روزگار گذشته براى ما طلبه ها، روزگار بسيار سختى بود. تا جايى كه من در كتابها ديدهام، طلبه ها در ايام تحصيل، از زمان صفويه در ايران بسيار مضيقه مالى داشتند، مگر آنهايى كه از خانواده ثروتمندى بوده و طلبه مىشدند.
در قم، نجف، اصفهان و مشهد، در حوزه علميه بودند و پدرشان زندگى آنان را اداره مىكرد. البته كم هم بودند؛ چون بچه هاى ثروتمندان خيلى طلبه نمىشدند.
من از آنهايى بودم كه وقتى در قم درس مىخواندم، پول خريد سيب زمينى و پياز را نداشتم. آن پولى كه به دستم مىآمد، پولى بود كه مادرم از خرجى خانه پس انداز مىكرد و به من مىداد؛ چون مجموعه مهمى از خانواده ما راضى نبودند كه من طلبه شوم. من با وجود نارضايتى آنها به حوزه رفتم؛ چون از طلبه شدن من ناراضى بودند. لذا هيچ كس به ما كمك نمىكرد و در مضيقه بوديم. قدرت خريد گوشت و خيلى چيزها را نداشتيم.
منبع : پایگاه عرفان