هنگامى كه حسين عليه السلام از مدينه حركت كرد برخى از آيات مربوط به اين پيامبر بزرگ را تلاوت كرد. و هنگامى كه به مكّه وارد شد، برخى ديگر از اين آيات را و در اين تلاوت ، آيات مربوط به موسى عليه السلام مطابقت و مقايسه شرايط دو بزرگوار بود، بدين صورت :
موسى عليه السلام هم سخن خداست و حسين عليه السلام نيز همانگونه كه در روايت آمده است بدين مقام مفتخر شد، هم در زندگيش و هم به هنگام شهادت كه ندارسيد:
يا اَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ
موسى عليه السلام داراى معجزه خاصّى بود كه دست مقدّسش گاه درخشان و نورافشان بود و حسين عليه السلام فراتر از آن بود چرا كه پيشانى و گلوگاه مقدّسش به خاطر بوسه هاى بسيار پيامبر صلى الله عليه و آله نورانى بود. و چهره مباركش هنگامى كه به خاك و خون آغشته شده بود، نورافشانى مى كرد آنچنانكه هر بيننده اى را از توجّه به چگونگى كشته شدنش باز مى داشت . و سر مطهّرش نيز بر فراز نيزه ها مى درخشيد.
موسى ، داراى معجزه ديگرى بود و آن اين بود كه بر اثر زدن با عصا، صخره ها منفجر مى شد و آب از آن مى جوشيد و حسين عليه السلام نيز فاجعه جانگداز شهادتش باعث انفجار صخره ها شد و خون از صخره ها وسنگ ريزه ها روان گرديد، همانگونه كه در بيت المقدّس اتّفاق افتاد.
و نيز در روايت آمده است كه :
شامگاه شهادت او تا بامداد روز بعد، هر سنگى را كه برمى داشتند زير آن خون تازه بود.
و نيز شهادت او سيلاب اشك از ديدگان جارى ساخت و نيز نام مقدّسش ....
موسى ، برايش نعمت غذاى آسمانى
منّ و سلوى
فرود آمد و براى حسين عليه السلام نيز ميوه هاى بسيارى فرود آمد، گاهى طبقى از رطب و گاهى غذاى پخته شده ، زمانى انار و به و زمانى ديگر سيب ....
موسى عليه السلام پيامبرى است كه طور سينا به خاطر او شرافت يافت تا جايى كه خدا بدان مكان ، سوگند ياد مى كند و حسين عليه السلام پيشواى بزرگى است كه كربلا به افتخار او شرافت ويژه يافت و در برخى روايات است كه طور سينا، همان كربلا است ....
موسى ، صاحب عصاى خاصّى است كه نشانه ها از آن آشكار گرديد و حسين عليه السلام صاحب شمشيرى است كه شجاعت پيامبر از آن آشكار شد و او را براى حسين عليه السلام به ارث نهاد تا جايى كه شجاعت حسين عليه السلام شهره آفاق گرديد.
موسى گفت :
وَاجْعَلْ لى وَزيراً مِنْ اءَهْلى
بار خدايا! برادرم هارون را از خاندانم وزيرم قرار ده .
و براى حسين عليه السلام وزيرى چون برادرش عبّاس قرار داد و او را درهمه فراز و نشيبهاى قيام توحيدى و ستم سوزش ، شريك او ساخت و او را پشتوانه و ياروياور او گردانيد، به همين جهت به هنگام شهادت عبّاس فرمود: برادرم ! بپاخيز كه اينك كمرم شكست .
موسى دريا را، به دستور خدا شكافت و بنى اسرائيل را عبور داد و در شهادت حسين عليه السلام همه درياها و اقيانوسها متلاطم شدند و چنان موج برداشتند كه ماهيان دريا بيرون ريختند و فرشته اى از فردوس برين بر درياها فرود آمد و نداى غمبارى سرداد كه :
هان اى دريانشينان ! لباس ماتم بپوشيد كه پسرپيامبر را به شهادت رساندند.
