دارالعرفان/ محقق، مفسر، مترجم و پژوهشگر علوم و معارف قرآنی گفت: اگر اهل «قول سدید» شوید، خداوند همۀ کارهایتان را سر و سامان میدهد و وقتی تصمیم میگیرید زبان را به دایرۀ گفتار سدید بیاورید تمام گناهان گذشته بین خودتان و خود را میبخشد، لذا کسی که مطیع خدا و پیغمبر باشد به نجات عظیم دست پیدا کرده است. خداوند سفارش می کند با هر کسی روبهرو میشوید، از جمله شیعه، سنی، یهودی، مشرک، کافر، فاسق و فاجر خوب حرف بزنید.
در همه حال به پروردگار توجه قلبی داشته باشید
به گزارش روابط عمومی و امور بین الملل مؤسسه علمی فرهنگی دارالعرفان، استاد حسین انصاریان در سخنرانی خود در حسینیه آیتالله علوی بروجردی(ره)، به یکی از نصیحت های مهم پیامبر(ص) به امت اسلامی اشاره و اظهار داشت: پیامبر(ص) در این نصیحت به یک حقیقت معنوی تأکید کردند و فرمودند: «اکثری من ذکر الله فانکِ لا تأتین الله بشیءٍ غداً احب إلی الله من کثرة ذکره؛ تا زنده هستید بهطور دائم، همواره، همۀ لحظات، همه جا، در همه حال به پروردگار عالم توجه داشته باشید» در مرحلۀ اول این ذکری که در کلام پیغمبر اکرم است به معنی توجه قلبی است، نه به معنی تسبیح انداختن.
منافقین هم ذکر می گفتند، اما چه فایده!
وی ادامه داد: جلد دوم کتاب با عظمت «کافی» از امام صادق(ع) با ذکر سند صحیح کلینی(ره) نقل میکند که امام صادق(ع) میفرماید: اگر ما به شما شیعیان خود میگوییم ذکر بگویید «لیس الذکر سبحان الله و الحمدلله و لا اله الا الله و الله اکبر» ذکر این نیست که «سبحان الله»، «الحمدلله»، «لا اله الا الله» و «الله اکبر» بگویید، این ذکر را که منافقین هم میگفتند، مگر در نمازهای پیغمبر شرکت نمیکردند؟ مگر در رکوع و سجود این ذکر را نمیگفتند؟ مگر رکعت سوم و چهارم نمیگفتند «سبحان الله و الحمدلله و لا اله الا الله و الله اکبر» این ذکرها را که خیلی از بدکاران هم میگویند.
استاد اخلاق حوزه های علمیه در بیان تکبیر توسط کفار به نمونه ای اشار و بیان کرد: در روایات آمده که زینب کبری(س) از میدان به داخل خیمهها برگشت، در خیمه که مستقر شدند، دیدند دسته جمعی صدای تکبیر میآید. زینب پردۀ خیمه را که بالا زد، علت تکبیر گفتن معلوم شد، این بوده که وجود مبارک ابیعبدالله(ع) را شهید کردند، سر مبارک را به نیزه زدند و به نشانۀ پیروزی میگویند: «الله اکبر»؛ بنابراین هر ذکری که ذکر نیست؛ هر نمازی که نماز نیست؛ هر گریهای که گریه نیست؛ هر فریادی که فریاد نیست؛ هر خندهای که خنده نیست.
خنده معنادار پیامبر(ص)
وی افزود: هفتاد نفر از سران کفر در جنگ بدر اسیر شدند، لشکر اسلام این هفتاد نفر را داخل یک چادر بزرگ آورد، پاهایشان را بست تا مبادا به مکه فرار و دوباره توطئه کنند. روزی پیغمبر اکرم(ص) به دیدن اُسرا آمدند؛ یکی از این اُسرا عموی پیغمبر، عباس است که به جنگ با پیغمبر آمده بود یعنی از مکه با اسلحه راه افتاده بود که پیغمبر را بکشد. در تمام کتابها آمده است که شغل او در مکه رئیس رباخوران مکه بود و تا سال حجةالوداع باز هم ربا میخورد، یعنی در این بیست و سه سال عمر نبوت پیغمبر دست برنداشت. پیغمبر وارد خیمه شد و لبخند زد. وقتی حضرت خندید، عباس گفت: باید بخندی پیروز شدی، هفتاد نفر ما را کشتی و هفتاد نفر از ما را اسیر کردی. پیغمبر اکرم(ص) فرمود: عموجان! این خندۀ من خندۀ پیروزی نیست، این خندۀ من خندۀ تعجب است، من میخواهم با زنجیر و طناب شما را بکشم ببرم بهشت و شما حاضر نیستید بیایید. خندۀ من خندۀ مسخره نیست، خندۀ پیروزی نیست، در تعجبم که سیزده سال در مکه میخواستم شما را ببرم بهشت و شما نیامدید. بنابراین هر خندهای که خنده نیست، خیلی خندهها معنی دارد و مثبت است، یک خنده خندۀ مسخره است و پوزخند میزند و طرف هم میفهمد مسخرهاش میکند، یک خنده هم خندۀ دروغ است، یک خنده هم مثل خندۀ پیغمبر خندۀ مثبت است و ریشه در قلب پیغمبر دارد.
