عصر عاشورا، زينب كبرى، عليها السلام، از حضرت سيد الشهدا، عليه السلام، سوال مهمى پرسيد. عرض كرد: اينبار كه تشريف مىبريد ديگر برنمىگرديد؟ فرمودند: درست است. ديگر نمىآيم! سؤال كرد: يابن رسول اللّه، اگر شما برنگشتيد، تكليف من با اين زنها و بچهها چيست؟
دقت شود! معنى سؤال زينب كبرى، عليها السلام، اين نبود كه بعد از شما چه خواهد شد، بلكه از امام خود درباره وظيفه و تكليف خود و ديگران كه مجموعا هشتاد و چهار زن و دختر و بچه بودند سوال كرد.
حضرت در پاسخ فرمودند: بعد از من، همه به پروردگار عالم توكل كنيد، زيرا كارساز و نگهبان ما اوست.
وكيل به معنى كارساز است. اگر كسى نتواند كار خودش را به جريان بياندازد يا از خود دفاع كند و كارهايش را در مجراى صحيح قرار دهد، وكيل مىگيرد. فرمود: خواهر، خدا را وكيل خود قرار بدهيد، زيرا ما غير از خدا كسى را نداريم: «و على اللّه فليتوكل المومنون».
زينب كبرى با اين پاسخ آرام شد و خداوند هم از عاشورا تا روز اربعين، و از كوفه و شام تا مدينه براى اهل بيت امام حسين،
عليه السلام، كارسازى كرد. در چند موضع، دشمن تصميم قطعى گرفت زينب كبرى، عليها السلام، را به قتل برساند، اما نتوانست؛ زيرا خداوند متعال دل دشمن را برگرداند، در نيت دشمن اخلال ايجاد كرد، و زبان دشمن را بست؛ مخصوصا وقتى كه در سخنانش خطاب به يزيد گفت:
«أمن العدل يابن الطلقاء».
دهان دشمن در پاسخ اين سخنان بسته و اراده او تعطيل بود و خواست دشمن با مانع روبهرو شد. و اين معناى كارسازى و وكالت پروردگار است.
منبع : پایگاه عرفان