خدايا،آنگاه كه نافرمانى كردم نافرمانى ات نكردم چنان كه پروردگارى ات باشم،و نه چنان كه سبك شمارنده فرمانت باشم،و نه با گستاخى در معرض كيفرت قرار گيرم، و نه تهيدست را ناچيز شمارم،ولى خطايى بود كه بر من عارض شد و نفسم آن را برايم آراست،و بدبختى ام مرا بر آن يارى نمود،و پرده افتاده ات بر من مغرورم نمود،در نتيجه با كوششم نافرمانى ات نمودم و به مخالفتت برخاستم اكنون چه كس مرا از عذابت نجات مى دهند،و فردا از چنگ ستيره جويان و دشمنى كنندگان چه كسى رهايم مى كند، و به رشته چه كسى بپيوندم اگر تو رشته ات را از من بگسلى،مرا چه رسوايى بزرگى است از آنچه كتاب تو از كردارم در شمار آورده،اگر اميدوار به كرم فراوانى رحمتت نبودم،و هم اينكه مرا از نااميدى نهى نموده اى هرآينه نااميد مى شدم به هنگامى كه گناهانم را بياد مى آوردم،
منبع : پایگاه عرفان