حضرت اباعبدا... الحسين(ع) آموزگار بزرگ شهادت و انقلاب است. حركت عظيم و سرنوشت ساز آن حضرت در راه احياي اسلام ناب محمدي و مبارزه سازش ناپذير با ستمگران را تماي وجدانهاي آگاه و بيدار دل در طول تاريخ ارج نهاده و بر عظمت آن حضرت و قيام جاودانه او سر تعظيم فرود آورده اند.
بي گمان در طول تاريخ هيچ واقعه اي چون حماسه سرخ عاشورا سرشار از ايمان و اعتقاد، زيبايي و خلوص، پايداري و ستم ستيزي و ... نبوده است. واقعه اي كه با وجود گذشت سده هاي متمادي و بر خلاف كوششهاي جباران تاريخ، هنوز و همواره لبريز از عاليترين جلوه هاي الهي و انساني است و پيام آن كه دعوتي به همه عصرها و همه نسلهاست، هيچ گاه از خاطره ها زدوده نشده و نخواهد شد.
حماسه سرخ عاشورا كه در روز دهم محرم سال شصت و يكم هجري به وقوع پيوست، سبزترين ورق صحيفه هستي است و بشريت در هيچ فرازي از دوران زندگي خود فراتر از گودال رفيع قتلگاه را به خاطر ندارد.
پيرامون واقعه جانگداز نينوا تا كنون كتابها و مقالات بسياري به رشته تحرير درآمده است و چه بسيار ارادتمندان دلسوخته اي كه عاشقانه به شرح اين رويداد و مصايب آن حضرت پرداخته اند. با اين حال، باز هم لحظات آكنده از عشقي ملكوتي است و روزي نمي گذرد كه اثري درباره آن حضرت به نگارش درنيايد، گويي اين صحيفه را نقطه پاياني نيست.
بي ترديد، زندگاني پربار حضرت سيدالشهدا(ع) چنان از فضايل وكرامات سرشار است كه هيچ قلمي را ياراي بيان آن نيست و به گواه زمان چه بسيار نكته ها كه درباره وجود مقدس آن حضرت ناگفته مانده و در هر عصري تنها گوشه هايي از عظمت شخصيت و حركت الهي آن بزرگوار بر جهانيان آشكار شده است. چنانكه نهضت خونين كربلا در قرون اخير نه تنها الهام بخش قيامها و انقلابهايي در كشورهاي اسلامي، بلكه الگو و الهام بخش بسياري از جنبشهاي رهايي بخش در ساير ملل جهان بوده است.
شخصيت امام حسين (ع) ازمحبوبيتي عالمگير برخوردار است و كيست كه حسين(ع) را بشناسد و ستايشگر آفريننده بزرگترين حماسه همه دورانها نشود. در اين منزل، سيري خواهيم داشت به مرتبه و منزلت پيشواي آزادگان جهان در نگاه آسماني خاندان وحي؛ خانداني كه حسين(ع) در آن پا به عرصه حيات نهاد و در آن پرورش يافت؛ خانداني كه هر يك از آنان اسوه هاي بي همتاي عاليترين سجايا و خليفه هاي راستين خدا در زمين بوده و هستند. در اين خصوص، از دو جنبه مقام و منزلت آن حضرت پيش از شهادت از نگاه پيامبر خدا(ص) و خاندان نبوت، و تلاش ائمه اطهار(ع) پس از شهادت آن حضرت در راه اشاعه و گسترش پيام و دعوت آسماني ايشان، شايان تأمل وتدبر است. اهميت فوق العاده اين موضوع در اين نكته نهفته است كه نخستين گام در راه شناسايي عظمت شخصيت و درك جايگاه آن حضرت و نيز فهم عمق فاجعه شهادت آن گرانمايه، مطالعه در مرتبه و منزلت ايشان نزد خاندان وحي است.
بي گمان در طول تاريخ هيچ واقعه اي چون حماسه سرخ عاشورا سرشار از ايمان و اعتقاد، زيبايي و خلوص، پايداري و ستم ستيزي و ... نبوده است. واقعه اي كه با وجود گذشت سده هاي متمادي و بر خلاف كوششهاي جباران تاريخ، هنوز و همواره لبريز از عاليترين جلوه هاي الهي و انساني است و پيام آن كه دعوتي به همه عصرها و همه نسلهاست، هيچ گاه از خاطره ها زدوده نشده و نخواهد شد.
حماسه سرخ عاشورا كه در روز دهم محرم سال شصت و يكم هجري به وقوع پيوست، سبزترين ورق صحيفه هستي است و بشريت در هيچ فرازي از دوران زندگي خود فراتر از گودال رفيع قتلگاه را به خاطر ندارد.
پيرامون واقعه جانگداز نينوا تا كنون كتابها و مقالات بسياري به رشته تحرير درآمده است و چه بسيار ارادتمندان دلسوخته اي كه عاشقانه به شرح اين رويداد و مصايب آن حضرت پرداخته اند. با اين حال، باز هم لحظات آكنده از عشقي ملكوتي است و روزي نمي گذرد كه اثري درباره آن حضرت به نگارش درنيايد، گويي اين صحيفه را نقطه پاياني نيست.