منظور از ذکر، تسبیح بر زبان نیست
مبلغ عرصه بین الملل گفت: بنا به نقل کلینی(ره) در جلد دوم «کافی» امام ششم(ع) میفرماید: «لیس ذکر سبحان الله و الحمدلله و لا اله الا الله و الله اکبر» منظور ما اهلبیت(ع) که به شما میگوییم ذکر داشته باشید و ذاکر باشید، این نیست که تسبیح بیاندازید «الله اکبر» و «الحمدلله» بگویید، مقصود ما از ذکر این است که هنگام فرا رسیدن وقت واجب بلند شوید به واجب عمل کنید و همچنین هنگام پیش آمدن گناه، گناه را ترک کنید. پیامبر(ص) می فرمایند: «فانک لا تأتین الله غداً بشیء احب الی الله من ذکره» فردای قیامت وقتی وارد بر خدا میشوید، هیچ عملی در پرونده شما نزد پروردگار محبوبتر از ذکر الله نیست.
وقتی میخواهید ذکر زبان بگویید حتماً باید قلبتان را بدرقۀ این ذکر کنید
وی در مورد معنای ذکر نزد اهل سلوک، گفت: در نوشتههای اهل سلوک آمده: ما هم با تکیه به قرآن و روایات شش ذکر داریم؛ ذکر زبان، ذکر اعضا و جوارح، ذکر نفس، ذکر قلب، ذکر روح و ذکر سرّ. ذکر ششم تنها کار انبیا و ائمه(ع) است و واقعاً کار ما نیست و از ما هم نخواستند، چون این ذکر سرّ از دست ما برنمیآید. اهل سلوک درباره ذکر زبان توضیح میدهند: اقرار به توحید، اقرار به وحدانیت خدا، اقرار به قرآن، خواندن قرآن و خواندن نماز، ذکر زبان است البته میگویند وقتی که میخواهید ذکر زبان بگویید حتماً باید قلبتان را بدرقۀ این ذکر کنید.
باعث بی سر و سامانی زندگی شما زبانتان است
استاد انصاریان افزود: قرآن مجید راجعبه چشم، گوش، پا، دست، شکم و عضو غریزه آیه دارد که در مجموع تقریباً صد و پنجاه آیه میشود؛ اما به زبان که میرسد دویست و هشتاد و سه آیه فقط دربارۀ زبان است. یکی از آیات مربوط به زبان در آیه 70 سوره احزاب آمده که خداوند می فرماید: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ قُولُوا قَوْلًا سَدِيدا». «قولوا» در این آیه یک حکم شرعی واجب اخلاقی الهی است، «قُولُوا قَوْلًا سَدِيدا» فقط تا آخر عمرتان حرف استوار، درست، صحیح و حق بزنید. خداوند می فرماید: اگر اهل قول سدید باشید دو کمک به شما میدهم؛ یک «يُصْلِحْ لَكُمْ أَعْمالَكُم» خودم کمک میدهم و همۀ کارهایتان را سر و سامان میدهم، یعنی باعث بی سر و سامانی زندگی شما زبانتان است.
با دشمن خدا هم بد و تلخ حرف نزنید
استاد انصاریان در پایان تأکید کرد: اگر اهل «قول سدید» شوید، خداوند همۀ کارهایتان را سر و سامان میدهد. کار دومی که خداوند برایتان میکند «وَ يَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ» وقتی تصمیم میگیرید زبان را به دایرۀ گفتار سدید بیاورید تمام گناهان گذشته بین خودتان و خود را میبخشد و پایان آیه میگوید: «وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَقَدْ فازَ فَوْزاً عَظِيما» (احزاب، 71) کسی که مطیع خدا و پیغمبر باشد به نجات عظیم دست پیدا کرده است. «فَوْزاً عَظِيما» یعنی کلید باز کردن در «فوز عظیم» زبانتان است. ذکر زبان اقرارش به تمام مسائل مثبت است مثلاً قرآن مجید میگوید: با هر کس روبهرو میشوید، از جمله شیعه، سنی، یهودی، مشرک، کافر، فاسق، فاجر «قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً» (بقره، 83) خوب حرف بزنید. به عبارت دیگر با دشمن خدا هم بد و تلخ حرف نزنید.
انتهای پیام /
متن کامل، صوت و کلیپ های این سخنرانی را - اینجا - ببینید