فارسی
يكشنبه 02 دى 1403 - الاحد 19 جمادى الثاني 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 1
100% این مطلب را پسندیده اند

امام زمان(عج)،كشتي نجات

امام زمان(عج)،كشتي نجات

 امام عصر عليه السلام كشتي نجات‌اند . كشتي نجات راه مي افتد و گوشه گوشه‌ي درياي متلاطم را مي‌كاود . هر قدمي را به دقت مي نگرد ، از سويي مرتباً اعلام مي كند كه براي نجات آمده است .حال اگر غريقي در حال فرو رفتن در گرداب باشد و موج‌ها او را احاطه كرده باشند و در همان حال كشتي نجات را در كنار خود ببيند چه بايد بكند ؟ آيا اگر خود فريادي نزند و ناخدا را به ياري نطلبد شايسته‌ي ملامت نيست؟ آيا اگر به جاي پيوستن به كشتي نجات ، در جهت مخالف شنا كند و از سپردن خود به منجي سر باز زند ، كار او را غير عاقلانه نمي شمرند .

امام عصر عليه السلام و اجدادشان فرياد زده‌اند كه : نحن سُفُن النجاه(1) (‌ما كشتي نجاتيم ) و پاي حرفشان هم ايستاده‌اند . در اين وانفساي دنيا و خصوصا دراين عصر نکبت بار، غصه آلود و حيرت خيز غيبت، ما در انواع گرداب ها و ورطه ها گرفتار شده ايم. اين گرفتاري ها از تنگناهاي مادي گرفته تا بلاها و امراض معنوي و روحي ما در بر گرفته اند. چنان که دير نيست آب از سرمان بگذرد و اميد نجات يافتنمان از بين برود.

اما متاسفانه دست روي دست گذاشته ايم و به مولايمان، به کشتي نجاتمان التجا نمي کنيم. همه گونه تلاشي مي کنيم، در خانه ي هر کس و ناکسي را مي زنيم، از هر دوست و آشنايي کمک مي طلبيم، اما آنجا که بايد برويم نمي رويم. براي تربيت ديني فرزندانمان به انواع روش ها مي آويزيم، براي اصلاح فساد زدگي ها به هر راه حلي دست مي زنيم، اما حواسمان به اين نيست که اگر فرزندمان امام زمان شناس شود، ديگر براي نماز خواندن نياز به اجبار و کنترل ندارد، براي کنترل نگاهش نياز به تذکر ما نيست و... .

اگر جوان ما با لطف و عطوفت مولايش عجين شود و طعم محبت او ار بچشد. ديگر محال است لذت رضايت او از خودش را با هيچ لذت شهوي معاوضه کند. اگر دختر و پير ما با امامش انس بگيرد و شيريني مناجات را با صدها ساعت گوش سپردن به موسيقي حرام معامله نمايد.

درد اينجاست که ما با معلول ها مبارزه مي کنيم، اما اگر به علت ها باز گرديم، مي بينيم که زير ساخت و زير بناي روحي درست، قطعا نتايج صحيح به دنبال خواهد داشت و چه زير بنايي محکم تر و مطمئن تر از تقويت محبت بچه ها به امامشان؟! چه سپري بهتر از آشنا کردن آنان با مولايشان و از آن طرف سپردن آنها به دست صاحبشان؟!

ما اين چنين نکرده ايم و نمي کنيم، ما در حال غرقيم اما حتي همين زحمت را به خود نمي دهيم که پنجه از ميان غرقاب بيرون کنيم و دستگير را به ياوري بخواهيم. در استغاثه هايمان به ندرت مي شود که با سوز و گداز باشيم، و طبيعي است که با اين کسالت و تصنع که داريم به ما توجه نکنند. از اين کشتي نجات خود کناره گزيده ايم. يا سر خود را به زير آب فرو برده ايم و يا گاه در جهت مخالف آمد او فرار کرده ايم و اين گونه است که سفينه ي نجات ما غريب مانده است.