بي ترديد، زندگاني پربار حضرت سيدالشهدا(ع) چنان از فضايل وكرامات سرشار است كه هيچ قلمي را ياراي بيان آن نيست و به گواه زمان چه بسيار نكته ها كه درباره وجود مقدس آن حضرت ناگفته مانده و در هر عصري تنها گوشه هايي از عظمت شخصيت و حركت الهي آن بزرگوار بر جهانيان آشكار شده است. چنانكه نهضت خونين كربلا در قرون اخير نه تنها الهام بخش قيامها و انقلابهايي در كشورهاي اسلامي، بلكه الگو و الهام بخش بسياري از جنبشهاي رهايي بخش در ساير ملل جهان بوده است.
شخصيت امام حسين (ع) ازمحبوبيتي عالمگير برخوردار است و كيست كه حسين(ع) را بشناسد و ستايشگر آفريننده بزرگترين حماسه همه دورانها نشود. در اين منزل، سيري خواهيم داشت به مرتبه و منزلت پيشواي آزادگان جهان در نگاه آسماني خاندان وحي؛ خانداني كه حسين(ع) در آن پا به عرصه حيات نهاد و در آن پرورش يافت؛ خانداني كه هر يك از آنان اسوه هاي بي همتاي عاليترين سجايا و خليفه هاي راستين خدا در زمين بوده و هستند. در اين خصوص، از دو جنبه مقام و منزلت آن حضرت پيش از شهادت از نگاه پيامبر خدا(ص) و خاندان نبوت، و تلاش ائمه اطهار(ع) پس از شهادت آن حضرت در راه اشاعه و گسترش پيام و دعوت آسماني ايشان، شايان تأمل وتدبر است. اهميت فوق العاده اين موضوع در اين نكته نهفته است كه نخستين گام در راه شناسايي عظمت شخصيت و درك جايگاه آن حضرت و نيز فهم عمق فاجعه شهادت آن گرانمايه، مطالعه در مرتبه و منزلت ايشان نزد خاندان وحي است.
*مقام و منزلت امام حسين(ع) در نگاه خاندان وحي (پيش از شهادت)
احاديث در وجوب دوستي، محبت و مودت امام حسين(ع) متواتر است. در اين باره، نخست به احاديثي كه از حضرت محمد مصطفي(ص) به اين نكته سفارش و تأكيد شده است، مي پردازيم:
الحسن و الحسين سيد الشباب اهل الجنة. (1)
(حسن و حسين دو آقاي جوانان اهل بهشت هستند)
حسين مني و انا من حسين.
(حسين از من است و من از حسين هستم.)
اين دو حديث از معروفترين احاديثي است كه در اكثر كتابهاي شيعه و اهل سنت نقل شده است و در صحت آن تمام علما متفق القولند.
مقام و منزلت حضرت ابا عبدا...(ع) زمان و مكان نمي شناسد. در احاديث ديگري آمده است كه خداوند يكتا قبل از آفرينش هستي پنج نور مقدس را به وجود آورد كه اين پنج نور مقدس پنج تن آل عبا بودند و سپس به سبب وجود شريف اين پنج تن، عالم هستي را خلق فرمود.
ماجراي مباهله رسول اكرم (ص) با مسيحيان نجران و نازل شدن آيه مباهله (آيه 61 سوره مباركه آل عمران) و آيه تطهير(آيه 33 سوره مباركه احزاب) كه درباره خاندان پاك رسول خداست، نشانگر شأن و عظمت آسماني حضرت امام حسين(ع) و عصمت و مرتبه والاي ايشان است.
عشق آسماني و پيوند عميق و ناگسستني تا آخرين لحظات حيات مبارك پيامبر(ص) نسبت به امام حسين(ع) استمرار داشته و در روايات ذكر شده است كه در واپسين لحظه زندگي، پيامبر(ص) حسنين را كه براي ديدار او آمده بودند به حضور پذيرفته وسر مبارك آنان را بر سينه خويش نهادند و آنان را مورد محبت و ملاطفت قراردادند. آن حضرت همواره حسنين را فرزندان خود خطاب مي فرمودند و در نظر ايشان هيچ كس جز علي (ع) و فاطمه (س) در مقام و منزلت با آنان همراه و همشأن نبود و دلبستگي حسنين نيز به پيامبر(ص) حكايتي است كه همانندي ندارد.
در روايت ديگري آمده است، روزي پيامبر(ص)، امام حسين (ع) را در دامان خود نشانده بود و او را نوازش مي كرد و مي خنداند. عايشه از پيامبر(ص) پرسيد: اي رسول خدا، چقدر اين كودك را دوست داري و با ديدار او شاد مي شوي؟ پيامبر(ص) پاسخ فرمود: «چرا با ديدار او شاد نگردم؟ با اينكه او ميوه قلب و نور چشم من است، امتم او را خواهند كشت.» آنگاه پيامبر(ص) مي فرمايد: «پس از شهادت حسين(ع) مرقد او زيارتگاهي مي شود و هر كه او را زيارت كند، ثواب يكي از حجهاي مستحب مرا خداوند براي او مي نويسد.» عايشه مي پرسد: ثواب يكي از حج هاي مستحب؟ پيامبر(ص) پاسخ مي دهد: «بلكه ثواب دو حج.» عايشه باز مي پرسد! «به راستي ثواب دو حج؟ پيامبر درنهايت مي فرمايد: «ثواب 90 حج مرا با ثواب عمره هاي آنها را خداوند به زيارت كننده مرقد حسين خواهد داد.»
