فرهنگ مهرورزى، ص: 274
آدم و همسرش را- چنان كه در آيات قرآن و روايات مطرح است- به خاطر نزديك شدن به شجره ممنوعه از بهشت بيرون راندند و از همنشينى با فرشتگان محروم كردند و از مقام و منزلتى كه داشتند به سقوط نشاندند و كويرى خشك را به جاى بهشت سرسبز و خرم در اختيارشان گذاردند.
آن دو كه بر اساس معرفت دينى و آگاهى عقلى خدا را مىشناختند و به حضرت او عشق مىورزيدند، درد فراق از محبوب را حس كردند و بدون اين كه به خاطر از دست دادن مقامات ذرهاى در قلب خويش نسبت به محبوب نگران باشند با يك دنيا ادب و تواضع و فروتنى متوسل به توبه و درخواست آمرزش شدند تا درد فراق را به وسيله توبه و مغفرت علاج نموده، به محبوب ازلى و ابدى در كمال خاكسارى و فروتنى گفتند:
[رَبَّنا ظَلَمْنا أَنْفُسَنا وَ إِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنا وَ تَرْحَمْنا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخاسِرِينَ] «1».
گفتند: پروردگارا! ما بر خود ستم ورزيديم، و اگر ما را نيامرزى و به ما رحم نكنى مسلماً از زيانكاران خواهيم بود.
پروردگار مهربان هم بازگشت آنان را پذيرفت و هر دو را به پيشگاه مباركش قبول كرد و علت پذيرش و قبولى را در قرآن، مهربان بودن خود نسبت به بندگان بويژه تائبان اعلام كرد.
[. فَتابَ عَلَيْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ] «1».
... و [پروردگار] توبهاش را پذيرفت؛ زيرا او بسيار توبهپذير و مهربان است.
اگر يك بار ديگر در دو آيهاى كه ذكر شد دقت كنيم، مىبينيم كه محبّت آدم و حوا به خدا در عين محروميت بسيار تلخى كه چشيدند، كمترين ضربهاى نديد بلكه آگاهى و فروتنى، هر دو را به مغفرت و رحمت حق وصل كرد.
آرى؛ مهر و محبّت و خصلتهايى كه ريشه معنوى و الهى و ايمانى دارد، ضربهپذير نيست و چراغى است كه هيچ طوفانى آن را خاموش نمىكند.
مؤمن هميشه و همه جا و نسبت به همه كس دريايى مواج از مهر و محبّت و عشق و صفاست.
زبانش كه به قلب پر محبتش وصل است؛ زبانى مشوّق، سازنده، هدايتگر، تعليمدهنده و ادبكننده است.
منبع : پایگاه عرفان