول.
صدر، امام موسي. 13844. اديان در خدمت انسان (جستارهايي درباره دين و مسائل جهان معاصر). تهران: مؤسسه فرهنگي ـ تحقيقاتي امام موسي صدر. چاپ اول.
طباطبايي. سيد محمدحسين. 13666. تفسير الميزان. ترجمه: سيد محمدباقر موسوي همداني. تهران: بنياد علمي و فكري علامه طباطبايي. چاپ سوم.
عنصرالمعالي كيكاووس بن قاموس بن وشمگير. 13855. قابوسنامه. به اهتمام و تصحيح: غلامحسين يوسفي. تهران: وزارت فرهنگ و آموزش عالي، شركت انتشارات علمي و فرهنگي. چاپ چهاردهم.
غزالي، احمد. 1376. مجموعه آثار. تهران: انتشارات دانشگاه تهران. چاپ سوم
قرضاوي، يوسف. 13855. دورنماي جامعه اسلامي. ترجمه: عبدالعزيز سليمي. تهران: نشر احسان. چاپ دوم.
ملكيتبريزي. ميرزاجواد. 13855. المراقبات. تحقيق: محسن بيدارفر. قم: بيدار. چاپ اول.
مجله: اشارات تابستان سال 1394 شماره 159
نویسنده: سيد محمود طاهري
مبلغ زکات فطره و کفاره سال ۹۷
* دفتر مقام معظم رهبری
حداقل مبلغ فطریه برای هر نفر 8 هزار تومان (براساس قوت غالب گندم)
همچنین مبالغ کفاره غیر عمد روزی 2500 تومان و کفاره عمد روزی 150 هزار تومان تعیین شده است.
*آیتالله علوی گرگانی
طبق اعلام دفتر معظمله مبلغ کفاره غیر عمد برای هر روز ۲ هزار تومان پول نان برای فقراست.
همچنین مبلغ فطریه برای هر نفر از گندم حداقل ۶ هزار تومان است و از برنج هم به ازای هر نفر سه کیلو از برنجی که غالباً مصرف میکنند داده شود و قیمت متوسط آن ۳۰ هزار تومان است.
*آیتالله شبیری زنجانی
دفتر آیتالله العظمی شبیری زنجانی، مبلغ ۸ هزار تومان را بابت فطریه هر نفر به حساب گندم تعیین کرده است.
کفاره افطار غیر عمدی برای هر روز به حساب گندم حدود ۹۰۰ گرم است که در صورت اطمینان میتوان قیمت آن را به مسکین داد تا به وکالت از او برای خودش این مقدار طعام بخرد.
همچنین مبلغ ۲ هزار تومان را برای کفاره افطار غیر عمدی و مبلغ ۱۲۰ هزار تومان را برای افطار عمدی تعیین کرده است.
کسی که نماز عید فطر میخواند باید فطریه را پیش از نماز عید پرداخت کند و یا به این نیت کنار بگذارد ولی اگر نماز عید نمیخواند باید تا غروب روز عید فطر، زکات فطره را پرداخت کند یا کنار بگذارد.
*آیتالله سیستانی
حداقل مبلغ فطریه در قم برای هر نفر ۶ هزار تومان (براساس قوت غالب گندم)، همچنین کفاره غیر عمد روزی ۲ هزار تومان و مبلغ کفاره عمد روزی ۱۲۰ هزار تومان تعیین شده است.
*آیتالله جوادی آملی
حداقل مبلغ فطریه برای هر نفر بین ۶ تا ۸ هزار تومان (براساس قوت غالب گندم) است.
همچنین کفاره غیر عمد روزی ۲ هزار تومان و مبلغ کفاره عمد روزی ۱۲۰ هزار تومان تعیین شده است.
*آیتالله سبحانی
حداقل مبلغ فطریه برای هر نفر ۸ هزار تومان (براساس قوت غالب گندم) و بر مبنای قوت غالب برنج هم قیمت سه کیلو برنج بر حسب نوع مصرف است.
همچنین کفاره غیر عمد روزی ۲۵۰۰ تومان و مبلغ کفاره عمد روزی ۱۵۰ هزار تومان تعیین شده است.
*آیتالله وحید خراسانی
حداقل مبلغ فطریه برای هر نفر ۷ هزار و ۵۰۰ تومان (براساس قوت غالب گندم)، همچنین کفاره غیر عمد روزی ۲ هزار تومان و مبلغ کفاره عمد روزی ۱۲۰ هزار تومان تعیین شده است.
منبع: باشگاه خبرنگاران جوان
منبع : پایگاه حوزه