درباره پيش بيني شهادت حضرت امام حسين(ع) از زبان رسول گرامي خدا (ص) احاديث و روايات بسيار فراوان است كه بيشتر اين احاديث را شخصيتهايي چون ام سلمه، ابن عباس، عايشه و يا ديگر اصحاب آن حضرت نقل كرده اند. از آنجا كه علاوه بر منابع شيعي اين احاديث و روايات در بسياري ازكتب اهل سنت نيز ثبت شده است، ترديدي در اصالت اين نكته وجود ندارد.
همچنين در«كفاية الطالب» از علامه گنجي شافعي به سند از شيبان بن محزم نقل شده است: در ركاب حضرت امير المومنين علي بن ابيطالب بودم و چون به كربلا رسيديم، آن حضرت فرمود: در اين سرزمين شهدايي كشته خواهند شد كه همانند آنها شهيداني جز شهداي بدر نخواهد بود.»
در شرح نهج البلاغه ابن ابي الحديد نيز از زبان «هرثمة بن سليم نقل شده است كه در جريان جنگ صفين چون سپاهيان به كربلا رسيدند، امام علي (ع) در آن سرزمين نماز خواند و مشتي از خاك آن جا را برگرفت و بوييد و سپس به همراهان خود فرمود:«وه بر تو اي خاك! به راستي تو از مردماني محشورمي شوي كه بي حساب داخل بهشت شوند.» هرثمه مي گويد:« اين ماجرا گذشت تا روزي كه عبيدا...بن زياد، لشكر به جنگ امام حسين (ع) فرستاد و من چون در آن لشكر بودم و ناگاه با ديدن امام حسين (ع) ، گذشته را به خاطر آوردم، با ابراز ندامت در پيشگاه آن حضرت از كربلا به كوفه بازگشتم و از شمار لشكريان ابن زياد خارج شدم.»
احاديث و روايات بسياري از اميرالمومنين علي (ع) در اين باره نقل شده است كه بيانگر منزلت و مرتبه والاي حضرت سيد الشهداست. پاره اي از احاديث و روايات كه از حضرت امام حسين(ع) به يادگارمانده، از اين واقعيت بزرگ حكايت دارد كه آن حضرت با علم و آگاهي به نتيجه نبرد، پا به ميدان كارزار نهاده بودند. آنچه اكثر مقتل نويسان درباره آن اتفاق نظر دارند اين است كه آن حضرت بارها شهادت خود را پيشگويي فرموده اند. در برخي ازكتب آمده است كه ايشان براي نخستين بار خبر شهادت خود را در آينده اززبان رسول اكرم (ص) شنيده اند و در برخي از كتابهاي مقتل حضرت امام حسين(ع) از طريق ديدار رسول اكرم (ص) در عالم رؤيا، از رسالت عظيم خويش آگاه شده اند و با استقامت و شجاعت، به استقبال آن شتافته اند.
نكته بسيار جذاب و با اهميت ديگري كه نبايد آن را ناديده گرفت، يادآوري مقام و مرتبه امام از سوي خود آن حضرت است.در واقعه جانگداز كربلا، حضرت امام حسين(ع) در خطبه هاي شورانگيز خود به معرفي خويش و جايگاه و منزلتي كه از آن برخوردار است، مي پردازد. بي شك، امام در آن هنگامه يقيناً مي دانست تمام كساني كه او را محاصره كرده اند، از مقام و منزلت او آگاهند. پس در ذكرا ين فضايل فلسفه بزرگتري وجود داشته است كه همانا اتمام حجت آن حضرت بر ستمگران و شفاف كردن مرز حق و باطل از هر گونه شبهه اي بوده است.
روز عاشورا اعجاب انگيزترين روز تاريخ است. روز عاشورا روز آزمايش بزرگ الهي و روز تا پاي جان ايستادن در برابر پيمان است. روز عاشورا گواه ديگري است بر عظمت شخصيت و مرتبه والاي امام حسين(ع) و 72 شهيد كه عاليترين اسوه هاي ايثار و پايداري در راه ايمان و عقيده اند. در اين روز با حنجره هاي سرخ خويش نه تنها مقام و مرتبه رفيع حضرت سيد الشهدا(ع) را فرياد زدند، بلكه در راه دفاع از اين حقيقت، از جان خود نيز دريغ نورزيدند؛ چنانكه به گفته مورخان و مقتل نگاران، شهادت در اين راه را از عسل شيرين تر دانستند و براي رسيدن به شهادت از يكديگر سبقت جستند و تا لحظه اي كه رمق داشتند جنگيدند و براي آنكه گزندي به آن حضرت نرسد جان خود را سپر كردند. به شهادت رسيدن تمامي ياران آن حضرت در روز عاشورا قبل از ايشان، گواه بزرگ ديگري بر جايگاه عالي آن حضرت نزد ياران با وفايش بود كه در هر شهادتي، جهاني از عشق وشور وشيدايي و ارادت نهفته بود.
الحسن و الحسين سيد الشباب اهل الجنة. (1)
(حسن و حسين دو آقاي جوانان اهل بهشت هستند)
حسين مني و انا من حسين.
(حسين از من است و من از حسين هستم.)
اين دو حديث از معروفترين احاديثي است كه در اكثر كتابهاي شيعه و اهل سنت نقل شده است و در صحت آن تمام علما متفق القولند.
مقام و منزلت حضرت ابا عبدا...(ع) زمان و مكان نمي شناسد. در احاديث ديگري آمده است كه خداوند يكتا قبل از آفرينش هستي پنج نور مقدس را به وجود آورد كه اين پنج نور مقدس پنج تن آل عبا بودند و سپس به سبب وجود شريف اين پنج تن، عالم هستي را خلق فرمود.
