فارسی
دوشنبه 14 آبان 1403 - الاثنين 1 جمادى الاول 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

مهرورزی و محبّت در نگاه روح‌ شناسان غرب

«وقتی علنی بودن همه شؤون زندگی در جهان ارواح قانون نخست و اساسی حیات اجتماعی آنجا باشد، توافق روحی هم طبعاً قانون دوم آن جهان محسوب می‌شود و محبّت و دوست داشتن قانون سوم، حتی ارواح، محبّت را از حیث اثر و عمل، بزرگ‌ترین و والاترین قانون حیات اجتماعی معرفی کرده‌اند.

محبتی که ارواح پیشرفته از آن سخن می‌گویند، رشددهنده و مثبت می‌باشد که از قلب انسان برانگیخته می‌شود نه از زبانش.

محبتی است که وجدان آدمی به خوبی درک می‌کند و می‌بیند که نور و حرارت آن مانند خورشید به همه انسان‌ها و همه مکان‌ها می‌تابد و با نیکی و راستی و دل سوزی عمل می‌کند.

همین محبّت است که انسان را می‌سازد و برای حیات آدمی هدف و غرض نشان می‌دهد و به همت او کرامت و ارزش می‌بخشد، زیرا محبّت مثبت، رشددهنده همه سعادت‌ها و اساس اعتماد و زیربنای تواضع و امانت و حکمت و عدالت است و به همه، تهذیب اخلاق و از خودگذشتگی هدیه می‌کند.

بنابراین محبّت، اصل همه تمدن‌ها و پیشرفت‌هاست و بدون وجود محبّت، اضطراب و پریشانی جای آرامش و سعادت را می‌گیرد، در نتیجه، برخوردها جای ایثار و حماقت‌ها جای حکمت را اشغال می‌کند و تعدّی و زورگویی، جانشین عدالت، و شهوت، جایگزین عاطفه می‌گردد، همان طوری که بدون وجود محبّت، در عوض الهام، شک و وسواس به آدمی غلبه می‌کند.

محبّت، یگانه راه شناخت حقایق است که آدمی را به کشف عجایب و زیبایی‌های آسمانی از راه قلب کمک می‌کند، زیرا وقتی که انسان در سایه محبّت متوجه شد که چگونه با رأفت و دل سوزی از آتش غرور و خشم نجات یابد و هنگامی که پرتو احسان را شناخت، آن وقت می‌تواند آن را بدون توجه به حاجت و یا شهوت و یا ریا انجام دهد.

همین محبّت به موقعِ خود، یگانه منبع هوش و ذکاوت انسان است چون بدون محبّت، روح آدمی و فکرش به سوی تاریکی، خودخواهی و غرور کشانده می‌شود، چه بسا مردان بزرگی هستند که حسد، آنان را داخل آتش هلاک‌کننده می‌اندازد و چه بسا انسان‌های عادی ولی شریفی هستند که محبّت، آنان را به سوی نور می‌کشاند و برای آنان قدرتی به وجود می‌آورد که دانش دانشمندان از کسب آن مقام عاجز است.

محبّت، یگانه نیرویی است که جباران قدرتمند را می‌ترساند و همین محبّت است که اثبات می‌کند جهان هستی غیر از جهان مادی است که تا حدی محکوم قدرت و خواست ما انسان‌هاست، در حالی که جهان هستی واقعی محکوم یک قدرت بالاتر از اراده می‌باشد که خیر و نیکی و حیات را مجسم می‌کند و مانع از این می‌شود که ماده با همه استحکامی که دارد به وی حکومت کند.

به همین جهت است که پاسکال می‌گوید:

محبّت، برتر از ماده و عقل است، نه از این جهت که آدمی را از قید و بند این جهان مادی نجات می‌دهد بلکه از این حیث که شخص را از قید نفس خود هم آزاد می‌نماید و او را با سایر آدمیان مربوط می‌سازد.

محبّت، از عقل و ماده بالاتر است زیرا آدمی را از جهان وجودش نجات داده، به سوی خدا می‌برد تا متحد شدن با اقیانوس هستی را تحقق بخشد.

هنگامی که ما این حقایق را فهمیدیم آنوقت می‌فهمیم که محبّت مبدأ و اساس همه چیز در جهان است و اساس معرفت و شناخت خدا و خود انسان نیز می‌باشد.

فیلسوف نعیمه درباره محبّت چنین گفته است:

اگر محبّت در میان انسان‌ها نبود، آدمی لذت هستی را درک نمی‌کرد و از ساغر حیات بهره‌مند نمی‌شد، پس ما به محبّت بدهکاریم نه تنها به خاطر این که برای روح ما افق‌های آرام‌بخش کشف می‌کند و ما را آن قدر بالا می‌برد که از جاذبه زمان و مکان رها می‌سازد که در آنجا نه غم هست و نه فنا شدن، نه شک و گمان وجود دارد و نه ترس و خوف بلکه به این جهت به محبّت مدیونیم که حیات را با جاودانگی همراه می‌سازد.

