فارسی
جمعه 02 آذر 1403 - الجمعة 19 جمادى الاول 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

ما و میراث عاشورا

ما و میراث عاشورا
 
منبع : فصلنامه هفت آسمان، شماره 17 ,
 

یکم

با پایان یافتن ایام سوگواری سیدالشهداء علیه السلام (ونیزمناسبت های حزن انگیزواپسین روزهای ماه صفر) بجاست، نگاهی دوباره و تحلیلی به آیین های عزاداری و به طور کلی به موضع و عملکردمان در قبال گنجینه عظیم عاشورا و جنبش زاینده و فزاینده کربلا بیفکنیم .

تردیدی نیست که آنچه در عاشورای شصت و یک هجری در سرزمین کربلا رخ داد، یکی از ناب ترین و الهام بخش ترین پرده های تاریخ انسانیت و یکی از بزرگترین جلوه های ایمان مذهبی است; رویدادی پر از حماسه و احساس و آمیزه ای از معنویت و اخلاق، عدالت طلبی وآخرت جویی، وفداکاری ووفاداری توام با معرفت وبصیرت; جایی که زمین و آسمان و ملک و ملکوت به یکدیگر پیوند خوردند; انسان هایی را می توانستی در اوج ملکوت ببینی و خدا را می توانستی در نگاه هایی معصوم و پاک، و در گام هایی محکم و استوار، و در دل هایی گسسته از هر نوع تعلق و وابستگی، حاضر و فاعل ببینی . تنها دل مشغولی این افلاکیان خاک نشین دوچیزبود: خشنودی خدا وآزادی بندگان خدا; به خدا برسند و انسان هایی را از نادانی و سرگشتگی و از ستم کاری جباران برهانند و به خدا برسانند: «و خون خود را بی دریغ، در راه تو پیشکش کرد تا بندگانت را از نادانی و سرگشتگی گمراهی نجات دهد» . (فرازی از زیارت اربعین) این نجات بخشی نه از نوع فداء مسیحی - بنا به یک تقریر - است که خدایی انسان شود، سپس قربانی گردد، تا انسان ها را بی آن که بخواهند و بکوشند، از قید و بند گناه ازلی، گناه نخستین نیای انسان ها که معلوم نیست چرا و چگونه دامن گیر نسل آدم شده است، رها سازد . بنا به این سرمشق، تنها کنش مؤثر و مریدانه انسان ها در این است که به این فدیه و به بشارت مسیح بگروند و مشمول فیض گشته، عادل شمرده شوند .

نجات بخشی امام حسین علیه السلام از آن روست که راه را می نمایاند و الگویی جاودانه را عرضه می دارد که برای همه انسان ها، در همه زمان ها و مکان ها می تواند الهام بخش و جهت دهنده باشد و این انسان ها هستند که به فراخور قوت ایمان و ظرفیت فاهمه خود می توانند از این مائده آسمانی برخوردار شوند، اما نه فقط با ایمان آوردن صرف به این حماسه و طلایه دار آن یا با گریستن تنها; که با پیوستن به این حرکت و با گام برداشتن در این راه و پای بندی به همه ارزش های ایمانی و انسانی تبلوریافته در این واقعه که همان بازگشت به توحید ناب و عدالت فراگیری است که پیامبران حاملان و داعیان آن بوده اند و جانشینان و پیروان حقیقی آنان نیز کوشندگان در راه آن .

