مأموریت اصلی پیامبران، انسان سازی و جامعه سازی بوده است. لذا دو مقوله اخلاق و عدالت در برنامه اصلی کاری آنان قرار دارد. با تحقق عدالت و تخلق به اخلاق نیک است که انسان در راه راست خدایی قرار می گیرد و جامعه انسانی به عنوان جانشین الهی در هستی،ربوبیت و پروردگاری طولی را در اختیار گرفته و به مدیریت و تربیت هستی می پردازد. با این همه تا رسیدن به چنین جامعه آرمانی و مدینه فاضله قرآنی، راه بسیاری است؛ زیرا انسان به گونه ای ساخته شده و در محیطی زندگی می کند که گرایش هایی دنیوی و هواهای نفسانی، وی را به سوی پستی ها و رذالت های اخلاقی و رفتارهای ناهنجار اجتماعی سوق می دهد. یکی از بیماری های اجتماعی که مانع جدی در سر راه کمال انسان در حوزه های فردی و اجتماعی است، عیب جویی و خرده گیری از دیگران است. خرده گیری، افزون بر آثار زیانبار گوناگون، عامل واگرایی اجتماعی نیز می باشد که خود بزرگ ترین خطر برای جوامع بشری است. از این رو آموزه های قرآنی به این مساله به عنوان یک چالش جدی در برابر رشد و کمال انسان و جامعه انسانی توجه و اهتمام ورزیده است. نویسنده در این مطلب با توجه به تحلیل قرآن می کوشد تا ضمن بیان آثار، به زمینه های ایجادی و راه های درمان آن بپردازد. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.
● خرده گیری، تفحص در خطاها
برخی از مردم، از نظر روان شناسی اجتماعی، به بیماری منفی نگری به جای مثبت نگری دچار هستند. آنان به جای آن که مثبت های هر چیزی را مد نظر قرار دهند و نیمه پر لیوان را بنگرند، به نیمه خالی آن اشاره می کنند. در کارتون گالیور در سرزمین لی لی پوت و آدم کوتوله ها، شخصیتی است که همواره جنبه های منفی را مورد تاکید قرار می دهد و عبارت من می دونستم که این کار سرانجامی ندارد و توی دردسر می افتیم و مانند آن را مرتب در گوش دیگر شخصیت های داستانی تکرار می کند. این شیوه برخورد با مسایل، ریشه در بیماری بینشی و نگرشی دارد و بیانگر شخصیت سست و ناتوانی است که خرده گیران از آن رنج می برند. آنان می کوشند تا ضعف ها و سستی های خویش را با ایرادگیری از عیب های دیگران و تفحص و جست و جو در خطاهای آنان، بپوشانند. لذا خرده گیری نسبت به هر کار و عملی، در این گونه از انسان ها امری عادی و طبیعی جلوه می کند.
با نگاهی به عیب جویان و مصادیق آن، می توان دریافت که این گونه افراد اصولا دارای شخصیت های متزلزل و بی ثباتی هستند و از عزت نفس (اعتماد به نفس در مفهوم مثبت آن) بهره ای نبرده اند.
وقتی به مصادیق عیب جویان در آیات قرآنی توجه می شود این معنا به روشنی به دست می آید که انسان های ستمگر و متجاوز (حجرات آیه ۱۱)، فاسق و شخصیت های ضد هنجارهای اخلاقی و اجتماعی (توبه آیات ۷۹ و ۸۰) کافران با بینش ها و نگرش های نادرست هستی شناسی و انسان شناختی (توبه آیات ۷۷ و ۷۹ و نیز مطففین آیات ۲۹ و ۳۰ و ۳۶)، گناهکاران و مجرمان (مطففین آیات ۲۹ و ۳۰)، تکذیب کنندگان انسان های سالم و درستکار و صادق (قلم آیات ۸ و ۱۱) و منافقان دورو که کارهای خوب را زشت می شمارند و به سرکوفت دیگران تمایل و گرایش دارند (توبه آیات ۷۷ و ۷۹) کسانی هستند که به عیب جویی و خرده گیری از دیگران تمایل دارند. به سخن دیگر، هرگونه خرده گیری از سوی کسانی صورت می گیرد که دارای شخصیت های ناهنجار، نامتعادل و بی ثبات هستند، زیرا کافران و منافقان نیز همانند مجرمان، گناهکاران، بزهکاران و فاسقان از بیماری های چندی از جمله عدم قدرت تحلیل درست واقعیت ها و حقایق و مانند آن رنج می برند که آثار آن در رفتار و کردار آنان نیز به اشکال مختلف ظهور می کند. از مجموعه مصادیقی که قرآن درباره عیب جویان ارائه می دهد، این معنا تقویت می شود که انسان های عیب جو، اصولا انسان های با شخصیت ناسالم و بیمار می باشند که نمی توان با آنان به عنوان انسان سالم تعامل کرد و توقع و انتظار رفتاری سالم را از آنان داشت. براین اساس هرگونه خرده گیری و عیب جویی همانند دیدن نیمه خالی لیوان، در حقیقت بیانگر بیماری و شخصیت ناسالم است که می بایست شخص تحت درمان قرارگیرد و بینش و نگرش وی تغییر یابد. البته همه عیب جویان وخرده گیران را نمی توان در یک مرتبه و سطح دانست، بلکه با توجه به شدت و ضعف آن می توان درجات و مراتبی را برای خرده گیران بیان کرد. برخی از خرده گیران در حد فسق و فجور نیستند ولی برخی دیگر از این حد نیز تجاوز کرده و به عنوان مجرم و ظالم قرار می گیرند.
