دارالعرفان/ محقق، مفسر، مترجم و پژوهشگر علوم و معارف قرآنی، گفت: قرآن به این خاطر برای مردم قرار داده شده که آسان به دین عمل کنند. دین خداوند برای مردم مشکلساز نیست؛ چون خداوند سختی بندگانش را نمیخواهد و برایتان آسانی، راحتی و آرامش میخواهد. عمل کردن به دین خداوند، سخت، مشکل و طاقتفرسا نیست بلکه اگر به آن عمل کنید، آرامش هم به شما میدهد.
به گزارش روابط عمومی و امور بین الملل مؤسسه علمی فرهنگی دارالعرفان استاد حسین انصاریان در سخنرانی خود در مسجد رسول اکرم(ص) تهران، اظهار کرد: خداوند مهربان سفرهٔ پرنعمتی را برای بندگانش آماده کرده است که این سفره حدود پنجاه اسم دارد. در قرن هفتم، یعنی هشتصد سال پیش، در منطقهٔ ری که حضرت عبدالعظیم مدفون است، تفسیر قرآنی در حدود دوازده جلد نوشته شده که صاحب این تفسیر، اهل همین منطقه بود و در حرم عبدالعظیم حسنی دفن است. ایشان در جلد اول تفسیرش، این پنجاهوچند اسم را برای این سفره نوشته است. از جمله اسامی این سفره قرآن یا فرقان یا نور یا ذکر و یا شفاست.
سفرهٔ معنوی هیچ غذای روحی، قلبی و عقلی کم ندارد
وی ادامه داد: اگر کسی در این پنجاهوچند نام دقت و اندیشه کند، میفهمد که این سفرهٔ معنوی از هیچ غذای روحی، قلبی و عقلی کم ندارد؛ یعنی اگر انسان با این سفره تغذیه شود، رشد متعادل و مناسبی پیدا میکند که بدن، روح، قلب و عقلش با همدیگر رشد میکنند و خیلی زیبا، خوشقیافه، خوشباطن، خوشظاهر و به تعبیر خود قرآن در سورهٔ مبارکهٔ ابراهیم، انسان شجرهٔ طیبه میشود. حال اگر انسان سر این سفره قرار نگیرد، بدنش با صبحانه، ناهار و شام رشد میکند؛ اما روح، عقل و باطنش بچه میماند که همراه بدن رشد نکرده است و در روز قیامت با قیافه و شکل کَریه و بدمنظری محشور میشود که مردم از دیدن چنین هیولایی متنفر میشوند.
چه کسانی در قیامت زیبا و چه کسانی ذلیل و بدبخت هستند؟
استاد اخلاق حوزه های علمیه گفت: آیهٔ شریفه در سورهٔ مبارکهٔ غاشیه میفرماید: «وُجُوهٌ یوْمَئِذٍ نٰاعِمَةٌ»، شخصیتهایی در قیامت وارد میشوند که شاداب و تر و تازه هستند. چنان هماهنگی بین بدن، روح، قلب و عقلشان وجود دارد که شادابی از همهٔ وجودشان آشکار است. وقتی آدم متناسب بار بیاید، از نظر باطن و ظاهر هم زیبا میشود. اما دو سه آیهٔ قبل در همین سوره میفرماید: «وُجُوهٌ یوْمَئِذٍ خَاشِعَةٌ» تعدادی هم وارد قیامت میشوند که وقتی آنها را نگاه میکنید، بهنظرت آدمهای ذلیل، ورشکسته، بدبخت، لَنگ، بینوا و بیچاره هستند. «وُجُوهٌ یوْمَئِذٍ نٰاعِمَةٌ» برای انسانهای باکرامت است؛ ولی آیه «وُجُوهٌ یوْمَئِذٍ خَاشِعَةٌ» برای انسانهایی است که فقط بدنشان در دنیا رشد کرده و روح، عقل و قلبشان در همان حالت بچگی مانده است.
