1- لرد كرومر در ضمن گزارش خود به لندن چنين مىگويد:
«در خصوص پيشآمد اين اوضاعِ ناگوار، هيچ خلاف سياست و ضد پولتيك اعمال نشده، و به هيچ وجه هيچ كس را مقصر و مسئوول نمىتوان دانست، ولى خاطر اولياء دولت متبوعهام را متذكر مىسازم كه: اگر انجمن حزب الوطنى يك سال ديگر برقرار باشد و سلسله جنبان امروزه آسياى غربى و مركزى و آفريقاى شرقى و شمالى سيّد جمالالدين همدانى مرفه البال و آسوده خاطر در مصر زيست كند، گذشته از اين كه تجارت و سياست بريتانيا در قاره آفريقا يك باره معدوم مىگردد كه سهل است؛ ترس آن است كه سيادت قاطبه اروپا از هيمه اين انجمن عجيب، وجود تاريخى كسب نمايد و اثرى از او در صفحه عالم باقى نماند».
وى در گزارش ديگر خود مىگويد:
«انجمن حزب الوطنى مصر، بدتر و سختترين عائقى است كه از براى پيشرفت ما تصور مىشود، و بايد به كمال سرعت و عجله از براى تفرق آن، دستور سريع و لازم الاجرا برسد».
و نيز در گزارش ديگرى مىگويد:
«انجمن حزب الوطنى مصر، بهترين دليل و برهان بر حاكميت به دور از انتظار اعراب در 13 قرن پيش است، كه كمتر از ربع قرن بر ثلث معموره استيلا و سلطنت يافتند».
2- يكى از مبلغين مسيحى قاهره، در گزارش خود به يكى از اعضاى مجمع كنيسه «سان پول» كه بزرگترين كليساهاى دنيا، در لندن است گفته بود:
«در دارخيال، هيچ امرى از اين واقعه، عجيبتر رخ نداده كه هفتصد ميليون اولاد انجيل با كمال علميت و اقتدار و غيرت، كه در خور طبيعت بشر است، در مقابل چهل نفر كه در حقيقت، روح يك سيّد درويش ايرانى بيش نيست، مقهور گردند».
3- يكى از دكترهاى بيمارستان «پرت سعيد» كه از نظر نژاد ايرلندى و كاتوليكى مذهب است، در كتاب خود كه به نام «فلسفه مجامع» است مىگويد:
«شنيده بودم كه مخترع نقشه شطرنج، خمس مثقال گندم را از خانه اول تا خانه چهلم، بر حسب قانون تضعيف معمول، محمول سه هزار شتر مىنمايد؛ يا يك من تبريز را به همين ميزان تا خانه چهلم به هفتصد و بيست و هفت ميليون و پنجاه و نه هزار و نهصد و شصت و هشت خروار، كه مزروع تمام كره و محصول تمام كشتىهاى دنيا و كليه راههاى آن خواهد بود مىكشاند.
اما نديده بودم كه در پيشرفت نفوذ و اتحاد كلمه و ترقى هيئت جامعه، يك ملتى، شديدتر و سختتر از اين تصاعد در خارج صورت پذيرد، حال آن تصاعد و ترقى، چون در وادى اعتبار و كوهستان وهم است، صعوبتى چندان ندارد، چه آن كه وادى وهم منزلگاه ضدين و ارتفاع نقيضين هم تواند بود؛ ولى در تنگناى تحقق اين سنخ تصاعد، كه يك سنخ تصاعد محير الاوهام والعقولى است، انجمن حزب الوطنى مصر، اول يك سيّد درويش ايرانى بيش نبود. شيخ محمد عبده را جذب نموده، رفته رفته به چهل نفر و اكنون عمليات آنها در مدت نه ماه به بيست هزار و يك صد و هشتاد و يك نفر، با سرمايه يك كمپانى معتبرى از تجارت خانههاى اروپا تصاعد نموده. بديهى است كه اگر هر ماه يك زايش مثل خود نمايد، به بيست سال نخواهد كشيد كه صفحه پشت و روى كُره زمين، كمترين ميدان جولان آنها خواهد بود».
4- رئيس بانك انگليس به يكى از صرافها مىنويسد:
«برادر عزيز! از غرايب روزگار اين كه اروپا، امروز در مصر و فردا در تمام دنيا، مقهور معدودى گردد كه سلاحشان فقط ديانت و بساطت عيش و جديت در عمل و نوع خواهى است».
5- يكى از صاحب منصبان انگليس به خانم خود مىنويسد:
«نگار عزيز! اين قريهه سعادت كه به سرعتى تندتر از سير برق در جامعه مسلمين مىدهد، گذشته از اين كه ملت بريتانيا خصوصاً و كليه اروپا عموماً بايد از مستملكات خود دست طمع بشويند كه سهل است؛ بايد در نقطه مركز دايره منطقه جنوب، در شمال كره زمين، حصنى حصين از براى خود تهيه كنند».
از رد و بدل شدن اين اخبار و گزارشات و مشاهدات سياستمداران انگليس از چگونگى فعاليت و پيشرفت حزب الوطنى، حكومت انگليس سخت به وحشت افتاد و به وسايلى در صدد منحل ساختن اين انجمن گرديد.
منبع : پایگاه عرفان