● آثار و پیامدهای عیب جویی
برای عیب جویی و خرده گیری، آثار و پیامدهای دنیوی و اخروی، فردی و اجتماعی متعددی در آموزه های قرآنی بیان شده است. از جمله این آثار می توان به محرومیت از هدایت الهی اشاره کرد که در آیات ۷۷ تا ۸۰ سوره توبه به آن اشاره شده است. محرومیت از مغفرت الهی و عدم تاثیر حتی استغفار مکرر پیامبر (ص) نسبت به آنان نیز از دیگر آثار و پیامدهای عیب جویی و خرده گیری نسبت به دیگران است که همین آیات به آن توجه داده است. خرده گیری های جزیی هر چند که به مسایل و خطاهای کوچک نظر دارد و تبعات و آثار کمی به دنبال دارد، ولی ادامه این روند به شکل بیماری مسری می ماند که آدمی را به سوی رفتارهای زشت و بدتر می کشاند و زمینه ساز ظلم و ستم به دیگری می شود. البته همین خرده گیری های جزیی نیز مصداقی از ظلم و ستم در حق دیگری است ولی ادامه و گسترش دامنه آن می تواند آدمی را به مراتب عالی و زشت ظلم و ستم بکشاند. از این رو خداوند نسبت به عیب جویی دیگران هشدار می دهد و این رفتار را ظالمانه می شمارد (حجرات آیه ۱۱)
هم چنین خرده گیری و عیب جویی از دیگران، موجب می شود تا آدمی تنها جنبه های منفی را ببیند و از جنبه های مثبت باز ماند. لذا در دام فسق و فجور می افتد؛ زیرا همه جامعه را در حالتی از فسق و فجور می یابد و اندک اندک میل باطنی وی نیز به سوی فسق وفجور کشیده می شود و خود نیز در دام آن می افتد. بسیاری از کسانی که در دام فسق و فجور می افتند، کسانی هستند که در جامعه، فقط فسق و فجور را می بینند و در جست و جوی آن می باشند. به عنوان نمونه زنی که در محله و خیابان خویش تنها در حال تفحص زندگی زنان و دخترانی است که گناه و فسق مرتکب می شوند، اندک اندک خود، در دام فسق می افتد. براین اساس قرآن از هرگونه تحقیق و تفحص زندگی دیگران و عیب جویی باز می دارد تا شخص خود در بلند مدت گرفتار فسق و فجور نشود. به هر حال یکی از آثار عیب جویی و خرده گیری از گناه ها و خطاها و اشتباهات و عیوب دیگری، افتادن در دام فسق و فجور است که آیات ۷۷ تا ۸۰ سوره توبه به آن اشاره کرده است.
● تزلزل وحدت اجتماعی
عیب جویی همگرایی و انسجام و وحدت اجتماعی را از میان می برد. از این رو خداوند در آیات ۱۰ تا ۱۲ سوره حجرات، عیب جویی و تجسس در احوال مؤمنان و شهروندان و تفحص در کاستی های زندگی یکدیگر را عامل گسستن اخوت و برادری ایمانی و از میان رفتن همدلی و وفاق اجتماعی می داند. بسیاری از مشکلات جوامع از آن رو پدید می آید که هر کسی در زندگی دیگر فضولی کرده و کاستی ها و ضعف ها و عیوب دیگری را شناسایی کند. بی گمان فضولی انسان تنها به شناسایی و آگاه شدن نسبت به عیوب و کاستی ها و خطاهای دیگران، ختم نمی شود، بلکه سر از غیبت و تهمت درمی آورد. به این معنا که اشخاص پس از آگاهی نسبت به عیوب، آنها را منتشر می کنند که غیبت بلکه اشاعه فحشا بوده و خود گناهی بزرگ است.