محبّت است که به تو می‌فهماند که تو نسبت به این حیات زمینی به منزله روح در جسد می‌باشی، آن هم روح کامل و جسد کامل، این است جهانی که محبّت درِ آن را به روی ما باز می‌کند و ما را به درون آن می‌برد. حیات نمی‌تواند مزه محبّت را به بچشاند مگر این که ما را به داخل جهان آرام‌بخش وحدت راهنمایی کند چون وجود، وحدتی است که شامل همه موجودات می‌شود و بالاتر از همه نفرت‌ها و تناقضات و اختلافات است و در آنجا حیات به ما می‌گوید: این همان بهشت «معنوی» است که از ابتدای تأسیس جهان هستی برای شما آماده شده است، این بهشتی است که کلید آن محبّت می‌باشد.

روشنایی روح، منبع همه گذشته‌ای جوانمردانه و کریمانه است، بنابراین محبّت به معنای واقعی خود به قلب یک انسان خیرخواه نزدیک‌تر است تا به عقل یک فیلسوف، حتی محبّت از هر دوی این‌ها به قلب مادر نزدیک‌تر است، به همین جهت است که دین اسلام بهشت را زیر پای مادران معرفی کرده «1»، نه زیر قدم‌های علما، مکتشفین و رهبران ظاهری.

برای نابود کردن محبّت عاملی مؤثرتر از کینه و حسد نداریم به همین جهت است که بالاترین قدرت در انسان، قدرت گذشت و عفو می‌باشد. فراموش کردن دشمنی‌ها نسبت به دیگران کوتاه‌ترین راه به سوی آسمان‌هاست.

برای آگاهی به اهمیت محبّت در تنظیم زندگانی اجتماعی و انفرادی لازم است ما پیام‌های بعضی از ارواح مترقی را درباره محبّت بیان کنیم، مثلًا می‌بینیم که روح ژولیا در پیام خود برای ویلیام سیتد محقق رومی چنین می‌گوید:

جهان ما رحمت، حیات، زیبایی و بالاتر از همه آن‌ها محبّت است، در همه جای جهان ما زیبایی و پاکیزگی و محبّت حکمفرماست، چون خدا مصدر مهر و محبّت است، هنگامی که شما خود را در فضای محبّت گم می‌کنی و به دیگران مهرورزی می‌نمایی، وجود خود را در اقیانوس وجود خدا پیدا می‌کنی.

برای ما ارواح، ممکن نیست که در محبّت و عنایت خدا شک کنیم، چون ما اکنون در داخل آن اقیانوس محبّت خداوندی هستیم، پس محبّت خدا نسبت به همه موجودات، بزرگ‌ترین حقیقت و بلکه یگانه شی‌ء واقعی در جهان هستی می‌باشد، رنج‌ها و مشقت‌ها منحصر به زمین شما نیست بلکه در جهان ما هم رنج گناه، حسد، کبر، ستم و زورگویی هست که برای هر کدام این‌ها جهنم و عذاب در کنار جهان ما هست همان طور که بهشت و نعمت‌ها هم در طرف دیگر جهان ما وجود دارد.

اگر برای من بازگشت دوباره نزد شما زمینی‌ها ممکن می‌شد هیچ آرزویی در آنجا نداشتم جز این که به شما بگویم به یکدیگر محبّت کنید چون محبّت به ناموس هستی کمال می‌بخشد، اگر می‌خواهید به خدا نزدیک شوید، محبّت کنید؛ محبّت شما را قادر به نزدیک شدن به خدا می‌کند، محبّت بزرگ‌ترین صفت خداست و خدا در محبّت تجلی می‌کند، اگر می‌خواهید در جوار خدا باشید، محبّت کنید؛ اگر می‌خواهید در آسمان باشید، محبّت کنید زیرا اختلاف زیاد آسمان با زمین و دوزخ در این است که همه موجودات آسمانی به هم محبّت دارند و از اعماق وجودشان به یکدیگر محبّت می‌کنند، پس دوست بدارید و محبّت کنید، این اولین و آخرین سخن من است.

محبّت نیرویی است که سعادت و کمال حیات به سوی آن جلب می‌شود، بر انسان‌های روی زمین لازم است که یاد بگیرند، چگونه از این نیروی ابداع‌کننده و سازنده استفاده کنند، متأسفانه آدمی به واسطه نادانی، این نیروی داخلی و درونی را در میان شهوت‌ها و خواسته‌های بی‌موردش نابود می‌کند، کم کم شهوت و خشم و حسد و نفرت جای آن نیروی الهامی را می‌گیرد و آن آتش مقدس را خاموش می‌کند»

منبع: فرهنگ مهرورزی   

 

 


منبع : پایگاه عرفان
  • محبت
  • مهرورزی
  • مهرورزی و محبّت در نگاه روح‌شناسان غرب
  • روح‌ شناسان غرب
  • 0
    0% (نفر 0)
     
    نظر شما در مورد این مطلب ؟
     
    امتیاز شما به این مطلب ؟
    اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

    آخرین مطالب


    بیشترین بازدید این مجموعه


     
    نظرات کاربر

    پر بازدید ترین مطالب سال
    پر بازدید ترین مطالب ماه
    پر بازدید ترین مطالب روز



    گزارش خطا  

    ^