ماجراي مباهله رسول اكرم (ص) با مسيحيان نجران و نازل شدن آيه مباهله (آيه 61 سوره مباركه آل عمران) و آيه تطهير(آيه 33 سوره مباركه احزاب) كه درباره خاندان پاك رسول خداست، نشانگر شأن و عظمت آسماني حضرت امام حسين(ع) و عصمت و مرتبه والاي ايشان است.
عشق آسماني و پيوند عميق و ناگسستني تا آخرين لحظات حيات مبارك پيامبر(ص) نسبت به امام حسين(ع) استمرار داشته و در روايات ذكر شده است كه در واپسين لحظه زندگي، پيامبر(ص) حسنين را كه براي ديدار او آمده بودند به حضور پذيرفته وسر مبارك آنان را بر سينه خويش نهادند و آنان را مورد محبت و ملاطفت قراردادند. آن حضرت همواره حسنين را فرزندان خود خطاب مي فرمودند و در نظر ايشان هيچ كس جز علي (ع) و فاطمه (س) در مقام و منزلت با آنان همراه و همشأن نبود و دلبستگي حسنين نيز به پيامبر(ص) حكايتي است كه همانندي ندارد.
در روايت ديگري آمده است، روزي پيامبر(ص)، امام حسين (ع) را در دامان خود نشانده بود و او را نوازش مي كرد و مي خنداند. عايشه از پيامبر(ص) پرسيد: اي رسول خدا، چقدر اين كودك را دوست داري و با ديدار او شاد مي شوي؟ پيامبر(ص) پاسخ فرمود: «چرا با ديدار او شاد نگردم؟ با اينكه او ميوه قلب و نور چشم من است، امتم او را خواهند كشت.» آنگاه پيامبر(ص) مي فرمايد: «پس از شهادت حسين(ع) مرقد او زيارتگاهي مي شود و هر كه او را زيارت كند، ثواب يكي از حجهاي مستحب مرا خداوند براي او مي نويسد.» عايشه مي پرسد: ثواب يكي از حج هاي مستحب؟ پيامبر(ص) پاسخ مي دهد: «بلكه ثواب دو حج.» عايشه باز مي پرسد! «به راستي ثواب دو حج؟ پيامبر درنهايت مي فرمايد: «ثواب 90 حج مرا با ثواب عمره هاي آنها را خداوند به زيارت كننده مرقد حسين خواهد داد.»
درباره پيش بيني شهادت حضرت امام حسين(ع) از زبان رسول گرامي خدا (ص) احاديث و روايات بسيار فراوان است كه بيشتر اين احاديث را شخصيتهايي چون ام سلمه، ابن عباس، عايشه و يا ديگر اصحاب آن حضرت نقل كرده اند. از آنجا كه علاوه بر منابع شيعي اين احاديث و روايات در بسياري ازكتب اهل سنت نيز ثبت شده است، ترديدي در اصالت اين نكته وجود ندارد.
همچنين در«كفاية الطالب» از علامه گنجي شافعي به سند از شيبان بن محزم نقل شده است: در ركاب حضرت امير المومنين علي بن ابيطالب بودم و چون به كربلا رسيديم، آن حضرت فرمود: در اين سرزمين شهدايي كشته خواهند شد كه همانند آنها شهيداني جز شهداي بدر نخواهد بود.»
در شرح نهج البلاغه ابن ابي الحديد نيز از زبان «هرثمة بن سليم نقل شده است كه در جريان جنگ صفين چون سپاهيان به كربلا رسيدند، امام علي (ع) در آن سرزمين نماز خواند و مشتي از خاك آن جا را برگرفت و بوييد و سپس به همراهان خود فرمود:«وه بر تو اي خاك! به راستي تو از مردماني محشورمي شوي كه بي حساب داخل بهشت شوند.» هرثمه مي گويد:« اين ماجرا گذشت تا روزي كه عبيدا...بن زياد، لشكر به جنگ امام حسين (ع) فرستاد و من چون در آن لشكر بودم و ناگاه با ديدن امام حسين (ع) ، گذشته را به خاطر آوردم، با ابراز ندامت در پيشگاه آن حضرت از كربلا به كوفه بازگشتم و از شمار لشكريان ابن زياد خارج شدم.»
احاديث و روايات بسياري از اميرالمومنين علي (ع) در اين باره نقل شده است كه بيانگر منزلت و مرتبه والاي حضرت سيد الشهداست. پاره اي از احاديث و روايات كه از حضرت امام حسين(ع) به يادگارمانده، از اين واقعيت بزرگ حكايت دارد كه آن حضرت با علم و آگاهي به نتيجه نبرد، پا به ميدان كارزار نهاده بودند. آنچه اكثر مقتل نويسان درباره آن اتفاق نظر دارند اين است كه آن حضرت بارها شهادت خود را پيشگويي فرموده اند. در برخي ازكتب آمده است كه ايشان براي نخستين بار خبر شهادت خود را در آينده اززبان رسول اكرم (ص) شنيده اند و در برخي از كتابهاي مقتل حضرت امام حسين(ع) از طريق ديدار رسول اكرم (ص) در عالم رؤيا، از رسالت عظيم خويش آگاه شده اند و با استقامت و شجاعت، به استقبال آن شتافته اند.
