درباره حسن بن محمد بن شرف شاه استرآبادى چنين آوردهاند كه:
روزى زنى بر او وارد شد و راجع به مسائل مشكل و پيچيده حيض و عادت ماهانه سؤالاتى مطرح ساخت ولى او نتوانست پاسخ دهد، آن زن به حسن گفت: پتههاى عمامه تو به كمرت رسيده، لكن از ايراد پاسخ به سؤال يك زن عاجز هستى؟ حسن به او گفت:
اى خاله! اگر من پاسخ هر مسئلهاى را مىدانستم پتههاى عمامه من قعر زمين را نيز درمىنورديد و به ژرفاى آن راه مىيافت!!
منبع : پایگاه عرفان