دوم

در مواجهه با میراث بزرگ کربلا همواره کسانی راه افراط یا تفریط را پیموده اند; برخی به این رویداد آنچنان ابعاد اساطیری یا غیبی ای داده اند که آن را واقتدا به آن را دست نیافتنی و ناشدنی کرده اند . جنبه های الهی و غیبی این نهضت به هیچ وجه نمی تواند، مورد انکار قرار گیرد . دست غیب را بر فراز همه هستی و همه فرازهای تاریخ می توان دید . آنجا که مردان خدا در راه خدا گام برمی دارند و همه شائبه های غیرالهی را از اقدام خود دور می سازند، دست غیبی را آشکارتر می توان حس کرد، اما رهنمونی غیبی و دستگیری های الهی هرگز نباید به گونه ای درک و تلقی شوند که ابعاد زمینی و جوانب انسانی پدیده های طبیعت و کنش های انسان نادیده گرفته شوند . چنین درک نامتعادلی به ویژه در جایی که پیشوایانی در کارند که هر گام و اقدام آنها مبنا و معنای رفتار پیروان آنهاست، به واقع نه تنها خدمتی به اهداف آنان نیست، بلکه کوششی است - آگاهانه یا ناآگاهانه - برای تهی کردن مجاهدت های آنان از مضامین اثرگذار و معانی حرکت آفرین و جهت دهنده . قیامی که نتوان از آن تفسیری زمینی و تکلیف ساز و مسؤولیت آفرین به دست داد، به دفینه های تاریخ و تاریکخانه های خیال می پیوندد و کارکردهای آن حداکثر به ذهن و درون محدود می شود و راهی به عین و برون نمی یابد . شاید همین نوع تلقی ها جمعی از دانشوران و فقیهان را بر آن داشته است تا به جای تلقی حماسه حسینی به عنوان مبنا و منبعی ارزشمند برای استنباطات فقهی آن را «قضیة فی واقعة » و نمونه ای منحصر به فرد بدانند که با سازوکارهای فقهی قابل تبیین نیست و بنابراین، نمی تواند قابل تعمیم و مبنای عمل باشد (ر . ک: جواهر الکلام، ج 1، ص 295 و نیز نقد شهید مطهری بر این دیدگاه در مجموعه آثار، ج 7، ص 109) .

از دیگر سو، در میان کسانی که تفاسیر اسطوره ای یا غیبی را نپسندیده اند و به تفاسیر مناسب با مذاق فقهی یا ذائقه های بشری رو آورده اند، برخی را می بینیم که به گونه ای دیگر یا از متن تاریخی واقعه طف دور شده اند، یا رسالت اصلی پیشوایان دین را نادیده گرفته اند . از این قبیل هستند تفاسیر ایدئولوژیکی که قیام امام حسین علیه السلام را در محدوده چارچوب های ازپیش تعیین شده و درخدمت دیدگاه ها یا انگیزه های خاص بررسیده اند . در تفاسیر ایدئولوژیک، پژوهشگر پیش از مواجهه با موضوع پژوهش، براساس نگرشی که به هستی و انسان پیدا کرده و بر مبنای توصیه ها و بایدها و نبایدهایی که خود را بدانها ملزم ساخته است، به مطالعه و تحقیق می پردازد و - آگاهانه یا ناآگاهانه - چشم خود را بر بسیاری از واقعیات عینی و شواهد تاریخی می بندد و بیش از آن که از آن پدیده یا واقعه الهام بگیرد و داده هایی را استنباط نماید، آن موضوع را در خدمت تلقی از پیش تعیین شده و تغییرناپذیر قرار می دهد . حکومت ها، مکاتب فکری، احزاب سیاسی و جنبش های انقلابی غیرمتکی بر مبانی استوار معرفتی و دینی، فراوان، از این دست تحلیل ها را می آفرینند و دستاویز خود قرار می دهند .

سوم

واقعیت این است که هر تبیینی که از این حماسه به دست داده می شود، باید از دو مؤلفه شواهد کافی تاریخی و نیز هم خوانی با فلسفه امامت و رسالت امامان شیعه برخوردارباشد . چرایی امامت، ورسالت پیشوایان دینی - ونیز تفکیک رسالت های اصلی وفرعی - را به دوشیوه لمی و انی می توان به دست آورد: کندوکاو درمنابع دینی و آثار کلامی - فلسفی وتامل درتحقق های تاریخی مختلف امامت دردوقرن ونیم آغاز اسلام .

