تازيانه بر سر و روى محتضر
اما مردن ديگر، كسى كه فرصتش تمام مىشود، مىخواهد بميرد، مانند همان اولى است كه قبل از آمدن ملك الموت، فرشتگان ديگر آمدند، گروهى ديگر از فرشتگان نازل مىشوند، خداوند مىفرمايد: قبل از جان دادن، صورت و پشتش را،
«وُجُوهَهُمْ وَ أَدْبارَهُمْ»
به قدرى به رو و پشت آنها با تازيانههاى عذاب مىزنند كه درد هر تازيانهاش، در تمام دنيا، در هيچ اسلحهاى وجود ندارد.
خوب كه او را زدند و تحقير كردند، آن وقت ملك الموت با چهرهاى مىآيد جانش را بگيرد كه اگر به گناهان، كفر، نفاق و انكارش هيچ كيفرى جز اين چهره ملك الموت ندهم، همين كه او را ببيند، براى او كافى است.
اگر ما مىخواهيم كه اين گونه نميريم، همه چيز و كارمان را زودتر منظم كنيم، خدا با كسى تعارف ندارد. اگر تازيانه بىآبرو كردنش را بلند كند، در قرآنش ثابت كرده است كه تا قيامت اين بىآبرويى مىماند. عليه عموى پيامبر صلى الله عليه و آله فرياد مىكشد:
«تَبَّتْ يَدا أَبِي لَهَبٍ وَ تَبَّ»
چه تعارفى دارد؟ از عموى پيامبر صلى الله عليه و آله تعارف نكرده است، چه رسد به من و شما.
منبع : پایگاه عرفان