حضرت ابا عبدالله الحسين عليه السلام :
چگونه با چيزى که خود در وجودش نيازمند توست، براى وجود تو دليل آورده شود؟ آيا چيزى هست که آشکارتر از تو باشد تا وسيله آشکار کردن تو باشد؟ کى پنهانى تانيازمند دليلى باشى که بر تو دلالت کند؟ و کى دورى تا آثارت وسيله رسيدن به تو باشند؟ کور باد آن چشمى که تو را مراقب و نگهبان خود نبيند.
( دعاى عرفه، بحار الانوار، ج98 ، ص226 )
حضرت ابا عبدالله الحسين عليه السلام :
چه دارد آن کس که تو را ندارد؟ و چه ندارد آن که تو را دارد؟
آن کس که به جاىتو چيز ديگرى را پسندد و به آن راضى شود، مسلما زيان کرده است.
(دعاى عرفه، بحار الانوار، ج98 ، ص228 )
حضرت ابا عبدالله الحسين عليه السلام :
کسانى که رضايت مخلوق را به بهاى غضب خالق بخرند، رستگار نخواهند شد.
(مقتل خوارزمى، ج1 ، ص239 )
حضرت ابا عبدالله الحسين عليه السلام :
هيچ کس روز قيامت در امان نيست، مگر آن که در دنيا خداترس باشد.
(بحار الانوار، ج44 ، ص192 )
حضرت ابا عبدالله الحسين عليه السلام :
خداوند متعال فرموده است: “مردان و زنان مومن دوست يکديگرند، امر به نيکى و نهى از بدى مىکنند”. خداوند نخست امر به معروف و نهى از منکر را به عنوان يک فريضه از سوى خودش ذکر کرده است، زيرا او آگاه است که اگر اين وظيفه اجرا شود، وظايف ديگر همه، چه سخت و چه آسان انجام مىگيرد، زيرا امر به معروف و نهى از منکر دعوت به اسلام مىکند و حقوق ستمديدگان را بازمىستاند و با ستمگران به مخالفت برمىخيزد...
(تحف العقول، ص237 )
حضرت ابا عبدالله الحسين عليه السلام :
اى مردم! رسول خدا فرمود: هر کس سلطان زورگويى را ببيند که حرام خدا را حلال نموده، پيمان الهى را مىشکند و با سنت و قوانين رسول خدا از در مخالفت درآمده و در ميان بندگان خدا، راه گناه و معصيت و ستم و دشمنى را در پيش مىگيرد، ولى با عمل يا سخن اظهار مخالفت نکند، بر خداوند است که او را در محل و جايگاه آن سلطان ظالم قرار دهد.
(مقتل خوارزمى، ج1 ، ص234 )
حضرت ابا عبدالله الحسين عليه السلام :
مردم برده و بنده دنيا هستند، و دين لعابى است که تا وسايل زندگى فراهم است، به دور زبان مىگردانند، ولى وقتى دوران آزمايش فرا رسد، دينداران کمياب مىشوند.
(بحار الانوار، ج78 ، ص117 )
حضرت ابا عبدالله الحسين عليه السلام :
کسى که بخواهد از راه گناه به مقصدى برسد ، ديرتر به آروزيش مىرسد و زودتر به آنچه مىترسد گرفتار مىشود .
(بحار الانوار، ج78 ، ص120 )
حضرت ابا عبدالله الحسين عليه السلام :
آيا نمىبينيد که به حق رفتار نمىشود و کسى از باطل نهى نمىکند، پس بخواهد مومن ديدار خدا را ، در حالى که بر حق باشد.
(بحار الانوار، ج78 ، ص116 )
حضرت ابا عبدالله الحسين عليه السلام :
به درستى که من مرگ را جز سعادت نمىبينم و زندگى با ستمکاران را جز محنت نمىدانم.
(تحف العقول، ص245 )
حضرت ابا عبدالله الحسين عليه السلام :
مصيبت و گرفتارى شما از همه مردم بيشتر است، زيرا مقام و مسند دانشمندان - اگر بفهميد ( يا بنابر فرض اين که لياقت آن را داشته باشيد - ) از دست شما گرفته شده است و اين مصيبتها بدان جهت است که رتق و فتق امور و اجراى احکام بايد به دست دانشمندان خداشناسى باشد که بر حلال و حرام خدا اميناند. اما اين مقام و منزلت از شما گرفته شده، بدان جهت که شما از حق کنارهگيرى کرديد و با وجود دليلهاى آشکار و واضح در سنت پيغمبر اختلاف کرديد. اگر شما در برابر آزار و اذيت صبر و مقاومت مىکرديد و رنج و سختى را در راه خدا به جان مىخريديد، امور الهى در دست شما قرار مىگرفت و منشا و مرجع آنها شما بوديد. ولى شما ستمکاران را بر مقام خود مسلط کرديد و امور الهى را به دست آنها سپرديد، در حالى که آنان به شبهات عمل مىکنند و شهوترانى را پيشه خود قرار دادهاند و آنچه موجب قدرت ستمکاران در اين امور شده، فرار شما از مرگ و دلخوشى به اين زندگى ناپايدار است...
(تحف العقول، ص238 )
حضرت ابا عبدالله الحسين عليه السلام :
خداوندا، تو آگاهى که آنچه انجام داديم، نه براى رقابت در کسب جاه و مقام بود و نه براى چيزهاى پوچ و بيهوده دنيا، بلکه براى اين بود که نشانههاى راه دينت را ارائه دهيم و (مفاسد را) در شهرهاى تو اصلاح کنيم تا بندگان مظلوم تو در امنيت و آسايش باشند و به احکام تو عمل کنند.
(تحف العقول، ص239 )
حضرت ابا عبدالله الحسين عليه السلام :
به درستى که من بيهوده، گردنکش، ستمگر و ظالم حرکت نکردم، بلکه براى اصلاح در امت جدم محمد (ص) حرکت کردم و مىخواهم امر به معروف و نهى از منکر کنم و به روش جدم محمد (ص) و پدرم على بن ابىطالب (ع) رفتار کنم.
(بحار الانوار، ج44 ، ص329 )
حضرت ابا عبدالله الحسين عليه السلام :
اگر دنيا باارزش شمرده شود، منزل آخرت و دار ثواب الهى باارزشتر و والاتر است. و اگر بدن و جسم انسانها براى مرگ آفريده شده، به خدا سوگند کشته شدن انسان با شمشير (شهادت) بهتر است.
و اگر رزق و روزى موجودات تقسيم شده و مقدر گرديده، زيباتر و نيکوتر آن است که انسان در طلب رزق و روزى کمتر حرص داشته باشد.
اگر جمع کردن اموال براى ترک کردن آن است، چرا انسان آزاده نسبت به اين چيزى که ترک کردنى است بخل بورزد.
(بحارالانوار، ج44 ، ص374 )