فارسی
شنبه 08 ارديبهشت 1403 - السبت 17 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

جنيان در کربلا

جنيان در کربلا

پس از آن که امام حسين عليه السلام وارد کربلا شد ابن زياد تمام راههايي که به کربلا متّصل مي شد بست، تا کسي نتواند به کمک امام حسين عليه السلام بيايد، پنج نفر از شيعيان شبها حرکت ميکردند و روزها در گودالها خودشان را پنهان مي نمودند در يکي از قرّاء بين کوفه و کربلا در کوخي پنهان شده بودند که ناگهان دو نفر پير و جوان سفيد پوش ظاهر شدند و سلام کردند گفتند: نترسيد ما از مؤمنين جنّ هستيم و مثل شما قصد ياري امام حسين عليه السلام را داريم، يکي از آنها گفت: بهتر است من کربلا بروم و خبري برايتان بياورم، گفتم، چه بهتر منتظر بودند طولي نکشيد که برگشت، ولي خودش را نشان نداد، تنها با اشعار جانگدازي مطلبش را رساند بخدا سوگند از کربلا نيامدم مگر ديدم بدن امام حسين عليه السلام را بر روي خاکها.[1] .

با عشق حسين خلق و خو بايد کرد 

از کرب بلايش گفتگو بايد کرد

 

با ديده گريان به در و درگاهش 

رو کرده و کسب آبرو بايد کرد

 

 

پی نوشتها :

[1] کتاب مجالس شيخ شوشتري.


منبع : داستانهايي از زمين کربلا ؛ ر- يوسفي
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

حسين را ديدم، شيعه شدم
به جهت زيارت عاشوراء به اين مقام رسيدی
درخشندگى ويژه امام حسين (ع)
بخشش در كلام امام حسين (ع)
بهشت بر گريه كننده حسين (ع)
در را به روي عزاداران باز کنيد
استخاره
فضیلت زمین و خاک کربلا
اشتياق امام حسين (ع) به جهاد و شهادت
درخت خونبار

بیشترین بازدید این مجموعه

حسين را ديدم، شيعه شدم

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^