 

شاهد امت

خداوند امام را شاهد امت قرار داده است. علم امام به ما، به گونه اي است که لحظه اي از او غايب نيستيم، گويي همواره چشم او نگران ماست و توجه او ما را مي پايد و از ما مراقبت مي کند. به راستي اگر کودکي خردسال به تنهايي نظاره گر رفتار و اعمال ما باشد، آيا حالمان با زمان تنهايي تفاوت نمي کند؟ آيا براي نگاه کردن او حساب باز نمي کنيم و به خاطر حيا از دست از يک سري کارها نمی داريم؟ حال اگر اين فرد ناظر، بزرگسال باشد آيا حريمي که حفظ مي کنيم و رعايت هايي که داريم مرتبه ي بالاتر و فراتري نمي يابد؟! اگر اين فرد، مرجع تقليد يا امام معصوم باشد چطور!؟

امام صادق عليه السلام امر فرموده اند:

فاحضرونا جميعا(2) (همه ي ما را حاضر بدانيد)

اگر فرضا به اين توصيه حضرت صادق عليه السلام عمل کرديم، به چه نتيجه اي دست خواهيم يافت؟ به خاطر اين که امام مي بيندمان آيا ديگر طرف گناه مي رويم؟ آيا باز هم در مقابل مشتبهات بي محابا عمل مي کنيم؟ آيا معصيت را کنار نمي گذاريم؟ آيا نمازهاي با توجه تري نمي خوانيم؟

شکر عملي اين وصف امام عصر عليه السلام به اين است که براي ايشان در حرکات و سکناتمان حساب باز کنيم و به گونه اي رفتار کنيم که در هر لحظه انگار در کنار ايشان و در محضر ايشان هستيم.

نکته ي ديگر در شکر عملي وصف شاهد بودن، اين است که زيارت آن حضرت را ترک نکنيم. هيچ اشکالي ندارد اگر بعد از نمازهاي واجب، با يک «السلام عليک يا صاحب الزمان» ساده به ايشان عرض ارادت کنيم. بد نيست اگر شب ها قبل از خفتن و صبح ها پس از برخاستن، سلامي خدمت آن سرور عرضه بداريم و از ايشان طلب برکت و گدايي رحمت کنيم.

خدا شاهد است که او مي بيند، او چشمي باز دارد و گوشي به آواز. اگر فردي قدمي برايش بردارد يا لطفي در حقش بکند يا محبتي خرج او نمايد و ساعتي و عمري را در راه او صرف کند، ممکن نيست بي پاسخ بماند. امام عادتش احسان است و خوي و خلقش از کرامت و بزرگواري وجود سرشته است.

بزرگي مي گفت يکي از راه هاي مؤثر و تجربه شده ي تقويت محبت امام عصر عليه السلام اين است که با خود تصميم بگيريم يک هفته به خاطر گل وجود ايشان گناه نکنيم و هر بار موقعيت گناهي پيش آمد به خود تلقين کنيم که به خاطر ايشان و محبت آن بزرگوار طرف گناه نمي رويم. مي فرمود: «خدا مي داند که پس از هفته اي به واسطه ي اين خودداري چه موج محبتي در دل ما ايجاد خواهد شد! و قهرا ادامه آن حالت، محبت را به اوج خواهد رساند.

حال که چنين نيستيم و بسياري حتي نمي دانند که امام نظاره گر اعمالشان است، آنها هم که مي دانند چندان بهتر از ديگران عمل نکرده اند. درست است که يک سري رعايت ها و تقيدات در ميان قشر متدين وجود دارد،‌ اما آيا همه ي آنها به نحو احسن به وظيقه ي خود عمل کرده اند و آيا متناسب با امکانات و نعمت هايي که امام عصر عليه السلام در اختيار ايشان گذارده به شکر ايشان پرداخته اند؟ آيا ديگراني که اصولا خبري از امام عصر عليه السلام ندارند اگر همين محيط تربيتي و دارايي هاي معنوي را داشتند بهتر از ما عمل نمي کردند؟ اين نکته بسيار جاي تامل است و حقيقتا انسان را از اين که بخواهد خود را برتر از ديگران بداند باز مي دارد.

هر چه عطاي نعمت بيشتر باشد، هر چه معرفت ما نسبت به امام بالاتر رود، وظيفه اي که بر دوشمان خواهد آمد سنگين تر خواهد بود و اگر اين وظيفه ادا نشود کفر آن نعمت کرده ايم و اماممان غريب مانده است.