هرگز نباید درباره رفتارهای پیشوایان معصوم داوری هایی به دست دهیم که با مفاد و لوازم براهین قطعی امامت سازگاری نداشته باشند; همچنان که درشناخت رسالت اصلی پیشوایان دینی و آنچه قوام بخش و هویت دهنده وجود ودوام امامت آنان است، نمی توان مثلا ماجرای کربلا را فقط درمدنظر قرارداد . توضیح این سخن را به فرصت دیگری وامی گذاریم .

آنچه دراینجا به اجمال، می توان گفت، این است که اولا، تاریخ امامت را باید چون کلی در نظرگرفت که قطعه قطعه کردن آن و نداشتن کلی نگری در بررسی آن به سرگردانی محققان و مؤمنان انجامیده، با این اعتقاد ما در مورد امامان شیعه نمی سازد که آنها در مشروعیت وراهبری ازخاستگاه یگانه ومشترکی برخوردارند وهرگزویژگی های شخصی یا استنباطهای فردی آنها درتصمیم های دینی آنها اثرگذار نبوده است و هر امامی اگر در موقعیت امام دیگر قرارمی گرفت، دقیقا همان کاری را می کرد که امام دیگر انجام می داد .

ثانیا، گذشت زمان و مشاهده فرجام همه نهضت ها و جنبش های فکری، باطنی، غلوگرا و انقلابی شیعی که به تدبیرها و هدایت های امامان شیعه علیهم السلام تن ندادند، به خوبی نشان می دهد که امامان شیعه، خواه آنجا که به رویارویی صریح و مسلحانه با ستم پیشگان پرداختند و خواه آنجا که خود را از اینگونه رویارویی ها کنار کشیدند و به مبارزه علمی و فرهنگی و تحکیم زیرساخت های فکری تشیع و پرورش ذهن و جان شیعیان روآوردند، همواره بر حق و صواب بوده اند . میراث عظیم امامت که در لابلای بی شمار منابع مکتوب شیعی، برجا مانده و بسط و گسترشی که تشیع یافته است - و نیز حتی دوام اسلام در کلیت آن و گسترش و عمق آن در سراسر جهان - بهترین گواه درایت الهی امامان ماست .

اما نهضت امام حسین علیه السلام الگوی ماندگاری شد، برای همه مسلمانان که اگر در جایی اصل کیان اسلام یا جامعه و نظام اسلامی در معرض خطر قرار گرفت، از هیچ فداکاری و ایثاری نباید فروگذاری کرد و با تمام وجود - و فارغ از هر پیامد و نتیجه ای - باید در برابر تمامیت کفر و نفاق ایستاد; همچنان که سیره ائمه اطهار علیهم السلام پس از ماجرای کربلا نشان داد که رسالت اصلی امام نه در چند هدف محدود و مقطعی سیاسی یا غیر سیاسی; که در یک هدف والا خلاصه می شود: هدایت فکری، علمی و تربیت اخلاقی و معنوی انسان ها که مهم ترین رکن حفظ اسلام است و هیچ نظام سیاسی و نظم اجتماعی ای نمی تواند اسلامی باشد و اسلامی بماند، مگر آن که بر دوش انسان هایی خودساخته و هدایت شده قرار داشته باشد و هیچ اقدام و مبارزه ای و هیچ قدرت و اقتداری بدون اتکا به چنین انسان هایی، نه می ا رزد و نه اسلامی و معنوی می ماند .

در عین حال، ترکیبی از قیام امام حسین علیه السلام و سکوت و قعود معنادار دیگر امامان معصوم همواره این نکته را به پیروان آن بزرگواران گوشزد کرده و این فرهنگ را در عمق جان ها و ذهن های ایشان رسوخ داده است که همیشه از حکومت های ناحق فاصله بگیرند و همواره دشمنی با جباران زمانه را در جان و روان خود بپرورانند و همواره مترصد و آماده آن باشند تا در اولین فرصت مناسب همه خشم خود را بر سر مستکبران و دشمنان واقعی دین و انسانیت فرو ریزند .

