واقعيتى كه هميشه مورد توجه بسيارى از انسانها بوده، گنج است. گنج به مجموعهاى فراوان از ثروت اطلاق مىشود كه گاهى اين در خرابهها يافت مىشود و علتش اين بوده كه اين خرابهها قبلًا شهر و يا كشور بوده و محل خزانههاى حكومتهاى آن كشورهاى آباد بود و يا دفينههايى بود كه ثروتمندان براى خود فراهم كرده بودند و بر اثر حادثهها، زلزلهها و طوفانها، آن مناطق آباد خراب شد و چون گاهى- به خصوص كشاورزان- در بيابانهاى به جا مانده از آن شهرها و كشورهاى آباد، در حال زير و رو كردن زمين هستند، به اين دفينهها و گنجها برمىخورند.
اين براى انسان در طول تاريخ واقعيتى شده بود كه در خرابهها، بيابانها و مناطق ويران گاهى گنج وجود دارد و گاهى به دنبال به دست آوردن گنج، واقعا رنجها را تحمل مىكردند.
نابرده رنج گنج ميسر نمىشود
مزد آن گرفت جان برادر كه كار كرد كسانى كه به دنبال گنج بودند، يا گنج را مىيافتند، يا در مسير پيدا كردن گنج، اگر گنجى پيدا نمىكردند، به منافع ديگرى كمتر از گنج مىرسيدند. فرهنگ الهى اين گنج را در دو بخش بيان كرده است؛ نخست در بخش مادّى كه در رسالههاى عمليه نيز فقهاى بزرگ شيعه نوشتهاند: گنج ثروتى است كه ناگهان از خرابهاى، كويرى و بيابانى به دست مىآيد و اگر شيعه، گنجى را به دست آورد، طبق سوره مباركه انفال، خمس آن گنج بر او واجب است:
«وَاعْلَمُواْ أَنَّمَا غَنِمْتُم مّن شَىْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ»
آيه شريفه ندارد «من الجهاد» كه بعضىها آيات قبل و بعد از اين آيه را دريافت
نكرده، در مسأله دچار اشتباه شدهاند و مىگويند: خمس فقط به غنايم جنگى تعلق مىگيرد، در حالى كه خدا مىفرمايد: «أَنَّمَا غَنِمْتُم مّن شَىْءٍ» شىء؛ يعنى هر چيز گرانبها، كه غنايم جنگى نيز يكى از اشياى پرقيمت است. معدن، سود حاصله از كسب سالانه و گنج نيز از اشياء پر قيمت هستند.
«مّن شَىْءٍ» اگر از چيزى غنيمت و بهرهاى نصيب شما شد:
«فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ» پروردگار راه مصرف خمس را در آيه شريفه در شش بخش بيان كرده است كه خرج در غير از اين شش برنامه، بر هر فقيه و هر خمس دارى حرام است و هر فقيهى بنا بر فقاهت خودش و هر مؤمنى بنا بر ايمان خود، در هزينه كردن خمس از افراط و تفريط بايد بپرهيزند و در مصرف آن، جانب احتياط را كاملًا رعايت كنند.
اين حال و كار مردم مؤمن است.
اين گنج، گنج مادى است. ثروت متراكمى كه از خرابهها، كويرها و بيابانها به دست مىآيد كه يك پنجم آن خمس و مربوط به پروردگار عالم است، كه هم در دين او بايد هزينه شود و هم براى بندگان آبرودار محترمش كه خرج آنان با دخلشان در سال هماهنگ نشده است؛ يعنى رنج بردهاند، ولى خرج زندگى آنان بيش از درآمدشان بوده است. اگر از خاندان پيغمبر صلىاللهعليهوآله باشد، بخشى از اين واجب مالى به او مىرسد، آن هم در حدّ رفع مشكلات و نيازهايى كه دارد، نه بيشتر. چون نه قرآن اجازه مىدهد و نه فقيهان شيعه. مقدارى از اين مال نيز سهم عالمان ربّانى است كه واقعا در راه اسلام و تبليغ دين خدا زحمت مىكشند، درس مىخوانند، درس مىدهند و شاگرد؛ مفسّر، عالم و مبلّغ تربيت مىكنند. بنا به اذن پروردگار، پيغمبر صلى الله عليه وآله و ائمه طاهرين عليهم السلام براى آنها نيز بايد در حدّ احتياج، نه افراط وتفريط، هزينه شود.
منبع:صبر از ديدگاه اسلام
منبع : پایگاه عرفان