دارالعرفان/ محقق، مفسر، مترجم و پژوهشگر علوم و معارف قرآنی گفت: سعادت شیعیان در قبول و پذیرش ولایت، یعنی سرپرستی و کارگردانی اهلبیت(ع) است. همچنین بعد از قبول ولایت، عمل کردن به دستورات اهلبیت(ع) برای رسیدن به سعادت ضروری است.
عده ای مسیر رسیدن به سعادت را اشتباه رفتند
به گزارش روابط عمومی و امور بین الملل مؤسسه علمی فرهنگی دارالعرفان استاد حسین انصاریان در سخنرانی خود در مسجد آمسیح گلپایگان، اظهار داشت: تاریخ نشان میدهد کسانی که خود تصمیمگیر بودند یک مسائلی را بهعنوان سعادت برای خودشان مطرح کردند، ولی آن سعادت نبوده، دنبال یک سلسله مسائلی بهعنوان مرکب رسانندۀ به سعادت رفتند، اما به آن نرسیدند چرا که هم مرکب اشتباه بود و هم آنچه فکر میکردند سعادت است، سعادت نبود.
برخی از انسان ها تمدن و اختراع داشتند، ولی عاقل نبودند
وی ادامه داد: وقتی قرآن نازل شد بسیاری از امتهای گذشته و ملتهای زمان پیغمبر را به جدا زندگیکنندگان از عقل، شعور، فکر و اندیشۀ درست معرفی کردند. جالب اینکه در آیات قرآن ابتدا پشت کردن به حقایق را میگوید و بعد نتیجه گیری میکند که «وَ أَكْثَرُهُمْ لا يَعْقِلُون» (مائده، 103) این نتیجهگیری بعد از بیان اوصاف ملتها و جامعه زمان پیغمبر است که اینها «لا يَعْقِلُون» هستند یعنی زندگی میکنند، تمدن و اختراعات هم دارند و داشتند، اما انسان عاقلی نبودند.
استاد انصاریان در مورد سیر تمدن بشر در قرآن، گفت: تمدن معیشتی از زمان آدم بوده لذا قرآن مجید آیاتی دربارۀ انسان دارد و از آیات استفاده میشود که قرآن غارنشینی را قبول ندارد. فلاسفه هم وقتی انسان را تعریف میکنند، میگویند مدنیون به طبع، یعنی سرشت و طبیعت انسان شهرنشینی و خانهنشینی و گرایش به تمدن بوده است. دوران حجر را قبول ندارد که ابزارها فقط سنگی بوده، دوران اختراع و پیدا کردن آتش را هم قبول ندارد، چون در آیاتی که مربوط به قابیل و هابیل است صریحاً از آتش پروردگار بحث میکند.
استاد اخلاق حوزه های علمیه افزود: بشر متمدن بوده، اما اکثرشان انسان با تمام وجود مادی بودند، نه انسان عقلی، فکری و اندیشهای که بیایند در آثار عالَم اندیشه کنند؛ اما اقلیتی هم از زمان آدم بودند که یک برگ درخت را میدیدند و میگفتند (برگ درختان سبز در نظر هوشیار/ هر ورقش دفتریست معرفت کردگار).
اقلیتی از انسان ها عقل را به کار می گرفتند و عاقلانه زندگی می کردند
وی تصریح کرد: اکثر مردم عالم درخت، شب، روز، حیوانات و سایر خلقت های خداوند را فقط با چشم ظاهر میدیدند و چشم عقل خود را به کار نمی گرفتند، اما اقلیتی که عاقلانه زندگی میکردند یعنی عقل را به کار میگرفتند، با عقل نگاه میکردند و وارد کار و حرکت میشدند، زندگی بسیار درست، سالم و صحیحی داشتند، آنها «يَعْقِلُون» بودند؛ اما انسان بی عقل، حیوان متمدن بود «لا يَعْقِلُون».