چهارم

هر کسی که در برابر سیره معصومان علیهم السلام قرار می گیرد و مناقب و فضائل آنها را از نظر می گذراند، طبیعی است که نسبت به آنها حالت تکریم و تعظیم یافته، بدانها تعلق عاطفی شدیدی پیدا کند; درشادی هایشان شادان گردد و درفقد ومصائب آنها اندوهگین وگریان شود . این احترام قلبی وتعلق عاطفی درکنارتوصیه های پیامبراکرم صلی الله علیه و آله وسلم ونصوص دینی ای که بزرگداشت اولیای دین و حضرات معصومین را از تعظیم شعائر الهی و مایه تقوای دل ها، و مودت آنهارا پاداش رسالت و موجب یافتن راهی به سوی خدا دانسته است، مسلمانان به ویژه شیعیان را به گرامی داشت وفیات و موالید پیامبر اکرم و خاندان پاک آن حضرت سوق داده است . چنین گوهرشناسی و قدردانی ای را باید ستود و پاس داشت .

اما این ستایش و پاس داشت نباید به معنای نادیده گرفتن نقاط ضعف و کاستی هایی باشد که به این آیین های مذهبی راه یافته است . آنچه شهید بزرگوار، استاد مطهری در قبال تحریفات عاشورا که بیشتر ناظر به همین آیین ها بود، انجام داد، همواره باید الگوی دانشوران دینی در مواجهه با بدعت ها، زیاده روی ها و انحراف هایی باشد که این مراسم و دیگر آیین های ارجمند دینی را از اهداف اصلی و عمق واقعی آن دور ساخته است .

نیاز به تاکید ندارد که آیین های تجلیل از ائمه اطهار علیهم السلام به ویژه ایام سوگواری سالار شهیدان حضرت ابی عبدالله الحسین علیه السلام فرصت گرانمایه ای است که بیش از هر موقعیت دیگری، شیفتگان اهل بیت را گرد هم می آورد و دل های آنان را نرم و پذیرای مواعظ و معارف می نماید; آیا در چنین فرصت هایی، بسنده کردن به گریستن و گریاندن، آن هم به هر نحوی و با استفاده از هر امکانی ولو غیرشرعی یا غیر متعارف، یا اکتفاکردن به مناقب وفضائل، آن هم با خروج ازحداعتدال وورود درحریم غلو وشرک، یا استفاده های خاص، محدود ومقطعی ازاین مناسبت ها - مثلا برای پیش بردن مطلوب های خاص وگذرا - کاری حکیمانه و خداپسندانه است؟ آیا نباید از چنین فرصت هایی برای نزدیک کردن بیشتر مردم به معارف عمیق دینی وبه سیره افتخارآمیز وراهگشای پیشوایان دین استفاده کرد؟ آیا باید این امکان عظیم واین منبرگرانقدر به سادگی وبا همه ظرفیت هایش دراختیار برخی از مداحان و سخنرانانی قرار گیرد که یا از توان علمی قابل اتکایی برخوردار نیستند یا به هیچ روی، مصالح جهان اسلام و نظام اسلامی را نمی شناسند و پاس نمی دارند؟

عزاداری ها و هر آیین دینی و مذهبی دیگری در عین حالی که باید به انسجام درونی و استواری اعتقادی پیروان آن دین یا آن مذهب خاص بینجامد، نباید به گونه ای سامان داده شود که به شکاف میان این مجموعه و دیگر جماعت های مذهبی و دینی بیانجامد . به تعبیری روشن تر و مشخص تر، آیین های مذهبی شیعیان نباید به گونه ای ترتیب داده شود، که شکاف و گسست میان شیعیان و دیگر مسلمانان را عمیق تر و گسترده تر کند . قیام و نهضتی را که برای حفظ و دوام اسلام و جامعه اسلامی - و نه لزوما مذهب خاص یا گروهی از مسلمانان - شکل گرفته است، نباید به گونه ای گرامی بداریم که گویا در تشخیص هدف اصلی یا دشمن و اقعی دچار اشتباه شده ایم و عملا به جای آن که ستم پیشگان و کافران و ملحدان دین گریز و اسلام ستیز را از خود برانیم و دل هایشان را بلرزانیم، دیگر مسلمانان را از خود دور سازیم .