نكته بسيار جذاب و با اهميت ديگري كه نبايد آن را ناديده گرفت، يادآوري مقام و مرتبه امام از سوي خود آن حضرت است.در واقعه جانگداز كربلا، حضرت امام حسين(ع) در خطبه هاي شورانگيز خود به معرفي خويش و جايگاه و منزلتي كه از آن برخوردار است، مي پردازد. بي شك، امام در آن هنگامه يقيناً مي دانست تمام كساني كه او را محاصره كرده اند، از مقام و منزلت او آگاهند. پس در ذكرا ين فضايل فلسفه بزرگتري وجود داشته است كه همانا اتمام حجت آن حضرت بر ستمگران و شفاف كردن مرز حق و باطل از هر گونه شبهه اي بوده است.
روز عاشورا اعجاب انگيزترين روز تاريخ است. روز عاشورا روز آزمايش بزرگ الهي و روز تا پاي جان ايستادن در برابر پيمان است. روز عاشورا گواه ديگري است بر عظمت شخصيت و مرتبه والاي امام حسين(ع) و 72 شهيد كه عاليترين اسوه هاي ايثار و پايداري در راه ايمان و عقيده اند. در اين روز با حنجره هاي سرخ خويش نه تنها مقام و مرتبه رفيع حضرت سيد الشهدا(ع) را فرياد زدند، بلكه در راه دفاع از اين حقيقت، از جان خود نيز دريغ نورزيدند؛ چنانكه به گفته مورخان و مقتل نگاران، شهادت در اين راه را از عسل شيرين تر دانستند و براي رسيدن به شهادت از يكديگر سبقت جستند و تا لحظه اي كه رمق داشتند جنگيدند و براي آنكه گزندي به آن حضرت نرسد جان خود را سپر كردند. به شهادت رسيدن تمامي ياران آن حضرت در روز عاشورا قبل از ايشان، گواه بزرگ ديگري بر جايگاه عالي آن حضرت نزد ياران با وفايش بود كه در هر شهادتي، جهاني از عشق وشور وشيدايي و ارادت نهفته بود.
* مقام و منزلت امام حسين(ع) در نگاه خاندان وحي (پس از شهادت)
رسالت ابلاغ پيام خونين انقلاب كبير عاشورا، از همان روز نخست آغاز شد و عقيله اهل بيت حضرت زينب كبري(س) با خطبه هاي آتشين خود در كوفه و شام، لرزه بر اندام حكومت فاسد يزيد افكند. آن بانوي بزرگوار در خطبه اي كه در كوفه ايراد فرمود، براي بيان عمق جنايت امويان و عظمت مصيبت، به شرح مقام و منزلت حضرت امام حسين(ع) متوسل شد و اين گونه سخن گفت:«اي اهل كوفه! بناليد و اشك بريزيد و لبخند بر لب نياوريد؛ زيرا سزاي شما گريستن است. دامن خود را به ننگ آلوده كرده و به عار افتاده ايد. دست جنايتكار خود را به خون پاكي رنگين كرده و لكه ننگي بردامن نشانيده ايد كه هرگز قابل شستشو نيست. چگونه چنين جنايتي قابل شستشوست كه نواده پيامبر(ص) و يادگار خاندان رسالت را كشتيد، آن پيكر پاكي كه با دست شما در خاك كربلا به خون آغشته گرديد، پناهگاه روز صلح و سنگر شما در روز جنگ و سرور جوانان بهشت بود و ...».
امام علي بن الحسين(ع) نيز به همين روش در خطبه خود در بازار كوفه، مردم را خطاب قرار داده و فرمودند:«اگر روز رستاخيز رسول خدا بگويد عترت مرا كشتيد و احترام مرا پايمال نموديد و اينك شما ديگر از امت من نيستيد، چگونه به صورت پيامبر(ص) نگاه خواهيد كرد؟»
همين خطبه هاي روشنگر، كوبنده و افشاگرانه بود كه در نهايت دستگاه خلافت يزيد را در موضع انفعال قرار داد، زيرا يزيد در مقابل گستاخي بي شرمانه اي كه به ساحت مقدس سبط پيامبر خدا(ص) نموده بود، هيچ پاسخ قانع كننده اي براي آرام كردن افكار عمومي نداشت، جز آنكه تمام گناهها را به گردن ابن زياد و كارگزاران خود بيندازد و خود درصدد دلجويي از خاندان حضرت امام حسين(ع) برآيد. او دريافته بود كه توان رويارويي با عظمت شخصيت و منزلت بي چون و چراي امام حسين(ع) را ندارد و همين عامل مهم مي تواند حكومت او را متلاشي كند.
گرچه يزيد دستور داد تا خانواده گرامي امام حسين(ع) را با احترام به مدينه بازگردانند اما اين امر موجب نشد تا واقعه جانسوز عاشورا به فراموشي سپرده شود؛ بلكه تمامي پيشوايان عالي قدر تشيع با استفاده از همه شيوه ها كوشيدند تا نام و انقلاب مقدس حسيني همواره در بستر زمان جاري باشد. برگزاري مراسم سوگواري و ترغيب شيعيان براي عزاداري بر آن حضرت، يادآوري مصايب و شدايدي كه بر امام حسين(ع) و اصحاب آن حضرت وارد شد، دعوت از شاعران براي سرودن شعر در رثاي حضرت اباعبدا...(ع)، برخورد متفاوت با ماه محرم و بيان فضايل حضرت سيدالشهدا، حضور در مزار حضرت امام حسين(ع) و شهداي عالي مرتبه كربلا و ترغيب شيعيان به زيارت و ... از جمله روشهاي ائمه اطهار(ع) در تكريم و تجليل از نهضت الهي عاشورا و تعظيم شخصيت جاودانه خامس آل عبا بوده است.