و در روايت ديگر است كه : نزديك بود درياها بشكافند و همه به هم بپيوندند. به ويژه هنگامى كه مادرش فاطمه عليها السلام در سوگ او بگريد.
اينك ! آيا شما نمى خواهيد فاطمه عليها السلام را در اين سوگ بزرگ مددكنيد؟
موسى ، آرامگاه خويش را به دست مبارك خود فراهم آورد و اين هنگامى بود كه روزى آن حضرت از نقطه اى عبور مى كرد مردى را ديد كه قبر مى كند، پرسيد: اين قبر از آن كيست ؟
آن مرد گفت :بنده شايسته ، از بندگان خدا.
موسى گفت : پس من تو را در اين كار كمك مى كنم .
هنگامى كه قبر آماده شد آن مرد گفت : اينك در آن بخواب تا بنگريم خوب است ؟
موسى خفت و از آنجا، جايگاه والا و مقام بلند خويش را نگريست و از خدا خواستار هجرت شد و خواسته اش برآورده گرديد.
امّا حسين عليه السلام هنگامى كه سه روز پيكر او و يارانش بر خاك ماند، خداوند پيامبر محبوبش را براى دفن آنان فرستاد.
در روايت است كه : يكى از بانوان پيامبر صلى الله عليه و آله شامگاه عاشورا پيامبر را در عالم خواب ديد كه بر چهره و سر مقدّسش گرد و غبار نشسته است و آن حضرت فرمود: پسرم حسين را كشتند و اينك از دفن پيكر مطهّرش برمى گردم .
موسى هنگامى كه كشتى كوچكش را، فرعونيان يافتند خواهرش از دور بدون اينكه دشمن بفهمد نگران حال او بود و ديد كه زنان مصر يكى پس از ديگرى براى پرستارى و نگاهدارى او مى روند و بدين كار مباهات مى ورزند و يكى پس از ديگرى مى كوشند تا او را شير دهند و او نمى پذيرد تا اينكه خواهرش گفت : آيا شما را به خاندانى رهنمون نشوم كه او را پرستارى مى كنند و شير مى دهند؟ و بدين صورت به دامان پر مهر مادرش بازگشت .
امّا حسين عليه السلام هنگامى كه از مركب بر روى خاك قرار گرفت ، سفيانيان او را محاصره كردند، خواهرش در پى او از خيمه ها بيرون آمد و از دور نگران و چشم براه او بود، امّا ديد تنها پرستار برادرش ، باران نيزه ها و شمشيرهاى بيداد است . خواهرش با ديدن آن شرائط سهمگين ، به سوى فرعون سپاه يزيد رفت و با صداى رسا و دادخواهانه گفت :
پسرسعد! آيا حسين را ظالمانه مى كشند و تو بى تفاوت نظاره مى كنى ؟
موسى هنگامى كه در راه مصر به طور سينا رسيد و در فشار سرما و باران قرار گرفت و نتوانست آتشى براى گرم كردن خود و خاندانش بيفروزد و از سوى طور سينا آتشى نظر او را جلب كرد به خاندانش گفت :
... امْكُثُوا اِنّى انَسْتُ ناراً
من آتشى ديدم ، در اينجا درنگ كنيد تاپرتوى از آن برگيرم يابه وسيله آن راهيابى كنم .
آرى ! تو مى خواهى در نثار درود بر موسى اين پيامبر بزرگ را قصدكنى .
يا حسين عليه السلام فرزند گرانمايه پيامبر را، همو كه به خاندانش فرمود:
من در آن صحراى مقدّس و آن سرزمين مبارك ، آتشى پر نور و حرارت مى نگرم ، به سوى آن حركت كنيد، چرا كه خداوند خواسته است شما را در لباس اسارت بنگرد.
موسى ، در اثر فشار فقر و خوردن گياهان و سبزيجات براى رفع گرسنگى ، اثر سبزى گياهان در پوست شكمش نمايان بود.
و حسين عليه السلام همه اجزا و اعضاى پيكر مقدّس و سر، مو و پوست بدنش گلگون و آثار خاصّ تشنگى و عطش در لبهايش نمايان بود.
منبع : تبیان