مبنا قراردادن حفظ کیان اسلامی و تمامیت جامعه مسلمانان - که عملا به استحکام و تقویت جامعه شیعی نیز درون جامعه بزرگ تر اسلامی خواهد انجامید - آیین ها و مناسبت های دینی ما را معنادارتر و جهت دارتر خواهد کرد . در این صورت، هم در تعیین اولویت ها - که کدام مناسبت را مقدم بشماریم و بیشتر گرامی بداریم - و هم در شیوه و مضامین آیین های مذهبی سنجیده تر عمل خواهیم کرد .

نکته دیگری که در اینجا توجه به آن، مهم تواند بود، این است که آیا در نوع مناسبت های دینی و مذهبی و حجم مراسم ها و آیین هایی که بدان مناسبت ها برگزار می شود، ما نیازمند نوعی مدیریت و تدبیر نیستیم؟ آیا تکثیر این مناسبت ها و بسط و تفصیل این آیین ها دقیقا و عمیقا به اهداف والایی که باید در پی آنها باشیم، خدمت می کند؟ آیا در امور راجح و شایسته نباید حد نگهداشت؟ آیا به دیگر عبادت ها و دیگر وظایف و رسالت هایمان در سطح حداقل، اهتمام ورزیده ایم؟ آیا این نیز نشان از آن ندارد که مدیریت آیین های مذهبی ما در دست کسانی افتاده است که نه با حقایق دینی آشنایی عمیقی دارند و نه اوضاع زمانه و مصالح مهم تر را می شناسند؟ و سرانجام آن که آیا وقت آن نرسیده است که ما در قبال مواریث عظیم و گرانقدرمان رفتارهای بسامان تر و سنجیده تری را صورت دهیم؟


منبع : پایگاه حوزه
  • کربلا
  • امام
  • امامت
  • عاشورا
  • امام حسین علیه‌السلام
  • مواریث
  • رسالت اصلی پیشوایان دین
  • 0
    0% (نفر 0)
     
    نظر شما در مورد این مطلب ؟
     
    امتیاز شما به این مطلب ؟
    اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

    آخرین مطالب

    انقلاب اسلامي و پيامدهاي معرفتي
    از مدینه تا كربلا با پدر
    امام سجاد - علیه السلام -، پس از واقعه كربلا
    تمایز قیام توابین و قیام مختار
    غروب شست و یک ازعلی اکبر لطیفیان
    امام(ع) در پي آب
    تنها گناه نابخشودنی
    آیا قرآن خوانده ای؟
    حقّ برده و غلام
    سفارش به نیكى با بردگان

    بیشترین بازدید این مجموعه

    توحید نظری و توحید عملی
    هفت نمونه‌ از احیای مردگان در کلام قرآن
    واژه شيعه در قرآن مجيد
    اسم اعظمی که خضر نبی به علی(ع) آموخت
    جمع تمام شريعت در روايتى از امام سجاد عليه ...
    ازدواج پیامبر (ص) با حضرت خدیجه
    گذری بر فضایل حضرت زهرا سلام الله علیها
    سوره ای از قران جهت عشق و محبت
    کرامات و معجزات حضرت فاطمه زهرا (س) (2)
    متن دعای معراج + ترجمه

     
    نظرات کاربر

    پر بازدید ترین مطالب سال
    پر بازدید ترین مطالب ماه
    پر بازدید ترین مطالب روز



    گزارش خطا  

    ^