قرآن مجيد كه كتاب عشق و محبّت و مهر و عطوفت و معرفت و بصيرت است در زمينه مهرورزى و محبت حضرت ابراهيم عليه السلام مىفرمايد:
[فَلَمَّا ذَهَبَ عَنْ إِبْراهِيمَ الرَّوْعُ وَ جاءَتْهُ الْبُشْرى يُجادِلُنا فِي قَوْمِ لُوطٍ* إِنَّ إِبْراهِيمَ لَحَلِيمٌ أَوَّاهٌ مُنِيبٌ* يا إِبْراهِيمُ أَعْرِضْ عَنْ هذا إِنَّهُ قَدْ جاءَ أَمْرُ رَبِّكَ وَ إِنَّهُمْ آتِيهِمْ عَذابٌ غَيْرُ مَرْدُودٍ] .
پس هنگامى كه ترس و دلهره از ابراهيم برطرف شد و آن مژده به او رسيد، با ما درباره قوم لوط [به قصد دفع عذاب از آنان] به گفتگو پرداخت.* به راستى كه ابراهيم بسيار بردبار و دلسوز و روىآورنده [به سوى خدا] بود.* اى ابراهيم! از اين [گفتگو] درگذر؛ زيرا فرمان پروردگارت [بر عذاب قوم لوط] فرا رسيده و يقيناً آنان را عذابى بدون بازگشت خواهد آمد.
ابراهيم عليه السلام با آگاه شدن از مأموريت فرستادگان خدا كه براى هلاك كردن قوم لوط كه قومى گنهكار و زشت كردار بودند، با آنان به مجادله و گفتگو پرداخت كه از عذاب و هلاك كردن آنان صرف نظر نمايند و به آنان مهلت معينى داده شود، باشد كه در آن مهلت معين توبه كنند و از عمل زشت خود دست بردارند و روى به ارزشها كنند تا مورد رحمت ومهر خدا قرار گيرند.
اين درخواست براى آن قوم پليد از شخصى مانند ابراهيم عليه السلام درخواست نابجايى نبود زيرا:
أولًا: اين درخواست ريشه در ارزشهاى اخلاقى ابراهيم داشت كه در سه حقيقتِ حليم و اوّاه و منيب نمود پيدا كند و در آيه شريفه بيان شده است.
ثانياً: قطعى بودن عذاب از جانب خدا براى او معلوم نبود و وقتى قطعى بودن عذاب روشن نباشد، درخواست مهلت و شفاعت براى اهل گناه بجا و صحيح است.
قطعى بودن عذاب را فرستادگان حق پس از درخواست ابراهيم عليه السلام و شفاعتش به ابراهيم خبر دادند و گفتند كه اين عذاب حتمى و غير قابل بازگشت است.
منبع:فرهنگ مهرورزى،
منبع : پایگاه عرفان