قم - دارالعرفان/ محقق، مفسر و پژوهشگر قرآنی گفت: در محبتکردن ما را مقید نکردند که فقط اهل محبت به مؤمن و به شیعه باشیم بلکه پیرو اهلبیت(ع) باید به مسیحی، یهودی، سنّی، شیعه نیازمند، با محبت و بی منّت کمک کند و این خصلت قلبی مردان و زنان مؤمن است.
به گزارش روابط عمومی و امور بین الملل مؤسسه علمی فرهنگی دارالعرفان، استاد حسین انصاریان در سخنرانی خود در شاه چراغ شیراز، اظهار کرد: هفت خصلت مهم در سورهٔ مبارکهٔ توبه برای مردان مؤمن و زنان مؤمنه بیان شده؛ این خصلتها تکالیف الهیه است که مردان و زنان مؤمن بهخاطر معرفتشان به پروردگار و معاد و نگاهشان به عاقبت این تکالیف، آنها را مشتاقانه عمل میکنند و تعطیل نمیکنند و خود را هم بازنشسته نمینمایند.
وی به تکلیف اول که برعهده زنان و مردان است، اشاره و تصریح کرد: تکلیف اول قلبی است، چون میدانند خداوند مهربان برای بندگان مؤمنش - چه مرد و چه زن - ارزش و اهمیت قائل است و در 10 جای قرآن اعلام کرده که من این طایفه را دوست دارم، مورد محبت من هستند و قلباً با تکیهٔ بر این معرفتشان، همهٔ اهل ایمان را دوست دارم.
خداوند برای آبروی مؤمن بسیار ارزش قائل است
استاد انصاریان در پاسخ به اینکه چرا خداوند مهربان غیبت مؤمن را حرام کرده و گناه غیبت مؤمن را با خوردن گوشت مُردهاش در سورهٔ حجرات مساوی بهحساب آورده است؟ گفت: چون برای آبروی مؤمن بسیار ارزش قائل است، شخصیت مؤمن را محترم میداند و دوست ندارد کسی با غیبتکردن به آبرو و شخصیت بندهٔ مؤمنش - مرد یا زن - لطمه بزند لذا همهٔ درهای منفیگویی نسبت به بندگان مؤمنش را بسته و ممنوع اعلام کرده است.
پشت سر یکدیگر حرفهایی نزنید که شخصیت افراد را مورد هجوم قرار میدهد
وی ادامه داد: علمای بزرگ اهلتسنن که یکی از آنها جلالالدین سیوطی است، تفسیر مهمی بهنام «الدرالمنثور» دارد و در جلد پنجم مینویسد: عرب در سفرها اهل خدمت به همسفریها بود. در یک سفری که ظاهراً رسول خدا(ص) هم شرکت داشتند، سلمان روی حساب اخوت ایمانی و برادریِ اسلامی اعلام کرد که من حاضر هستم به دو نفر خدمت کنم. این دو نفر در یکی از منزلهای سفر برای استراحت خوابیدند و به سلمان گفتند: ما میخوابیم، بیدار که شدیم، آوردن غذا بهعهدهٔ تو؛ گفت: باشد! خوابیدند، بیدار شدند و دیدند سلمان هم یک گوشه خوابش برده است؛ درحالیکه سلمان خواب بود، دوتایی گفتند: عجب آدمِ تنبلِ پرخوابی است، بیدارش کردند و گفتند: نزد پیغمبر برو و اگر در چادر پیغمبر غذا هست، برای ما بیاور. سلمان در چادر پیغمبر رفت، گفت: یا رسولالله! ابوبکر و عمر گرسنهاند و من هم در این سفر در خدمتشان هستم، غذا میخواهم. پیغمبر اکرم(ص) فرمودند: هر دو آنها غذا خوردهاند. سلمان برگشت و گفت: من از پیغمبر(ص) درخواست غذا کردم و ایشان فرمودند: آنها غذا خوردهاند! هر دو برخاستند و نزد پیغمبر آمدند و گفتند: یا رسولالله! ما کجا غذا خوردهایم؟ فرمودند: گوشت بدن سلمان را خوردهاید! به آن خدایی که جانم در دست قدرت اوست، من دارم گوشت بدن سلمان را لای دندانهای شما میبینم. سپس پیغمبر(ص) فرمودند: «ولا یغتب بعضکم بغضا»، پشت سر یکدیگر حرفهایی نزنید که شخصیت افراد را مورد هجوم قرار میدهد، حرفهایی را نزنید که به آبروی مردم لطمه میزند. «و لا یغتب بعضکم بعضاً ایحب احدکم ان یأکل لحم اخیه میتا»، پروردگار میگوید: دوست دارید که بیایید کنار جنازهٔ برادر مسلمانتان و گوشتش را با چاقو و قیچی تکهتکه کنید و گوشت مردهاش را بخورید. هر دو شما گوشت سلمان را خوردهاید، چرا میگویید گرسنه هستیم!؟
وی گفت: کسانی که واقعاً به حقیقت از مایهٔ ایمانی بهرهمند هستند و پیرو پروردگارند، میبینند خدا اعلام صریح دارد که من بندگان مؤمنم را دوست دارم و اهانت به بندگان مؤمنم اهانت به من است، منِ خدا اعلام جنگ میدهم به کسی که به بندهٔ مؤمن من توهین کند؛ لذا مردان و زنان مؤمن، با معرفتِ به این حقایق به یکدیگر محبت داشته و «رحماء بینهم» باشند.
استاد انصاریان با بیان اینکه خدا نمیپسندد دو زن یا مرد مؤمن نسبت به یکدیگر کینه داشته باشند و با یکدیگر دشمنی و دعوا کنند، یکی مال دیگری را ببرد، دیگری آبروی کسی را بریزد، گفت: مؤمنان واقعی وقتی میبینند که خدا این کارها را دوست ندارد، انجام نمیدهند؛ وقتی میبینند پروردگار عالم عاشق مؤمن است، دلشان تابع پروردگار می گردد و به مؤمنین علاقهمند می شوند.
وی ادامه داد: ما باید قلب را آماده کنیم و تمام مؤمنین و مؤمنات دورهٔ تاریخ را دوست داشته باشیم و به فعلشان راضی باشیم و کارهای خوبشان را سرمشق خودمان قرار دهیم.
استاد انصاریان در پاسخ به اینکه آیا محبت مؤمنین به یکدیگر جزو دین است و اگر به مردم مؤمن محبت نداشته باشیم، ضرر کردهایم یا خیر؟ گفت: مردی به محضر مبارک امام صادق(ع) عرض کرد: «یابن رسولالله! هل الحب و البغض من الدین»، یابن رسولالله! محبت و کینه جزء دین است؟ حضرت فرمودند: مگر این آیه را نخواندهای؟ «حبب الیکم الایمان و زینه فی قلوبکم و کره الیکم الکفر و الفسوق و العصیان»، خدا به مردم مؤمن میگوید: من زیباییهای ایمان و آثار ایمان را برایتان بیان کردم و ایمان محبوب دل شما شد؛ آثار مخرب کُفر، فسوق و عصیان را نیز برایتان بیان کردم، شما مؤمنین از کافران، فاسقان و عاصیان حرفهای متنفر هستید.
وی با اشاره به اینکه بخشی که در مکتب اهلبیت(ع) بر مبنای قرآن مجید، بسیار بسیار مهم شناخته شده، تولی و تبری است؛ بیان کرد: دوست داشتن اهل ایمان و در رأس همه آنها ایمان به انبیاء و ائمهٔ طاهرین(ع) و متنفر بودن از دشمنان خدا و انبیاء و اهلبیت پیغمبر(ع)، حقیقت و ریشه دین است، چقدر هم باارزش است که عرب بیابانی وارد مسجد میشود و به پیغمبر اسلام(ص) میگوید: «احبک»، من عاشقت هستم! پیغمبر(ص) میفرمایند: «المرء مع من احب»، تو بدان که: انسان، عاشق هرکسی در این عالم است، با او در دنیا و آخرت خواهد بود.
