فارسی
جمعه 10 فروردين 1403 - الجمعة 18 رمضان 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

وفات حضرت ابوطالب(ع)

بنا به نقل شیخ مفید قدس سره سال دهم بعثت حضرت ابوطالب عم و یار با وفاى پیامبر (صلى الله علیه و آله) وفات یافت. همان مرد بزرگوارى که در تمام نشیب و فرازهاى دوران رسالت و قبل از رسالت برادر زاده عزیزش را یارى کرد و شر قریش را ازاو بازداشت و قلب نازنین پیامبر (صلى الله علیه و آله) را در تبلیغات و رسالت الهى خوشحال و مسرور نمود، و با کلماتى نظیر: «اذهب یابن اخى فقل ما احببت فوالله لا اسلمک لشى ء ابدا» اى پسر برادرم برو و هر چه دوست مى دارى بگو (با مشرکین وقریش) به خدا سوگند تو را در هیچ پیش آمدى وا نمى گذارم، (نوازش مى نمود) و از او پشتیبانى مى کرد.

زندگینامه حضرت ابوطالب (ع)

 

ابو طالب, مرد ستوده خصال

ابوطالب, پدر بزرگوار امیرمومنان على(ع), عمو و برادر پدر بزرگوار پیامبر است, که هر دو از یک مادرند. او در این باره این چنین سروده است:لا تخذلا و انصرا ابن عمکما           اخى لامى من بینهم و ابى

پسر عمویتان را تنها و بى یاور مگذارید و یارىاش کنید که از میان برادرانم فرزند برادر ابوینى من است.

1ـ معروف عصر: جناب ابو طالب به عظمت شخصیت و اقتدار و مبلغ دین ابراهیمى معروف عصر خویش است.

2ـ سنت هاى پذیرفته: سنت هاى نیکى در جامعه جاهلیت بنا نهاد که کلام وحى برخى از آنها را تایید فرمود. او بنیانگذار قسامه است که در سیستم قضایى اسلام پذیرفته شد.[ نیکوان رفتند و سنت ها بماند    و زلئیمان ظلم و لعنت ها بماند]

3ـ بنده خدا: ابو طالب معروف به ((عبد مناف)) بوده اند, که به معناى بنده خداى متعال است (هم نام با جد سوم پیامبر)

4ـ مبارزه با کفر: او مانند پدر مسیر یکتا پرستى را در پیش گرفت و کفر و شرک و جهل او را تحت تاثیر قرار نداد.

5ـ دلایل ایمان او: سروده ها و اشعار او تفکر و ایمان او را بوضوح آشکار مى نماید (در پایان این نوشتار به ابیاتى از اشعار او اشاره مى شود).

6ـ صفاى دل: از جمله مسایلى که صفاى دل و پاکى قلب ابوطالب را اثبات مى کند, این است که اهالى حجاز در قحطى بسر مى بردند, مردم در چنین وضع نگران کننده اى از ابوطالب خواستند از جاى برخیزد و از خدا طلب باران نماید, او پذیرفت و در حالى که پسرى چون خورشید درخشان به همراه مى برد به سوى خانه خدا رفت. سپس به آن کودک گفت که پشت خویش را به خانه کعبه قرار دهد و در حالى که او را به سر دستان خود بلند کرده بود, از خدا طلب باران نمود. آسمان خالى از ابر بلافاصله ابرى شد, سپس باران شدیدى در گرفت,آنچنان که کل منطقه حجاز را سیراب کرد و آن دره خشک شکفته شد. کودکى که ابوطالب به همراه برده بود کسى نبود جز پیامبر خدا حضرت محمد (ص).

[ هرکسى اندازه روشن دلى

غیب را بیند به قدر صیقلى

هرکه صیقل بیش کرد او بیش دید

بیشتر آمد بر او صورت پدید

گر تو گویى کان صفا فضل خداست

نیزاین توفیق صیقل زآن عطاست]

7ـ رویاى صادق: ابوطالب, در حجر اسماعیل, در رویایى راستین دید که درى از آسمان به روى او گشوده شده و از آن نورى پایین آمده و اطراف را روشن کرد.

[ بس عجب در خواب روشن مى شود

دل درون خواب روزن مى شود

آنچنان که یوسف صدیق را

خواب بنمودى و گشتش متکا]

از خواب برخاست و نزد کسى که خواب ها را تعبیر مى کرد, رفت و ماجراى خواب خود را شرح داد. او گفت: بر تو مژده باد که بزودى داراى فرزندى با شرافت خواهى شد. کلینى در ((کافى)) روایت کرده است که, هنگامى که فاطمه بنت اسد نزد ابوطالب آمده و او را به ولادت پیامبر بشارت داد, او نیز همسرش را از ولادت على(ع) با خبر ساخت.

