مولوى شعر جالبى براساس همين آيات دارد، مىگويد:
اى دريده پوستين يوسفان |
گر بدرد گرگت آن از خويش دان |
|
البته اين پوستينى كه مىگويد، يعنى زندگى مردم. مىگويد: جامعهاى كه كار به كار تو نداشته است؛ مال تو را نبرده، به تو ظلم و بدى نكرده، نسبت به تو مانند يوسف عليه السلام است، يعنى از شرور پاك است. اى كسى كه به زندگى، كسب، جان، آبرو، حيثيت مردم و خانواده آنها ضربه زدى! وقتى بعد از مردن تو را زنده كنند، به صورت گرگ خواهى بود.
در قرآن نخواندى:
«وَ إِذَا الْوُحُوشُ حُشِرَتْ»
حيوانات وحشى در قيامت محشور مىشوند. حيوانات كه تكليف ندارند، پس براى چه آنها را محشور مىكنند. اين حيوانات، همين جنس دو پاى ظالم و ستمگر است و الا گوسفند و گاو را زنده كنند و در صحراى محشر بياورند كه چه چيزى به آنها بگويند؟ بگويند: چرا بار آدميزاد را بردى و به او شير دادى؟ آنها را كه نمىخواهند به بهشت يا جهنم ببرند.
ولى ما را زنده مىكنند، چون كه تكامل يافته صورت ظاهر آنها هستيم. اگر بنا باشد ما را جريمه كنند، براى اين است كه اين كره، شير، پنير و ماست را خورديم و انرژى آن را در گناه و ظلم صرف كرديم. براى چه به آنها چوب بزنند؟ به بدن ما چوب مىزنند كه اين مجموعه نعمتها را به ساختمان بدنم وارد كردم و با اين ساختمان ظلم كردم.
منبع : پایگاه عرفان