متأسفانه در طول تاريخ آن قدر كه به علاج بيمارىهاى بدن و درمان جسم بها داده شده، به بيمارىهاى فكرى، درونى و باطنى بها داده نشده است و به قدرى تعداد بها دهندگان كم است كه انسان وقتى در كتابها شرح حال علاج شدگان بيمارىهاى باطنى را مىخواند، يا داستان درمانشدن آنها را مىشنود، برايش خيلى شگفتآور و تعجبانگيز است كه چگونه دزد قهارى به عبد خدايى تبديل مىشود و به مردم سى سال درس معارف و تربيت مىدهد.
نبايد تصور كرد كه امثال اين دزد، انسانهاى خاصّ و ويژهاى هستند، بلكه اگر همه نسخههاى حكيمان الهى را عمل كنند، همان حال، مقام و قلب پر از حكمت را پيدا مىكنند.
داستان «حرّ بن يزيد» هيچ تعجبى ندارد؛ چون آن سى هزار نفر نيز مىتوانستند مانند حرّ شوند، اما نخواستند. حرّ بن يزيد از اين نظر انسان ويژه، خاصّ و استثنايى نبود، بلكه با خواستن، اين گونه شد. تمام نكته زندگى او پذيرش حقيقت بود. اين گوش را وقتى كه كنار دهان ولىّ خدا و حكيمى مانند حضرت سيدالشهداء عليه السلام قرار داد و امام عليه السلام به چند صورت داروى درمان را به او ارائه كردند، او علاج شد؛ چون قبول كرد و به كار بست.
پس حرّ شدن حرّ و حكيم شدن آن دزد، تنها بخاطر پذيرفتن نبوده است، بلكه بعد از پذيرفتن، عمل نيز بوده است. همين طور در مورد آسيه. هر كس داروى درمان كننده خدا، انبيا و ائمه عليهم السلام را بپذيرد، قطعاً علاج و درمان مىشود.
وجود مبارك اميرالمؤمنين عليه السلام روايتى بسيار مهمى در اين زمينه دارند كه همين معنا را بيان مىكند: خود را در دايره پذيرش قرار دهيد، تكبر نكنيد، وقتى پذيرفتيد، اين داروى الهى و دارويى كه نبوت و امامت مىدهند، علاج و درمان كنندگى آن يقينى و قطعى است.
منبع : پایگاه عرفان