اين هفتاد و دو نفر وارد محشر مىشوند. اميرالمؤمنين عليهالسلام مىفرمايند: شهداى كربلا به طور يقين در ميان اولين و آخرين، پرونده پرسش و پاسخ ندارند. انبيا عليهمالسلام را به دادگاه الهى دعوت مىكنند.
خداوند در قرآن مىفرمايد:
«وَلَنَسْلَنَّ الْمُرْسَلِينَ» خدا در قيامت انبيا عليهمالسلام را به دادگاه مىكشاند. دادگاه حضرت عيسى عليهالسلام را در آخر سوره مائده بيان كرده است. همه انبيا بايد حساب پس بدهند، اما حضرت على عليه السلام مىفرمايند: اين هفتاد و دو نفر هيچ گونه حساب و بازخواستى ندارند.
خطاب مىرسد: وارد بهشت شويد. صداى خدا را كه مىشنوند، غرق لذت مىشوند، اما حركت نمىكنند. خطاب مىرسد: چرا حركت نمىكنيد؟ بهشت منتظر و مشتاق شما است.
يك دو بيتى وقت مردن گفت افلاطون و مرد
حيف دانا مردن و صد حيف نادان زيستن
چرا حركت نمىكنيد؟ تمام دربهاى بهشت به روى شما باز است. ساختمان، قصر، كاخ، چشمه، رود و انواع نعمتها، تجلى جمال رحمت خدا است. اما اينان مىفرمايند: خدايا! تمام اين بهشتى كه ما داريم مىبينيم، بدون زيارت حضرت حسين عليهالسلام براى ما لذتى ندارد. اجازه بدهيد وقتى كه ما به طرف بهشت مىرويم، مشاهده كنيم كه سرور ما امام حسين عليهالسلام نيز دارد وارد مىشود.
بعضى جمالها در اين دنيا وجود دارد كه تماشاى آن، تماشاگر را مدهوش خود مىكند. وقتى زليخا در آن اتاق بزرگ كه دو درب داشت؛ دربى در شمال سالن و دربى در جنوب سالن. زنان دربارى را دعوت كرده بود، برابر همه ميوه و كارد گذاشته بود، حضرت يوسف عليهالسلام را اجبار كرد كه از آن درب وارد شود و از درب ديگر بيرون برود.
مرد نامحرم در مجلس نامحرم نمىنشيند. مرد نامحرم جايى نمىنشيند كه نامحرم به او و او به نامحرم خيره شود. اجبار كرد كه از اين درب بيرون بيا، لحظهاى بايست تا به خوبى تو را ببيند و ارزيابى كنند و زيبايى تو را به دست بياورند، تا اين گونه مرا به خاطر عشق به تو ملامت و سرزنش نكنند.
اما همين مقدار نيز حضرت يوسف عليهالسلام حاضر نبود بايستد. درب شمال سالن باز شد، به سرعت، بدون نگاه كردن به خانمها، از درب جنوب بيرون رفت. خداوند در قرآن مىفرمايد:
زنها لحظهاى كه حضرت يوسف عليهالسلام را ديدند؛ يعنى به قدرى از ديدن اين قيافه غرق در لذت شده بودند كه به جاى ميوه، دست خود را بريدند.
اگر اين جمال در بهشت، در قلب شما تجلى كند، چه خواهد شد؟ كسى نمىتواند كيفيت آن را ارزيابى كند.
منبع : پایگاه عرفان