پس از دوري سخت و جانسوز؛ پس از طي مصايب در دوران پر سوز و گداز، اينك تنها و غريب با خيل يتيمان و شهيدان راهي حرم جدش ميگردد.
كنار در ورودي مسجد پيامبر اكرم (ص) ميآيد و دو دست خويش را در دو طرف در مسجد مينهد و با گريه، جد خويش رامخاطب قرار ميدهد كه: " ياجداه! اني ناعيه اليك اخي الحسين
اي جد بزرگوار! خبر وفات برادرم حسين را آوردهام."
هر گاه چشمش به امام سجاد (ع) ميافتاد، بيش تر گريه ميكرد. باز پيامبر را مورد خطاب قرار داد:
" اي رسول خدا! اگر به امت خود وصيت كردي كه به خويشانت نيكي كنند، نه تنها نيكي نكردند، بلكه پيوند خود را با خويشان تو بريدند، و با آن ها پيوند برقرار ننمودند؛ تا آنجا كه اهل بيت تو را با لب تشنه كشتند و آب خوش و گوارا به آن ها نچشاندند و نرساندند."
او ميگفت و خاطرات كربلا برايش تازه ميشد و همراه او رسول خدا هم گريه ميكرد.
منبع : سایت عاشورا