8ـ سرپرستى رسول خدا(ص): ابوطالب از میان فرزندان عبدالمطلب به علت داشتن اخلاقى برتر و روشى پسندیده تر و نیز شدت و کثرت و عمق عواطف نسبت به رسول خدا (ص) و علاوه بر همه اینها ارادت ویژه اش نسبت به پیامبر به عنوان سرپرست رسول خدا (ص) برگزیده شد.

9ـ تربیت و نگهدارى رسول خدا(ص): علاقه بسیار ابوطالب به پیامبر و نیز آگاهى او از آینده درخشان و رسالت الهى او موجب گردید از فداکارى و مجاهدت در مورد تربیت و نگهدارى رسول خدا (ص) لحظه اى دریغ نکرده و در همه جا حتى هنگام خطر او را بر خویش مقدم مى داشت 10ـ توصیه به همسر: هنگامى که او را به خانه آورد, به همسر خود گفت:((این فرزند برادرم است که در نزد من از جان و مالم عزیزتر است. مراقب باش! مبادا احدى او را از آنچه مى خواهد, منع کند)) و فاطمه بنت اسد هم چنین بود و به بهترین صورت او را مراقبت مى کرد و مانند مادرى به او مهربانى مى نمود.

11ـ سدى ستبر در مقابل مشرکان: مورخان از ابن عباس نقل کرده اند: ابوطالب رسول خدا را بسیار دوست مى داشت به طورى که حتى به فرزندان خود نیز این قدر محبت نمى کرد, فقط در کنار او مى خوابید و هر گاه بیرون مى رفت او را با خود مى برد. با مرگ ابوطالب قریش آزار و اذیتى را که در زمان حیات وى نمى توانستند نسبت به پیامبر اعمال کنند,آغاز کردند. چنانکه خود پیامبر نیز بارها به این نکته اشاره فرموده اند.

12ـ مجازات دشمنان رسول خدا(ص): وقتى به ابوطالب خبر دادند که شخصى به نام عبدالله زبعرى براى دلخوشى ابوجهل و ایجاد دشمنى, به هنگام نماز شکمبه شتر بر سر پیامبر انداخت, بدون درنگ شمشیر خود را برداشت و به مسجد رفت و فرمان داد که همان کار را با عبدالله بکنند. قریش که چنین دیدند,با خود گفتند: تا ابوطالب زنده است نمى توانیم پیامبر را از هدفش بازداریم.

13ـ توصیه به فرزند: هنگامى که در غار حرا کلام خدا بر پیامبر نازل شد و فرزندش على(ع) با آن حضرت نماز گزارد و به پدر گزارش داد که من به رسول اکرم(ص) ایمان آورده ام, ابوطالب گفت: ((فرزندم او تو را جز به نیکى نمى خواند, حتما با او باش)).

14ـ حمایت آشکار: چون آیه ((وانذر عشیرتک الاقربین)) نازل گردید و پیامبر خویشاوندان خود را فراخواند آنان را به آیین خویش دعوت کرد, به رغم مخالفت آنان,ابوطالب گفت:اى پیامبر مدد و یارى تو براى ما بسیار دوست داشتنى است. به خیر خواهى تو روى آورده ام و به طور کامل سخنان تو را تصدیق مى کنم. برو و ماموریت خویش را به انجام رسان که به خداوند سوگند حافظ تو خواهم بود و به جدایى از تو رضایت نمى دهم.

15ـ تهدید دشمنان رسول خدا(ص): روزى پیامبر از خانه ابوطالب بیرون آمد و به منزل بازنگشت, عمویش احساس کرد,حتما مشرکان پیامبر را به قتل رسانده اند. تمام فرزندان هاشم و عبدالمطلب را به خانه دعوت کرد و دستور داد هر کدام سلاح برنده اى زیر لباس خود پنهان کنند و دسته جمعى وارد مسجدالحرام شوند, به آنان گفت:هر کدام در کنار یکى از سران قریش بنشینید هر زمان از شما خواستم از جاى برخیزید و آنان را به قتل برسانید. سپس توسط زید بن حارثه به ابوطالب خبر رسید که به حضرت محمد(ص) آسیبى نرسیده است و در خانه یکى از مسلمانان مشغول تبلیغ است, گر چه این نقشه عملى نشد,اما ابوطالب, در برابر مشرکان ایستاد و آنان را از این ماجرا آگاه کرد و افزود: اگر او را مى کشتید احدى از شما را زنده نمى گذاشتم و تا آخرین نفس با شما نبرد مى کردم.

