در آيه بعد سخن از انسان والا و برترى چون اميرمؤمنان كه مصداق اتم و اكمل آيه و امير همه انسانهاى مؤمن و صادق و سرور افرادى است كه ظاهر و باطن آنان يكى است، چهرههاى برجستهاى كه جهتگيرى همه وجودشان به سوى مرضات الله است، و براى شناساندن آنان جز اين آيه لازم نبود، كه ابتغاء مرضات الله همه حقايق و جلوههاى اسماء حق و ارزشها و فضائل انسانى را در وجود آن بزرگواران مينماياند، به خلاف عنصر طاغى و منافق بدتر از كافر كه داراى ملكات و چهرههاى متنوع است و در اوضاع و شرايط مختلف و براى پيشبرد مقاصد خطرناكش تغيير چهره ميدهد، چنان كه گويا زير پوست ظاهرش لانه جانوران گوناگون است: گاه چون عقرب نيش بر ميآورد، گاه روى تملق روباهى مينماياند گاه درندگى گرگى، گاه خشم پلنگى و ميتواند همه اين چهرههاى درونى خود را به چهرهاى چون چهره مردان خدا بيارايد، اين زشت سيرت، حيوان صفت آنچه ندارد ملكات انسانى و ارزشهاى الهى است.
اين گونه مردم چنان كه در آيات و روايات آمده با آتش رذايل اخلاقى و سيئات نفسانى شجره انسانيت خود را سوزانده، و ظلمت متراكمى براى درون خود فراهم نموده، و چند روزه دنيا و متاع اندكش را بر آخرت اختيار نموده، و به جاى حضرت حق هواى نفس را معبود گرفته و خلاصه زمينه سقوط همه جانبه خود را در خزى دنيا و عذاب آخرت فراهم كرده اند.
از امام پرهيزكاران، اميرمؤمنان (ع) روايت شده:
«ما اسرع صرعة الطاغى:»
وه كه طاغى آن وجود آلودهاى كه نسبت به حق و در برابر مردم سركشى دارد چه زود به خاك مذلت ميافتد.
«من شغل نفسه بغير نفسه تحير فى الظلمات، وارتبك فى الهلكات و مدّت به شياطينه فى طغيانه:»
هر كس خود را به امورى جز تربيت و ادب و تزكيه نفس خود مشغول دارد، در تاريكيها حيران و سرگردان شود، و در مهلكهها دست و پا زند، و شياطينش او را در طاغيگرياش فرو برند.
پيروان طواغيت نيز مانند آنان به خزى دنيا و عذاب آخرت دچار ميشوند، و روزى بر آنان ميرسد كه اندوه و حسرت و پشيمانى هيچ سودى نخواهد داشت.
از حضرت صادق (ع) روايت شده است:
«مر عيسى بن مريم على قرية قد مات اهلها .. فقال يا اهل هذه القرية فاجابه منهم مجيب، لبيك يا روح الله و كلمة، فقال و يحكم ما كانت اعمالكم قال: عبادة الطاغوت وحب الدنيا قال: كيف كانت عبادتكم للطاغوت قال: الطاعة لاهل المعاصى:» «1»
عيسى بن مريم بر قريهاى عبور كرد كه همه مردم آن مرده بودند، فرياد زداى اهل آبادى! يكى از آنان پاسخ داد لبيك يا روح و كلمه خدا، فرمود واى بر شما اعمالتان چه بوده كه چنين گرفتار شده ايد؟ گفت: بندگى طاغوت و محبت افراطى به دنيا فرمود: چگونه طاغوت را بندگى ميكرديد؟ گفت از گنهكاران اطاعت ميكرديم و از خواستههاى آنان پيروى مينموديم.
بحث در آيه شريفه و من الناس من يشرى نفسه ... و اين كه مصداق اتم و اكمل آيه شريفه جز امير مؤمنان نيست بحثى دامنه دار و گسترده است، و من به توفيق حضرت حق در آيه شريفه اليوم اكملت لكم دينكم به مقام اميرمؤمنان و جايگاهش در امامت و فضائل و ارزشهاى نفسانياش تا حدّ قدرت و بضاعت علمى ام خواهم پرداخت، در اين سطور به ذكر چند روايت كه در توضيح مصداق آن وارد شده است اكتفا ميكنم.
امالى شيخ طوسى از حكيم بن جبير از حضرت سجاد (ع) در رابطه با اين آيه روايت ميكند:
«نزلت فى على حين بات على فراش رسول الله (ص)»
اين آيه در آن شبى كه اميرمؤمنان براى حفظ جان پيامبر از شرّ مشركان مكه در رختخواب آن حضرت آرميد نازل شده است.
سعيد بن اوس ميگويد هرگاه ابوعمروبن علاء اين آيه شريفه را قرائت ميكرد ميگفت: كرّم الله علياً كه اين آيه در حق او،
ميبدى كه از علماى بزرگ اهل سنت و از مفسران قرآن مجيد است در تفسير كشف الاسرارش كه شرحى بر تفسير خواجه هرات است مينويسد:
اين آيه در شأن اميرالمؤمنين على بن ابى طالب آمد، آنگاه كه مصطفى هجرت كرد و على را بر جاى خواب خود خوابانيد، آن شب بود كه خداوند به جبرئيل و ميكائيل وحى كرد: من ميان شما دو نفر عقد برادرى قرار دادم و عمر يكى از شما را طولانيتر از ديگر مقرّر كردم، كدام يك از شما حاضر هستيد از عمر خود به ديگرى بدهيد؟ هيچ كدام حاضر به آن مسئله نشدند، به هر دو خطاب شد آيا شما دو نفر مانند على بن ابيطالب هستيد؟ من ميان او و پيامبرم محمد عقد برادرى قرار دادم، و او براى فدا كردن جانش در رختخواب پيامبر خوابيده و زنده ماندن او را بر خود ترجيح داده است، هر دو به زمين نازل شويد و او را از شر دشمن در حفاظت بگيريد پس نازل شدند، جبرئيل بالاى سر على و ميكائيل پائين پايش قرار گرفت، جبرئيل ميگفت به به چه كسى مانند تست اى پسر ابوطالب خدا با تو به فرشتگانش مباهات ميكند.
منبع : پایگاه عرفان