البته بازتاب عمل انسان در همین دنیا نیز گاهی نشان داده می شود. خداوند درباره عیب جویان به آنان هشدار می دهد که بازتاب عملشان در همین دنیا این است که دیگران نیز درباره آنان عیب جویی کنند و به تفحص عیوب آنان بپردازند. بنابراین برای رهایی از این که کسی عیب شما را نجوید بهتر آن است که عیب کسی را نجویید. (حجرات آیه ۱۱)
طباطبایی با اشاره به واژه انفسکم در این آیه می نویسد: این که مسلمانان یک جمعیت و امت می باشند، پس در حقیقت عیب جویی از دیگران، به معنای عیب جویی از خود است. (المیزان، ج ۱۸، ص ۳۲۲) و هم چنین ممکن است باعث انگیزش آنان به اقدام متقابل شود. به سخن دیگر، وقتی از دیگری عیب جویی می کنید که بخشی از جامعه است، در حقیقت از خود عیب جویی می کنید که بخشی از همان جامعه هستید، چنان که عیب جویی دیگران موجب می شود تا انگیزه در آنان برای مقابله به مثل تقویت شود و آنان نیز مرزها و حریم های اخلاقی را کنار نهند و به عیب جویی شما بپردازند؛ زیرا آنانی که مورد عیب جویی واقع شوند بر این باورند که چیزی که عوض دارد گله ندارد. این گونه است که واگرایی اجتماعی شدت می یابد و جامعه از هم دور می شود و همدلی و همگرایی از جامعه رخت می بندد.
خداوند عیب جویی را استهزا و تمسخر دیگران معرفی می کند که یک نوع ناهنجاری رفتاری در جامعه است. این عمل چنان درنظر قرآن زشت است که نسبت به آن هشدار می دهد. با این همه، بسیاری از مردم بویژه منافقان در جامعه اسلامی نسبت به رفتارهای هنجاری و نیکوکارانه مؤمنان راه تمسخر و استهزا را در پیش می گیرند که موجب خشم الهی می شود. خداوند در واکنش به رفتار ناهنجار منافقان به آنان هشدار می دهد که عیب جویی و استهزای منافقان نسبت به مؤمنان واکنش خداوند را در پی خواهد داشت و خداوند نیز آنان را استهزا خواهد کرد. (توبه آیات ۷۷ و ۷۹) این استهزای خداوند می تواند به اشکال گوناگون از جمله در آخرت به شکل شکنجه های سخت و یا بدنام کردن و رسوا نمودن منافقان در دنیا انجام پذیرد.
● زمینه های عیب جویی
چنانکه گفته شد عیب جویی، ناهنجاری اجتماعی است که توسط یک شخص ناسالم و بیمار صورت می گیرد. از این رو باید از عیب جویان به عنوان بیماران نامتعادل شخصیت یاد کرد.
ریشه های عیب جویی را می توان در احساس کمبود شخصیت و عدم تعادل آن جست. کسانی به این بیماری دچار هستند که نسبت به خود احساس نامطلوبی دارند و احساس حقارت، کمبود، ناتوانی، سستی و مانند آن در ایشان زیاد است. تفکر نادرست و بینش باطل و نگرش غلط موجب می شود تا انسان دچار احساس حقارت و کمبود شود و برای جبران آن به عیب جویی از دیگران رو آورد.
خداوند در تحلیل زمینه های ایجادی این بیماری روانی و اجتماعی به اموری چند توجه می دهد. از جمله علل و عواملی که زمینه عیب جویی را در انسان فراهم می کند می توان به بخل و زمینه های آن در اشخاص اشاره کرد. کسانی که به هر دلیل بینشی و نگرشی دچار بخل هستند، نسبت به کارهای نیک و خیر دیگری حساسیت نشان می دهند و کارهای خیر دیگری را عیب می شمارند و به استهزا و خرده گیری آنان مشغول می شوند. (توبه آیات ۷۶ تا ۷۹)
ثروت اندوزی و دنیاگرایی که به اسباب بینشی و نگرشی غلط و باطل، انجام می گیرد، به مسأله عیب جویی و خرده گیری در اشخاص دامن می زند و آنان را به سخن چینی و تمسخر و استهزای دیگران سوق می دهد. (همزه آیات ۱ و ۲)
چنان که گفته شد در این میان نقش بینش ها و نگرش ها، بسیار قوی تر از هر عامل دیگری است. از این رو خداوند در آیات ۷۷ تا ۸۰ سوره توبه و ۲۹ تا ۳۶ سوره مطففین، کفر به خدا و پیامبر(ص) و آموزه های وحیانی و در آیات ۸ و ۱۱ سوره قلم تکذیب رسالت پیامبران و آموزه های آنان را عامل مهمی در عیب جویی می شمارد؛ زیرا بینش و نگرش باطل و نفی آموزه های حقانی الهی است که شخص را به سوی دنیاگرایی و ثروت و قدرت اندوزی می کشاند و او را وادار می کند که نسبت به کسانی که از آن بی بهره هستند و یا به کارهای نیک و بخشش و انفاق می پردازند، خرده گیری و عیب جویی کند. نفاق نیز در همین راستاست که به عنوان یک زمینه ساز مهم عیب جویی نسبت به مؤمنان و انسان های نیکوکار مطرح می شود و آیات ۷۷ و ۷۹ سوره توبه به این زمینه ساز خطرناک عیب جویی اشاره می کند. بی گمان گناه (مطففین آیات ۲۹ و ۳۰) و فسق و فجور (توبه آیات ۷۷ تا ۸۰) از دیگر زمینه سازهای عیب جویی در انسان است که می بایست انسان نسبت به آن حساسیت نشان داده و اجازه ندهد تا در دام عیب جویی افتد و از کمال دور شود.