در احاديث و روايات به نقل از ابوحمزه ثمالي آمده است كه امام سجاد(ع) هرگاه ياد روز عاشورا مي افتادند، به شدت مي گريستند.(2) و نيز در حالات آن حضرت نقل شده است كه هرگاه وقت نماز فرا مي رسيد، تربت كربلا را بر روي سجاده مي ريخت و بر آن سجده مي كرد.
علقمة بن محمد حضرمي نقل كرده است كه امام محمد باقر(ع) بر مصيبت امام حسين(ع) بسيار مي گريست و ديگران را به اين امر دعوت مي نمود و در منزل خويش مجالس برپا مي كرد و مصيبت حضرت امام حسين(ع) را به يكديگر تسليت مي گفتند. (4)
همچنين امام صادق(ع) به «ابن عماره» كه از شاعران آن روزگار بود، چنين فرمود: هر كس در رثاي حسين (ع) قصيده اي بخواند و سي نفر را بگرياند، پاداش او بهشت است. (5)
در سايه همين ترغيبها و تشويقها بود كه روز به روز بر شمار اشعاري كه درباره حماسه كربلا سروده شده بود، افزوده گشت. چنانكه بخش اعظمي از ادبيات آن روزگار به شعر عاشورايي اختصاص يافته بود و شاعران نامداري چون سيد حميري و دعبل خزاعي با سرودن قصايد زيبايي نام خود را در شمار ارادتمندان حضرت امام حسين(ع) جاودان نمودند.
حضرت امام علي بن موسي الرضا در احوال پدر گرامي خود امام كاظم (ع) نقل فرموده اند كه چون محرم از راه مي رسيد، كسي خنده بر لبان امام نمي ديد و غم و اندوه بر او چيره مي شد و چون عاشورا از راه مي رسيد آن حضرت بسيار مي گريست و مي فرمود امروز همان روزي است كه حسين(ع) به شهادت رسيد.(6)
همچنين، حضرت امام رضا(ع) در توصيف زيارت مرقد مطهر حضرت ابا عبدا...(ع) فرموده اند كه «هر كس قبر امام حسين(ع) را در كنار شط فرات زيارت كند، همانند كسي است كه خدا را در عرش خود، زيارت كرده باشد.(7)»
احاديث و روايات پيرامون تعظيم شخصيت بلند مرتبه حضرت ابا عبدا... الحسين(ع) از سوي خاندان عصمت و طهارت پاياني ندارد و در عظمت اين سخن همين نكته بس كه از اهداف قيام الهي حضرت ابا صالح المهدي(عج) خونخواهي سرور و سالار شهيدان ذكر شده و از آن حضرت با نام منتقم خون به ناحق ريخته خامس آل عبا، ياد شده است.
امام علي بن الحسين(ع) نيز به همين روش در خطبه خود در بازار كوفه، مردم را خطاب قرار داده و فرمودند:«اگر روز رستاخيز رسول خدا بگويد عترت مرا كشتيد و احترام مرا پايمال نموديد و اينك شما ديگر از امت من نيستيد، چگونه به صورت پيامبر(ص) نگاه خواهيد كرد؟»
همين خطبه هاي روشنگر، كوبنده و افشاگرانه بود كه در نهايت دستگاه خلافت يزيد را در موضع انفعال قرار داد، زيرا يزيد در مقابل گستاخي بي شرمانه اي كه به ساحت مقدس سبط پيامبر خدا(ص) نموده بود، هيچ پاسخ قانع كننده اي براي آرام كردن افكار عمومي نداشت، جز آنكه تمام گناهها را به گردن ابن زياد و كارگزاران خود بيندازد و خود درصدد دلجويي از خاندان حضرت امام حسين(ع) برآيد. او دريافته بود كه توان رويارويي با عظمت شخصيت و منزلت بي چون و چراي امام حسين(ع) را ندارد و همين عامل مهم مي تواند حكومت او را متلاشي كند.
گرچه يزيد دستور داد تا خانواده گرامي امام حسين(ع) را با احترام به مدينه بازگردانند اما اين امر موجب نشد تا واقعه جانسوز عاشورا به فراموشي سپرده شود؛ بلكه تمامي پيشوايان عالي قدر تشيع با استفاده از همه شيوه ها كوشيدند تا نام و انقلاب مقدس حسيني همواره در بستر زمان جاري باشد. برگزاري مراسم سوگواري و ترغيب شيعيان براي عزاداري بر آن حضرت، يادآوري مصايب و شدايدي كه بر امام حسين(ع) و اصحاب آن حضرت وارد شد، دعوت از شاعران براي سرودن شعر در رثاي حضرت اباعبدا...(ع)، برخورد متفاوت با ماه محرم و بيان فضايل حضرت سيدالشهدا، حضور در مزار حضرت امام حسين(ع) و شهداي عالي مرتبه كربلا و ترغيب شيعيان به زيارت و ... از جمله روشهاي ائمه اطهار(ع) در تكريم و تجليل از نهضت الهي عاشورا و تعظيم شخصيت جاودانه خامس آل عبا بوده است.