[ واستان از دست دیوانه سلاح

تا ز تو راضى شود عدل و صلاح

چون سلاح و جهل, جمع آید به هم

گشت فرعونى جهان سوز از ستم]

16ـ حامى مبلغان دین اسلام: اخبار و روایات متواتر و بسیارى حاکى از آن است که ابوطالب, در گسترش دین اسلام به پیامبر یارى مى رساند و فرزندان,بستگان و اهل مکه را به پیروى و حمایت از وى فرا مى خواند.((عثمان بن مظعون)) که مسلمانى راستین به شمار مىآمد, روزى در کنار کعبه, بت پرستان را از روش مذمومى که داشتند بر حذر مى داشت و آنان را موعظه مى کرد. گروهى از جوانان قریش به او حمله کردند و یکى از آنان آسیب سختى به چشم او وارد کرد. ابوطالب از این ماجرا ناراحت شد و سوگند خورد که تا ضارب را قصاص نکنم خاموش نخواهم شد.

17ـ تقدیر از نجاشى: هنگامى که مسلمانان به حبشه رفتند مورد مهر و حمایت نجاشى قرار گرفتند, مشرکان مى خواستند تا نجاشى را از پناه دادن آنان بازدارند, اما او اعتنایى نکرد.

ومن یتق الله یجعل له مخرجا ویرزقه من حیث لا یحتسب

از ره پنهان که دور از حس ماست

آفتاب چرخ را بس راه هاست

ابوطالب که نسبت به این مساله بى تفاوت نبود, اشعارى در مدح نجاشى سرود و برایش فرستاد, نجاشى با دریافت این سروده ها بسیار خوشحال شد و بر احترام خود نسبت به مسلمانان ـ که به رهبرى جعفربن ابى طالب (ع) به حبشه رفته بودند ـ افزود.

18ـ حمایت و حراست از رسول خدا(ص): محاصره اقتصادى مسلمانان و تبعید آنان در شعب ابى طالب ازسخت ترین فشارهاى قریش در خصوص مسلمانان بود. پیامبر و همراهانش تنها در ماه هاى حرام اجازه داشتند, در مراسم حج و عمره حضور یابند که در این فرصت به دست آمده نیز به تبلیغ دین اسلام مى پرداختند. در این میان, نقش اصلى پاسدارى از پیامبر و مقاومت در مقابل قریش, به عهده ابوطالب بود. هنگامیکه موریانه قطع نامه قریش را نابود کرد, ابوطالب براى شکرگزارى به سوى کعبه رفت و بر مشرکان و مخالفان پیامبر نفرین کرد.

19ـ ابو طالب در کلام نور: امام سجاد (ع) فرمود: ((عجبا که خداوند رسولش را از تجویز نکاح زن مسلمان به مرد غیر مسلمان نهى فرمود, در حالى که فاطمه بنت اسد از پیشگامان قبول اسلام بود و تا هنگام رحلت در عقد ابوطالب باقى ماند)).این فرمایش امام در جواب عده اى بود که در خصوص ایمان ابوطالب مشکوک بودند.

امام باقر(ع) نیز درباره این مساله که برخى مى گویند:((ابوطالب در گودالى از آتش بسر مى برد!)) فرمود: ((اگر ایمان ابوطالب در یک کفه ترازو و ایمان این افراد در کفه دیگر قرار داده شود, ایمان ابوطالب برترى دارد)).

((ابان بن محمود)) خطاب به امام رضا(ع) نوشت:فدایت گردم در اسلام ابوطالب گرفتار تردید شده ام. امام در پاسخ این آیه را نوشت: ((کسى که بعد از آشکار شدن حق, با پیامبر مخالفت کند, و از راهى جز راه مومنان پیروى نماید,ما او را به همان راه که مى رود مى بریم; و به دوزخ داخل مى کنیم;و سرانجام بدى است)). و بعد, بدان که اگر معتقد به ایمان ابوطالب نباشى بازگشت تو,به آتش است.20ـ ابو طالب, پدر على(ع): ابوطالب پدر کودکى شد که بهترین فرزند روزگار بود, همان که تولدش به گونه اى اتفاق افتاد که هیچگاه نظیرش دیده نشد. به همین دلیل به نوزاد تازه متولد شده اش محبتى ویژه داشت با این که حضرت على(ع) ده سال قبل از بعثت دیده به جهان گشود, ولى در همان وقت ابوطالب در مورد این کودک سخنانى گفته که از ایمان و سلامتى اعتقاد او حکایت دارد. او در شعرى مى گوید: ((با ظهور على(ع) کمر کفر خم شد و با شمشیرش اسلام استوار مى گردد)) و چون نامش را از خداوند طلب کرده بود, لوحى لطیف از آسمان بر زمین آمد و در آغوشش جاى گرفت که او و همسرش را به داشتن فرزندى پاک و برگزیده مژده داده بود و نامش ((على)) گذاشته شده بود.21ـ غم هجران: فشارها و سختى هاى شعب (دژ), ابوطالب را از پاى در آورد و شش ماه پس از آن رحلت کرد (سال دهم بعثت)مرگ وى,رسول اکرم(ص) را اندوهگین ساخت. بى تابانه بر بالین ابوطالب نشست و برگونه هایش دست کشید و فرمود: عمو جان مرا در کودکى تربیت کردى و در یتیمى کفالت نمودى و در بزرگى یاریم نمودى, خدایت از جانب من پاداش نیکو دهد. در وقت حرکت دادن جنازه پیشاپیش آن حرکت مى فرمود و درباره اش دعاى خیر مى کرد.

