انبيا عليهم السلام اين معنا را مىديدند كه كانال تكاليف، اوامر خدا و ترك نواهى را بايد عبور كنند تا فرزند آنها در پايان كار، طلاى بيست و چهار عيار از كار در بيايد، مانند حضرت ابراهيم، يوسف و بقيه انبيا عليهم السلام. اين همه دلسوزى براى مردم مىكردند، مىدانستند مردم با پيمودن راه ضلالت، همه چيزشان به لجن كشيده مىشود. اين را هم مىديدند و هم مىدانستند. هيچ وقت فريفته زندگى پر زرق و برق منحرفان نمىشدند و آرزوى آن زندگىها را نمىكردند، بلكه آن زندگىها را لعنت مىكردند.
قرآن مجيد اسم اين ديد را «بصيرت» گذاشته است:
«قُلْ هذِهِ سَبِيلِي أَدْعُوا إِلَى اللَّهِ عَلى بَصِيرَةٍ أَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَنِي»
حبيب من! به مردم بگو: راه من اين است؛ شما را دعوت مىكنم به اين كه به تمام زيبايىهاى بىنهايت، به زمينه رشد و كمال، به غنىّ مطلق، به وجود مقدسى كه خزائن آسمان و زمين در اختيار اوست وصل بشويد تا با اين اتصال، طلاى تمام عيار شويد.
قرآن مىگويد:
«فَأَيْنَ تَذْهَبُونَ»
كجا مىرويد؟ بياييد ما بصيران به شما بگوييم كه كجا داريد مىرويد. پايان كار شما تعفّن، لجن زار، آلودگى، كثافت و بعد خلود در هفت طبقه جهنم است، چون بوى تعفن اگر بيرون بزند، كل هستى قيامت را بهم مىريزد. شما با كورى مسير را طى مىكنيد. كه در قرآن لفظ «أعمى» مكرّر آمده است:
«وَ ما يَسْتَوِي الْأَعْمى وَ الْبَصِيرُ»
اين جاده را با چشم باز نمىرويد، بلكه با چشم بسته و در تاريكى مىرويد.
بياييد تا ما كه مىبينيم، شما را راهنمايى كنيم.
منبع : پایگاه عرفان