در احاديث و روايات به نقل از ابوحمزه ثمالي آمده است كه امام سجاد(ع) هرگاه ياد روز عاشورا مي افتادند، به شدت مي گريستند.(2) و نيز در حالات آن حضرت نقل شده است كه هرگاه وقت نماز فرا مي رسيد، تربت كربلا را بر روي سجاده مي ريخت و بر آن سجده مي كرد.
علقمة بن محمد حضرمي نقل كرده است كه امام محمد باقر(ع) بر مصيبت امام حسين(ع) بسيار مي گريست و ديگران را به اين امر دعوت مي نمود و در منزل خويش مجالس برپا مي كرد و مصيبت حضرت امام حسين(ع) را به يكديگر تسليت مي گفتند. (4)
همچنين امام صادق(ع) به «ابن عماره» كه از شاعران آن روزگار بود، چنين فرمود: هر كس در رثاي حسين (ع) قصيده اي بخواند و سي نفر را بگرياند، پاداش او بهشت است. (5)
در سايه همين ترغيبها و تشويقها بود كه روز به روز بر شمار اشعاري كه درباره حماسه كربلا سروده شده بود، افزوده گشت. چنانكه بخش اعظمي از ادبيات آن روزگار به شعر عاشورايي اختصاص يافته بود و شاعران نامداري چون سيد حميري و دعبل خزاعي با سرودن قصايد زيبايي نام خود را در شمار ارادتمندان حضرت امام حسين(ع) جاودان نمودند.
حضرت امام علي بن موسي الرضا در احوال پدر گرامي خود امام كاظم (ع) نقل فرموده اند كه چون محرم از راه مي رسيد، كسي خنده بر لبان امام نمي ديد و غم و اندوه بر او چيره مي شد و چون عاشورا از راه مي رسيد آن حضرت بسيار مي گريست و مي فرمود امروز همان روزي است كه حسين(ع) به شهادت رسيد.(6)
همچنين، حضرت امام رضا(ع) در توصيف زيارت مرقد مطهر حضرت ابا عبدا...(ع) فرموده اند كه «هر كس قبر امام حسين(ع) را در كنار شط فرات زيارت كند، همانند كسي است كه خدا را در عرش خود، زيارت كرده باشد.(7)»
احاديث و روايات پيرامون تعظيم شخصيت بلند مرتبه حضرت ابا عبدا... الحسين(ع) از سوي خاندان عصمت و طهارت پاياني ندارد و در عظمت اين سخن همين نكته بس كه از اهداف قيام الهي حضرت ابا صالح المهدي(عج) خونخواهي سرور و سالار شهيدان ذكر شده و از آن حضرت با نام منتقم خون به ناحق ريخته خامس آل عبا، ياد شده است.
* مشتركات عاشورا و انتظار
براي انسان عصر حاضر كه در ميانه راه عاشورا و انتظار ايستاده است، اين دو واقعه، دو چشم انداز بيكران است؛ دو چشم انداز در دو سمت گذشته و آينده، و با دريايي از زيباييها و ايده آلها.
عاشورا مكتبي بود كه گشوده شد تا به انسان درس خودسازي انقلابي و قيام عليه طاغوت را بياموزد و آدمي از عاشورا آموخت كه در طريق حق ورسيدن به رهايي و آزادگي، بايد تا واپسين نفس ايستادگي كرد.
و اما مكتب انتظار، مكتب اميد است و چشم انداز روشن آينده. آنگاه كه مدينه فاضله انسان در زمين سرانجام به دست مبارك حجت حق، تحقق يابد و پس از زمستان طولاني جهان، زمين به عطر گل نرگس برانگيخته شود و تمامي آرمانهاي بشري همچون بهار، يكباره به شكوفه نشيند.
هر دو اين چشم اندازهاي زيبا را دين در برابر چشم انسان گشوده است و هيچ مكتب و مرام ديگري نتوانسته است تابدين پايه آدمي را ارج نهد و مرتبه او را ارتقا بخشد. پس درك عظمت اين وقايع شكوهمند، تنها شايسته انسانهاي باورمند و دين آشناست. تربيت يافتگان مكتب عاشورا، راهيان هماره آماده لحظه ناب ظهورند.
رسول اكرم (ص) در حديثي كه از ايشان نقل شده است. فرموده اند:
«ان لقتل الحسين حرارة في المؤمنين لا تبرو ابداً.»
(همانا از شهادت حسين(ع) گرمايي در قلب مومنان ايجاد مي شود كه هرگز به سردي نخواهد گراييد) اين حرارت، عشق سوزاني است كه مومنان را از عاشورا به عصر ظهور مي رساند، و در سرماي قطبي روزگاران، دلهاي باورمند را گرمي اميد مي بخشد.(8)
مهدويت تداوم قيام سرخ عاشوراست و ظهورثمره شجره طيبه اي است كه با خون مطهر حضرت سيد الشهدا، امام حسين(ع) آبياري شد. اين گونه است كه براي درك مفهوم ژرف و سترگ انتظار بايد از وادي «نينوا» گذشت و فلسفه انقلاب كبير آموزگار بزرگ شهادت و رهايي را دريافت.
«عاشورا» و «انتظار» هر دو نهضتهايي الهي براي رهايي انسان از قيد و بند هر چه غير خدا هستند، و در هر دو نهضت مبارزه و جهاد با ستمگران و مستكبران تا عاليترين درجه، فريضه اي واجب و مقدس به شمار آمده است.
