اگر كل مردم دنيا به اين روايت عمل كنند، جهان بهشت مىشود.
شخصى محضر مبارك امام چهارم عليه السلام، عرض مىكند:
«أَخْبِرْنِى بِجَميعِ شَرَائِعِ الدّينِ» اين درخواست خيلى پرقيمت است. «شرايع» به معنى قوانين است. به وجود مبارك حضرت سجّاد عليه السلام عرض مىكند: تمام قوانين دين را در همين يك جلسه براى من بگو.
اگر از نظر عدد بخواهيم حساب كنيم، فقط در كتاب شريف «اصول كافى» نزديك به هفده هزار روايت ضبط شده است؛ يعنى از حضرت خواسته است كه مثلًا اين هفده هزار قانون الهى را در يك جلسه براى من بگو؟ نه.
منظور او از اين سؤال اين بوده است كه مادر، ريشه، اصل و اساس همه قوانين را براى من بگو. امام سجّاد عليه السلام منظور او را مىدانست كه جميع يعنى آن امّهات، ريشهها و اصول.
1- قول حق
لذا امام عليه السلام به سه واقعيت اشاره فرمودند:
«قَوْلُ الحَقّ وَ الْحُكْمُ بِالْعَدْلِ وَ الْوفاءُ بِالعَهْدِ»
همه شرايع دين خداست. اين يك نسخه علاج كننده است: قول حق؛ يعنى وقتى اين دهان خود را باز مىكنيد كه حرف بزنيد، بسنجيد، فكر كنيد كه حرف را با قرآن و مكتب اهلبيت عليهم السلام هماهنگ كنيد تا سخن شما، سخن حقّ باشد و بعد آن را آزاد كنيد تا از دهان بيرون بيايد.
اگر نسنجيد، فكر نكنيد و هماهنگ نباشيد، دروغ، غيبت، تهمت، تحقير، مسخره، استهزاء، باطل، فحش و ناسزا از دهان بيرون مىآوريد و دلها را مىسوزانيد و يا افراد را به گمراهى مىكشانيد. آن وقت تمام سخنان شما، سخن باطل است، پس قول حق، ريشه همه مسائل مربوط به زبان است.
منبع : پایگاه عرفان