● کیفر عیب جویی
خداوند عیب جویان را در دنیا و آخرت، با استهزا و تمسخر آنها همراه با عذاب های دردناک و سوزان دوزخ کیفر می دهد. آیات ۱۱ و ۱۶ سوره قلم تبیین می کند که خداوند عیب جویانی را که می خواهند با عیب جویی، کمبودهای خویش را جبران و خود را در مرتبه ای برتر قرار دهند و زمینه تحقیر دیگران را فراهم آورند، به چنان عذابی دچار می کند که خوار و ذلیل شوند.
در این آیه بینی عیب جویان را به خرطوم فیل همانند می کند و می فرماید که روزی بر بینی آنان داغ می نهیم و بر زمین حقارت می کشیم. داغ گذاردن بر بینی که به خرطوم شبیه است بدترین و شدیدترین ذلت و خواری است که عیب جویان می بایست در قیامت متحمل شوند.
قرآن در آیات ۲۹ تا ۳۶ سوره مطففین با ترسیم و تصویر عیب جویان در دوزخ و چاه ویل و افکنده شدن در عذابی سخت و خردکننده (همزه آیات ۱ و ۴) و آتش دایمی و برافروخته (همزه آیات ۱ و ۶) می کوشد تا عیب جویان را از روش و رفتار زشت خود بازدارد.
کسانی که عیب دیگران را می جویند و به تمسخر و استهزای دیگران مشغول می باشند، هم در دنیا خود را گرفتار می یابند و قلب ها و دل هایشان در آتش حسرت و حزن و اندوه می سوزد و هم در آخرت گرفتار آتش درونی می شوند که به سبب این حقد و حسادت، برپا کرده اند (همزه آیات ۱ و ۷) در این آتش حسادت و کینه که ریشه تمسخر نیز می تواند باشد آدمی محبوس می شود و راه فراری نمی یابد، زیرا بر وی احاطه کامل دارد. (همزه آیات ۱ و ۴ و ۸)
● راه درمان عیب جویان
خداوند از مؤمنان می خواهد تا از اطاعت و پیروی عیب جویان دست بردارند؛ زیرا اطاعت ایشان می تواند آدمی را از حقیقت و پیروی از حق باز دارد. بنابراین هر گونه پیروی حتی از خرده عیب جویان در اسلام حرام دانسته شده است تا با تحریم از سوی مؤمنان مواجه شده و به بازسازی اخلاقی و رفتاری خویش بپردازند. (قلم آیات ۱۰ و ۱۱)
به سخن دیگر، یکی از راه های درمان عیب جویان آن است که آنان را تحریم کرده و از سخن و رفتار ایشان پیروی نکرد تا آنان به خود آیند و دست از عیب جویی و خرده گیری نسبت به دیگران بردارند.
از دیگر راه های درمان این بیماری آن است که بینش و نگرش آنان را تغییر داده و آنها را به اعمال خیر چون انفاق و کمک به دیگران و تهیدستان دعوت و ترغیب کرد؛ زیرا کسانی که عیب جویی می کنند؛ از انجام کارهای نیک سرباز می زنند و آن را برای خود عار و ننگ می دانند. رهایی از بخل و قرار گرفتن در مسیر احسان و انفاق می تواند به درمان این بیماری ها در جنبه عملی کمک کند.
به عبارت دیگر باید در دو بعد بینشی و نگرشی در عیب جویان تحول ایجاد کرد که در بعد بینش توجه دادن به خداوند و توانایی خداوندی و نیز مقام و مسئولیت خلافت انسان و در بعد نگرشی با ترغیب به اعمال خیر می توان به درمان این بیماری خطرناک اجتماعی کمک کرد.
منبع : پایگاه آفتاب