قيام خونين امام حسين(ع) قيامي احياگر دين و ارزشهاي عالي الهي و برترين الگوي امر به معروف و نهي از منكر است. در اهميت اين حركت سرنوشت ساز همين بس كه بنا بر روايات خداوند متعال، امامت را در ذريه آن حضرت قرار داد تا جهان به وسيله قيام فرزند برومند او حضرت ابا صالح المهدي(عج) به حقيقت گرايد و قسط و عدل كه روياي ديرپاي بشريت مظلوم است، توسط آن حضرت تحقق يابد. در اين مفهوم بزرگ و شگفت، بنابر روايات و احاديث متعدد و متواتر، هيچ گونه ترديدي وجود ندارد كه حضرت صاحب الزمان(عج) از فرزندان حضرت امام حسين(ع) است و فرزند حسين(ع) يعني امتداد خط سرخ عاشورا. به اين اعتبار، نهضت بزرگ كربلا را مي توان «عقبه» نهضت جهاني حضرت ولي عصر (عج) به شمار آورد و تنها كسي مي تواند امام نهضت جهاني آخر الزمان باشد كه در شجاعت، تقوا، جديت، سازش ناپذيري، اعتقاد، شهامت، علم، ايثار، و ... همانند امام عاشورا باشد.
عاشورا مكتبي بود كه گشوده شد تا به انسان درس خودسازي انقلابي و قيام عليه طاغوت را بياموزد و آدمي از عاشورا آموخت كه در طريق حق ورسيدن به رهايي و آزادگي، بايد تا واپسين نفس ايستادگي كرد.
و اما مكتب انتظار، مكتب اميد است و چشم انداز روشن آينده. آنگاه كه مدينه فاضله انسان در زمين سرانجام به دست مبارك حجت حق، تحقق يابد و پس از زمستان طولاني جهان، زمين به عطر گل نرگس برانگيخته شود و تمامي آرمانهاي بشري همچون بهار، يكباره به شكوفه نشيند.
هر دو اين چشم اندازهاي زيبا را دين در برابر چشم انسان گشوده است و هيچ مكتب و مرام ديگري نتوانسته است تابدين پايه آدمي را ارج نهد و مرتبه او را ارتقا بخشد. پس درك عظمت اين وقايع شكوهمند، تنها شايسته انسانهاي باورمند و دين آشناست. تربيت يافتگان مكتب عاشورا، راهيان هماره آماده لحظه ناب ظهورند.
رسول اكرم (ص) در حديثي كه از ايشان نقل شده است. فرموده اند:
«ان لقتل الحسين حرارة في المؤمنين لا تبرو ابداً.»
(همانا از شهادت حسين(ع) گرمايي در قلب مومنان ايجاد مي شود كه هرگز به سردي نخواهد گراييد) اين حرارت، عشق سوزاني است كه مومنان را از عاشورا به عصر ظهور مي رساند، و در سرماي قطبي روزگاران، دلهاي باورمند را گرمي اميد مي بخشد.(8)
مهدويت تداوم قيام سرخ عاشوراست و ظهورثمره شجره طيبه اي است كه با خون مطهر حضرت سيد الشهدا، امام حسين(ع) آبياري شد. اين گونه است كه براي درك مفهوم ژرف و سترگ انتظار بايد از وادي «نينوا» گذشت و فلسفه انقلاب كبير آموزگار بزرگ شهادت و رهايي را دريافت.
«عاشورا» و «انتظار» هر دو نهضتهايي الهي براي رهايي انسان از قيد و بند هر چه غير خدا هستند، و در هر دو نهضت مبارزه و جهاد با ستمگران و مستكبران تا عاليترين درجه، فريضه اي واجب و مقدس به شمار آمده است.
قيام خونين امام حسين(ع) قيامي احياگر دين و ارزشهاي عالي الهي و برترين الگوي امر به معروف و نهي از منكر است. در اهميت اين حركت سرنوشت ساز همين بس كه بنا بر روايات خداوند متعال، امامت را در ذريه آن حضرت قرار داد تا جهان به وسيله قيام فرزند برومند او حضرت ابا صالح المهدي(عج) به حقيقت گرايد و قسط و عدل كه روياي ديرپاي بشريت مظلوم است، توسط آن حضرت تحقق يابد. در اين مفهوم بزرگ و شگفت، بنابر روايات و احاديث متعدد و متواتر، هيچ گونه ترديدي وجود ندارد كه حضرت صاحب الزمان(عج) از فرزندان حضرت امام حسين(ع) است و فرزند حسين(ع) يعني امتداد خط سرخ عاشورا. به اين اعتبار، نهضت بزرگ كربلا را مي توان «عقبه» نهضت جهاني حضرت ولي عصر (عج) به شمار آورد و تنها كسي مي تواند امام نهضت جهاني آخر الزمان باشد كه در شجاعت، تقوا، جديت، سازش ناپذيري، اعتقاد، شهامت، علم، ايثار، و ... همانند امام عاشورا باشد.
نويسنده:كامران شرفشاهي
منابع :
1- الخصائص الكبري- جلد 2- ص 265
2- مجمع مصائب اهل البيت- جلد 1- ص 61
3- وسايل الشيعه- جلد3- ص 608
4- وسايل الشيعه- جلد 10- ص 398
5- بحارالانوار- جلد 44- ص 282
6- بحارالانوار- جلد 44- ص 284
7- كامل الزيارات- ص 211
8- الوسائل- ج10- ص 318
منبع : سایت راسخون