وی با بیان اینکه تمام انسان ها آگاه به امور هستند، اما خود را به نا آگاهی می زنند، گفت: قوم عاد «إِرَمَ ذاتِ الْعِمادِ الَّتِي لَمْ يُخْلَقْ مِثْلُها فِي الْبِلادِ» (فجر، 7 و 8) تمدنی داشتند که قرآن میگوید آن زمان اصلاً نمونه و نظیر نداشته «الَّتِي لَمْ يُخْلَقْ مِثْلُها فِي الْبِلادِ وَ ثَمُودَ الَّذِينَ جابُوا الصَّخْرَ بِالْواد» (فجر، 8 و 9) اینها یک ملت دیگری بودند که تخته سنگهای هزار کیلویی و پانصد کیلویی را میآوردند و روی همدیگر سوار میکردند، خانه درست میکردند. این تمدنها دچار یک زمین لرزهای شدند، خودشان و تمدن فرو رفت؛ یا با سیلهای عظیمی از بین رفتند؛ یا از لرزش زمین و سیلهای عظیم. خیلی شگفتانگیزتر باد بود که پروردگار میگوید هفت شبانه روز دنبال هم این پیچ وزیدن باد را مدام اضافه کردم، بعد از هفت شبانهروز که باد نشست، هیچچیز از آن مملکت باقی نماند حتی خانههای به آن با عظمتی را تکه پاره کرده بود و باد برده بود. چون «يَعْلَمُونَ ظاهِراً مِنَ الْحَياةِ الدُّنْيا» آنان در کنار این تمدنها از توحید، عدل، حقایق، حلال و حرام، مسائل عالی اخلاقی و عاطفی و خانوادگی کاملاً بی خبر بودند، فکر هم میکردند سعادت در این تمدن است، به آن سعادت نرسیدند چون اشتباه فکر کردند، آن چیزی که فکر میکردند سعادت است، سعادت نبود و شقاوت و عذاب بود.
برخی از انسان ها دائم لذتگرا هستند
مبلغ عرصه بین الملل اظهار کرد: قرآن می گوید: انسان متمدن بدون تعقل صحیح و بدون اینکه عقل را به کار بگیرد متمدن است ولی در آیۀ دیگری میگوید: «أُولئِكَ كَالْأَنْعامِ» (اعراف، 179) اینها هم یک نوع شتر، گاو، گوسفند، خوک و... هستند. در حقیقت انسان هستند، اما انسان عاقل نیستند، انسان حیوان مثل حیوانات دیگر است. خداوند همچنین در سوره محمد می فرماید: «يَتَمَتَّعُون وَ يَأْكُلُونَ كَما تَأْكُلُ الْأَنْعام» (محمد، 12) برخی از انسان ها دائم لذتگرا هستند، کاری هم به عوارضش ندارند و برای اینکه لذتش را اشباع کند میخورد که قدرت بگیرد که هر لذت نامشروعی را ببرد «كَما تَأْكُلُ الْأَنْعام» انسان لذتگرای خورندهایست مانند انعام، یعنی به شکل انسان است. امیرالمؤمنین علی(ع) میفرماید: «الصورة صورة انسان» قیافه انسان، اما «و القلب قلب حیوان» قلب خوک است.
خوش اخلاقی راه باز شدن گره های زندگی
استاد انصاریان در بخش دیگری از سخنان خود خوش اخلاقی را راه باز شدن گره های زندگی دانست و بیان کرد: شخصی پیش یک اهل الهی آمده بود و گفت: آقا زندگیم به هم پیچیده، من به کسی بدهکار هم نیستم، اما زندگیم متوقف شده، مدام گره میخورد. اهل الهی گفت: راه دارد که زندگیت از فردا به بعد گره نخورد، گرههای خورده هم باز شود. گفت: چه کار کنم؟ گفت: با زن و بچهات تلخ برخورد میکنی، دائم در این خانه دل میسوزد، از دست تو این دل سوختنها بیرون که میآید میشود گره در زندگی. از آنها عذرخواهی کن و روشت را هم عوض کن، نرم شو، گرم شو، خوب رفتار کن. مرد دو تا سه هفتۀ بعد نزد اهل الهی آمد و گفت: آقا حل شد. اهل الهی گفت: میدانستم حل میشود، توحید پشتوانۀ زندگی است.
سعادت شیعیان در قبول و پذیرش ولایت، یعنی سرپرستی و کارگردانی اهلبیت(ع) است
نویسنده کتاب ارزشمند «عقل کلید گنج سعادت» با طرح پرسشی مبنی بر اینکه شیعیان از چه طریقی به سعادت می رسند؟ گفت: در «مجمعالبحرین» دانشمند بزرگ شیعی متنی آمده که ترکیب این متن از قرآن و روایات گرفته شده و بیان کرده که سعادت شیعیان در قبول و پذیرش ولایت، یعنی سرپرستی و کارگردانی اهلبیت(ع) است و بعد از قبول ولایت، عمل کردن به دستورات اهلبیت(ع)؛ با این دو به سعادت کامل میرسیم.
انتهای پیام /
متن کامل، صوت و کلیپ های این سخنرانی را - اینجا - ببینید