غربت، دوري از اهل و ديار

معناي چهارم از غربت که شايد شايع ترين مفهوم آن باشد اين است که فرد از اهل و خانواده و وطن و مسکن خود فاصله بگيرد و در جايي که کسي نمی شناسدش قرار داشته باشد. چنين کسي در واقع عزلت نشين و گوشه گير شده و با کساني که تمايل و طلب دارد نمي تواند ارتباط داشته باشد. اين فرد در حقيقت از آنجا که دوست دارد در آن زيست کند دور مي افتد. نه کسي سراغش را مي گيرد و نه فردي را در آن غريب آباد مي شناسد، تا بتواند با همدمي او دردهاي دلش را آرام کند. چه حالي به انسان دست مي دهد، وقتي اين حديث امام صادق عليه السلام را مي شنود:

لابد لصاحب هذا الامر من غيبه و لا بد في غيبته من عزله و نعم المنزل الطيبه(3)

براي صاحب اين امر چاره اي نيست از غيبت و در غيبت او چاره اي نيست از عزلت [او] و چه خوب منزلگاهي است مدينه!

شهر مدينه، وطن امام عصر عليه السلام است و جايي که ايشان دوست مي دارند در آن منزل کنند و ساکن باشند. اما دريغ که امتحان و تقدير الهي اولا براي ايشان غيبت و نهاني را رقم زده است و به دنبال آن، باعث عزلت و کناره گيري ايشان از انسان ها شده و طبيعي است که اين عزلت به دنبال خود حسي غريب خواهد آورد.

بياييد خودمان را جاي آن حضرت بگذاريم! شخص اولي خلقت باشي، همه ي آفرينش را براي تو ايجاد کرده باشند، برگزيده ترين موجود عالمی باشي و در عين حال دستت بسته باشد. و مجبور باشي روزگارت را در گوشه ي عزلت بگذراني. درد و غم به جانت خراش بگذارد، بغض راه حنجره ات را ببندد، اما کسي را پيدا نکني که با او در ميان بگذاري. خود آن حضرت چنين فرموده اند:

ان ابي عهد الي ان لا اوطن من الارض الا اقصاها و اخفاها(4)

پدرم عليه السلام با من پيمان بست که در زمين وطن نگزينم مگر در دورترين و مخفي ترين [جاي آن].

با اينکه خداوند مي تواند ولي خود را از شر نامردمان حفظ کند، بدون اينکه در دور دست ها ساکنش نمايد، اما اين چنين اراده فرموده که آن حضرت، در دورترين و مخفي ترين مواطن ساکن باشند تا دست نامردمان به ايشان نرسد و شر شروران از وجود مبارکشان به دور باشد. با اينکه در روايات آمده که «امام عصر عليه السلام در ميان مردم دفت و آمد مي کنند، در بازارهاي ايشان راه مي روند و روي فرش هايشان قدم مي گذارند.»(5) اما محل اقامت ايشان در بيابان ها و صحراهاست و در ميان مردم، منزل ثابت و اقامتگاه دائمي ند ارند. اين است که غريب و دور از اهل و ديار مانده اند. قرن هاست که مشتاقان آن حضرت در محافل انس، گرد هم مي آيند و از ايشان گفت و شنود مي کنند، امام محبوب خود را در جمع خود نمي يابند و سر خود را در ميان نمي بينند. جاي خالي امام عصر عليه السلام خصوصا در ميان اهل معرفت کاملا مشهود است، اگر چه مولايشان به آنها سرکشي مي کند، اما همين که دائما با دوستان و مواليان خود ارتباط ديداري ندارد و نمي تواند با آنها زندگي کند، گواه اين است که ايشان غريب افتاده اند.

 

پی نوشتها :

(1)    بحارالانوار ، ج 1 ، ص337

(2)    غيبت نعماني، باب 8، ح 2.

(3)    غيبت نعماني، ص 188، باب 10، ح 41.

(4)    کمال الدين، ص 447.

(5)    بحار الانوار، ج 52، ص 154.


منبع : سایت عاشورا
0
100% (نفر 1)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

مصائب امام حسين(ع) از زبان امام مهدی(عج)
امام حسين (ع) از نگاه امام مهدي (عج)
مؤیدات، قرابت ها، اشتراکات عاشورا و انتظار
امام باقر علیه السلام و مهدویت
وظايف منتظران وعبرت از حادثه کربلا
اعطاء لقب قائم (ع) در روز عاشورا
امام عصر(عج) و حسین(ع) در ادعیه
ياد حضرت مهدي(عج) در ميلاد امام حسين (ع)
غيبت حضرت مهدي (ع)، از نگاه امام حسين (ع)
علايم ظهور از زبان امام حسين (ع)

بیشترین بازدید این مجموعه

مؤیدات، قرابت ها، اشتراکات عاشورا و انتظار
امام حسين (ع) از نگاه امام مهدي (عج)
مصائب امام حسين(ع) از زبان امام مهدی(عج)

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^