خيال نكنيد خانه ما بعد از مردن قبر است، اين قبرها مال جسم است، حقيقت ما كه همان روح است، در عالم برزخ در خانههايى به سبك خانههاى بهشت قرار مىگيرد، بدكاران هم در چالهاى شبيه به چالههاى جهنم قرار مىگيرند.
آنهايى كه در برزخ در «حفرة من حفر النيران» كه تعبير پيامبر است قرار مىگيرند، آرزو مىكنند كه قيامت نشود، چون همان چاله پرآتش برزخ برايشان بهشت است.
جهنم كجا و دوزخ برزخى كجا؟ اين مرگ جسم است. اما مرگ ديگر، مرگ باطن است. از نشانههاى مرگ باطن اين است كه گوش انسان، شنواى مسائل الهى و سخنان ائمه نباشد.
وقتى ضرورى بودن رعايت احكام الهى مانند: حجاب را گوشزد كنيد و منكر بشوند و بگويند: دنيا متمدن است، حال من زن و دخترم را در پارچه سياه بپيچم كه كسى رو و مويش را نبيند.
كسى كه علم به ضرورى بون حجاب داشته باشد و منكر حجاب باشد، كافر است. يعنى اگر زنى با علم به ضرورى بودن به حجاب بگويد: من ديگر حجاب را نمىخواهم، قبول ندارم. اين زن از شوهر خود بدون طلاق جدا است، از آن لحظه به بعد هر مقدار پيش شوهر بماند، زناكار مىباشند.
دخترى كه با علم به ضرورى بودن حجاب منكر حجاب باشد، «1» به فتواى تمامى مراجع تقليد از هزار سال پيش تا به حال، مورد عقد واقع نمىشود و نمىتواند همسر فرد مسلمان شود. چون دختر كافر به عقد مسلمان در نمىآيد. با تكيه بر فرمايش پيامبر صلى الله عليه و آله اين افراد مردهاند.
«مات قلبه»
اين آيه قرآن كه در سوره مباركه فاطر است. قرآن به چه كسى مرده مىگويد؟
رسول خدا صلى الله عليه و آله سيزده سال، صبح، بعد از ظهر، شب، در خيابان، كوچه، مسجد الحرام، دنبال سران مكه، عموها، پسرعموها و فاميل نزديك خود دويد و دغدغه داشت كه اينها سخنان خدا را گوش بدهند و مؤمن بشوند تا نجات پيدا بكنند. آنها او را با سنگ يا چوب مىزدند يا به او فحش مىدادند، به او نسبتهايى همچون جادوگر، دروغگو، مجنون و ديوانه مىدادند. تا اينكه خداى متعال اين آيه را نازل كرد:
«وَ ما أَنْتَ بِمُسْمِعٍ مَنْ فِي الْقُبُورِ»
حبيب من، بدن اينها قبر متحرك است و خودشان هم در اين قبر، مرده هستند، تو مىخواهى چگونه اين مردگان صدايت را بشوند، اصلًا صدايت را نمىشنوند.
سلمان و حضرت خديجه، ياسر، سميه، آنها زنده بودند كه صداى تو را شنيدند و قبول كردند، عموى تو مرده است، تو در گوش مرده چه مىخواهى بخوانى؟ نشانه مرده بودن انسان اين است كه به حرف خدا، انبيا و ائمه گوش نمىدهد.
منبع : پایگاه عرفان