وی افزود: عاشق آمریکا هستی، فردای قیامت با آمریکا هستی؛ عاشق یهود و مسیحیت هستی، فردا با آنها هستی؛ عاشق رباخوار و زناکار و معصیت کار و فاسق هستی، فردا با آنها هستی؛ عاشق خدا و انبیاء و ائمه(ع) هستی، فردا با آنها هستی.
استاد انصاریان اظهار کرد: دل مردم مؤمن نسبت به یکدیگر کانون محبت و مهر است و کنار این محبت است که مؤمن آبرو، سلامت و رفاه مؤمن را میخواهد، از گرفتاری مؤمن چنان ناراحت میشود که با سر برای رفع گرفتاری او میدود؛ اگر نتواند، از دیگر مؤمنان کمک می گیرد و برای حل گرفتاری های او وارد عمل می شوند و به عنوان مثال اجازه نمی دهند گرفتار ربا و نزول یا سودهای بانکی کلان شود. اگر مردم در هر مسجدی، حسینیهای و محلی برای رفع گرفتاری یکدیگر بکوشند، گرفتار نمیماند و مؤمن مجبور نمیشود آبروی خود را پیش هرکسی هزینه کند برای اینکه مشکلش حل شود.
بیتفاوتی نسبت به یکدیگر معصیت سنگینی است
وی با بیان اینکه بیتفاوتی معصیت سنگینی است، گفت: این روایت بسیار تکاندهنده در کتاب شریف اصول کافی بیان شده است: «من اصبح و لا یهتم بأمور المسلمین فلیس بمسلم» پیغمبر(ص) میفرمایند: کسی که در فکر حل مشکل مردم مسلمان نباشد، دین ندارد؛ حال هرچه میخواهد نماز بخواند و روزه بگیرد.
استاد انصاریان با بیان اینکه دین تنها عبادت نیست و بخش عظیمی از دین ما خدمت به بندگان خداست، گفت: از نوجوانی درباره همه ائمه شنیده ایم که یکی از آنها امیرالمؤمنین علی(ع) است که یتیمها، نیازمندان و مستحقان کوفه در سحر روز بیستم ماه رمضان دیدند آنکه هر شب بهطور ناشناس میآمد و در خانهها کفش، لباس، خرما، پول و نان میگذاشته، دیگر نیامد؛ پیجویی کردند که این آقا چهکسی بوده و فهمیدند امیرالمؤمنین است. یا روزی که بدن زینالعابدین(ع) را امام باقر(ع) میخواست غسل بدهد، شیعیانی که در حیاط بودند و کنار غسل بودند، دیدند پشت شانهٔ زینالعابدین(ع) پوست جمع شده و سیاه شده است. همه گریه کردند و به امام باقر(ع) گفتند: یابن رسولالله! این جای چه اسلحهای است که مثل پوست ماهی که در ماهیتابه سرخ کنند و جمع شود، هم جمع شده و هم سیاه شده است؟ فرمودند: جای هیچ اسلحهای نیست؛ این جای چهل سال به دوشکشیدن گونیِ پر از جنس در نیمهٔ شب برای فقرای مدینه اعم از شیعه، سنّی، یهودی، مسیحی بوده است.
استاد انصاریان در پایان گفت: در محبتکردن ما را مقید نکردند که فقط اهل محبت به مؤمن و به شیعه باشیم بلکه پیرو اهلبیت(ع) باید به مسیحی، یهودی، سنّی، شیعه نیازمند، با محبت و بی منّت کمک کند و این خصلت قلبی مردان و زنان مؤمن است. اهل ایمان شب هایشان نورانی ترین شب و روزهایشان زمان بهترین خدمت است. مؤمن یعنی دلسوز، با محبت، مهربان، نرم و دغدغهدار «و المؤمنون و المؤمنات بعضهم اولیاء بعض».
انتهای پیام/
منبع : پایگاه عرفان