22ـ اشعار نغز: در پایان به ابیاتى از ابوطالب که بیانگر میزان و عمق اعتقاد و ایمان او نسبت به رسول خدا و دین اسلام است ,اشاره مى کنیم: و الله لا اخذل النبى و لا                  یخذله من بنى ذو حسب

به خدا سوگند پیامبر را تنها نمى گذارم و از فرزندانم نیز هیچ با شرفى او را تنها نمى گذارد.

و در سروده اى که براى تحریص نجاشى پادشاه حبشه سروده است عمق باور خویش به پیامبر اسلام را به نمایش گذارده است.تعلم ملیک الحبش ان محمدا                                          نبى کموسى و المسیح ابن مریم

اتانا بهدى مثل ما اتیا به                                                             فکل بامر الله یهدى و یعصم

اى پادشاه حبشه بدان که محمد بسان موسى و مسیح پیامبر است همان نور آسمانى را که آن دو نفر در اختیار داشتند, او نیز دارد و تمام پیامبران به فرمان خداوند,مردم را راهنمایى کرده و از گناه باز مى دارند.

ابوطالب خطاب به رسول خدا اینگونه اظهار وفادارى و حمایت و پشتیبانى مى نماید

والله لن یصلوا الیک بجمعهم                حتى اوسد فى التراب دفینا

و ذکرت دینا لا محاله انه                       من خیر ادیان البریه دینا

به خدا سوگند تا من زنده ام آنان به تو دسترسى نخواهند داشت و دینى را که تو (آورده اى و) به آن متذکر گشته اى بى تردید از بهترین ادیان مردم استO.

کفه ایمان ابوطالب از کفه ایمان همه خلق سنگین تر است

آرى به این بزرگوار تهمت بى ایمانى مى زنند، حضرت باقر (علیه السلام) فرمود: اگر ایمان ابى طالب را در یک کفه ترازو بگذارند و ایمان این خلق را در کفه دیگر، ایمان او سنگین تر است. آرى ابوطالب چهل و دو سال، در نهایت وفا و صمیمیت و فداکارى به کفالت و حمایت پیامبر (صلى الله علیه و آله) پرداخت، که او مانند پدرى مهربان و همسرش فاطمه بنت اسد همچون مادرى او را خدمت و حفاظت و پرستارى نمودند. و مرگ ابوطالب پیامبر (صلى الله علیه و آله) را به شدت متاثر ساخت، چرا که حضرت یگانه حامى و پناه گاه خود را بعد از خدا از دست داد، که دشمن پس از او بر پیامبر (صلى الله علیه و آله) جرى و گستاخ گشتند. و مدفن آن حضرت در مکه قبرستان ابوطالب که به نام آنجناب نامیده شده قرار گرفت، «تغمده الله ببحبوحات جنانه »
 
پایگاه استاد حسین انصاریان

منبع: واحد تحقیقات دارالعرفان
 

0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

اگر نیازمندید هم انفاق کنید
نمازشب و نوافل
سيري در قرآن و قرآن پژوهي (2)
ارتباط میان مسئولیت اخلاقی و مسئولیت فقهی!
رمضان، بهترین فرصت برای طهارت روح
فرهنگ عاشورا وامام حسین(ع) مرکز ثقل اصول دين
بخشنده ترین مردم در نگاه امام حسین علیه السلام
چهره امام حسين(ع)
تمام شب در عبادت
عظمت شب قدر

بیشترین بازدید این مجموعه

تقوا
رحم خدا در برزخ و قيامت‏
نور رمضان (2)
 ناچيزى عنصر زمين و صورت مادى انسان نسبت به جهان‏
راه های شناخت خدا
دل هـای نـور باران
افزایش رزق و روزی با نسخه‌ امام جواد (ع)
چگونه اثر لقمه حرام را از بین ببریم؟
کرامات و معجزات حضرت فاطمه زهرا (س) (2)
متن دعای معراج + ترجمه

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^