يكى از موضوعات بسيار مهمى كه قرآن كريم و انبيا و اولياى الهى بدان دعوت كردهاند، رعايت اعتدال و ميانهورى در محبتهاى مادى و دنيوى است. بر طبق اين تعاليم، انسان بايد بر رعايت عدالت و حد وسط در اينگونه دوست داشتنها مواظبت نمايد، چراكه اين دست علاقهها و خواستنها اگر صورت افراط به خود بگيرند وبه تعبير قرآن كريمبه «محبت شديد» تبديل شوند، آن محبوب دنيايى را معبود انسان قرار مىدهند. به عبارت روشنتر، چنين علاقه مفرطى باطن آدمى را از خدا خالى مىكند و آن معشوق را به جاى پروردگار محور توجههايش قرار مىدهد. در نتيجه، آثار معبودى غير از اللّه درون انسان را متأثر مىسازد و خلقوخوهاى او براساس ويژگىهاى همان معبود شكل مىگيرد و چنين انسانى به يك منبع مولّد اعمال باطل و حيوانى تبديل مىشود.
مجموع اين اعمال هم شرايطى براى او به وجود خواهد آورد كه زندگىاشبه تعبير قرآن مجيدزندان او خواهد شد و در صورتى كه نتواند خودش را در مهلت معين با اعمال صالح و توبه واقعىتوبهاى كه امير المؤمنين، عليه السلام، در نهج البلاغه در باب حكمتها بيان كردهاند- نجات بدهد، آن زندان براى وى ابدى خواهد شد.
امير المؤمنين، عليه السلام، مىفرمايند: كسى كه گرفتار چنين زندانى شود كه ساخته خود اوست و نتواند خود را در مهلت مقرر از بند آن برهاند، نجاتش تا ابد غير ممكن خواهد شد و از آن بيمارى باطن شفا نخواهد يافت:
«ألا و إنه لا فقر بعد الجنة، ألا و إنه لا غنى بعد النار، لا يفك أسيرها و لا يبرأ ضريرها».
نه اين زندان، كه شكل ملكوتىاش در قيامت «دوزخ» است، قابل رهايى است و نه اين مرض كه به عالم آخرت منتقل شده قابل درمان است. زيرا لازمه درمانپذير بودن اين بيمارىها در آخرت اين است كه بسيارى از آيات قرآن مجيد را در اينباره باور نكنيم؛ آياتى كه درباره اهل دوزخ مىفرمايد:
«خالدين فيها ابدا».
اگر اين بيمارىها در آخرت علاج شوند، ديگر معنى ندارد كسى سالها در جهنم بماند. پس، مفهوم خلود در آتش اين است كه شفاى بيمارىهاى روانىاى كه باعث انحرافات عملى و اخلاقى شدهاند، پس از انتقال به عالم ديگر غير ممكن است.
البته، اگر اين بيمار دربند در همين دنيا در مقام آزادى خود برآيد، امكان نجاتش فراهم است. قرآن مجيد مىفرمايد:
«يا عبادى الذين أسرفوا على أنفسهم لا تقنطوا من رحمة اللّه إن اللّه يغفر الذنوب جميعا».
اى بندگان من كه بارتكاب گناه بر خود زيادهروى كرديد! از رحمت خدا نوميد نشويد، يقينا خدا همه گناهان را مىآمرزد؛ زيرا او بسيار آمرزنده و مهربان است.
زندانيان نفس در همين دنيا مىتوانند خود رهايى بخشند، زيرا بيمارىهاى درونى در اين جهان درمانپذيرند. ولى اگر اين اسارت تا مرگ انسان ادامه يابد و اين بيمارىها با او بمانند و به عالم بعد منتقل شوند، راه نجات و درمانى براى آن اسير بيمار وجود نخواهد داشت.
منبع : پایگاه عرفان