خداوند در روز قیامت در مورد رفتار ما با قرآن، پیغمبر(ص) و ولایت اهلبیت(ع) سؤال می پرسد
استاد انصاریان به نعمت های مادی و معنوی پرورگار به انسان ها اشاره و خاطرنشان کرد: نعمتهای مادی عدد یک است؛ ولی نعمتهای معنوی که خدا نصیبتان کرده، یک عدد بالا و فوقالعادهای است. امام صادق(ع) در توضیح یک آیهٔ قرآن، «ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ؛ پروردگار عالم حتماً در دادگاه محشر و روز قیامت از نعمتهایی سؤال میکند که به شما داده است» (سورهٔ تکاثر، آیهٔ 8)، فرمودند: خیال میکنید از نان، خربزه، آب، قند، شکر، میوه و سبزی سؤال میکند؟ او خیلی کریمتر از این است که روز قیامت به شما بگوید بندهٔ من، چقدر آب خوردی؟ چقدر برنج خوردی؟ چقدر سبزی خوردی؟ چقدر میوه خوردی؟ در حقیقت، سؤال پروردگار در روز قیامت از قرآن، پیغمبر(ص) و ولایت ما اهلبیت(ع) است که شما با این سفره چهکار کردهای؟
در روز قیامت تا خداوند به کسی اجازهٔ حرف زدن ندهد، زبانش باز نمی شود
وی افزود: پیغمبر(ص) میفرمایند: اوّلین کسی که در روز قیامت بر پروردگار وارد میشود، من هستم؛ یعنی وقتی خداوند از آدم تا آخرین نفر آدمیزاد را که خلق کرده است، میخواهد وارد محشر کند، اولین نفرِ واردشونده پیغمبر اکرم(ص) است. همه که وارد محشر شدند، رسول خدا(ص) میفرمایند: اولین کسی که بر خدا وارد میشود، من هستم؛ اولین کسی که اجازهٔ حرف زدن به او میدهند، من هستم. در آیهٔ 105 سورهٔ هود آمده: «یوْمَ یأْتِ لاٰ تَکلَّمُ نَفْسٌ إِلاّٰ بِإِذْنِهِ» روز قیامت روزی است که تا خدا به کسی اجازهٔ حرف زدن ندهد، زبانش باز نمیشود و کار نمیکند. «یوْمَ یأْتِ لاٰ تَکلَّمُ نَفْسٌ إِلاّٰ بِإِذْنِهِ» باید به یکی اجازه بدهد و بگوید حرف بزن، آنوقت میتواند حرف بزند؛ تا وقتی اجازه نداده، تمام محشر سکوت کامل است.
مبلغ عرصه بین الملل اظهار کرد: میلیارد میلیارد انسان، وقتی اولینبار وارد محشر میشوند، همه ساکت هستند؛ حتی در قرآن مجید است که مردم از تماشای اوضاع محشر، صدای نفس کشیدنشان هم نمیآید! بعد در این بازار عجیب و غریب، خدا به اوّلین کسی که اجازهٔ حرف زدن میدهد، من پیامبر هستم و من هم اولین حرفی که به خدا میزنم، این است: با یک دستم قرآن را برمیدارم و با یک دستم هم دست اهلبیت(ع) را میگیرم، بعد به پروردگار میگویم: از امت من بپرس که بعد از مرگ من با این کتاب و اهلبیت(ع) من چهکار کردند؟! فقط خوردند، پوشیدند، سوار ماشین گرانقیمت شدند و در ساختمان نشستند؟ هیچ کاری به قرآن و اهلبیت(ع) من نداشتند؟
تصویری از چهره کسانی که با قرآن و اهل بیت(ع) نبودند
وی حکایتی از سرانجام دشمنی با اهلبیت(ع) را بیان و عنوان کرد: یکنفر خدمت موسیبنجعفر(ع) آمد و گفت: یابنرسولالله! من شیعه، ارادتمند و عاشق شما هستم؛ ولی پدر من جزء مخالفین بوده و شیعه نبوده است. او از مریدان سقیفهٔ بنیساعده بوده است؛ همانهایی که به خانهٔ پیغمبر(ص) و خانهٔ صدیقهٔ کبری(س) هجوم بردند. او مرده و در همین قبرستان بقیع هم دفنش کردهاند؛ حال آقایی آمده است و به من میگوید جناب شیعه، من از بابای تو پول طلبکار بودم و مرده، پول من را نداده است. شما هم ورثهٔ آن پدر هستی، پول من را بده! یابنرسولالله! من دفترهای بده-بِستان پدرم را نگاه کردم که از چه کسی طلب دارد و به چه کسی بدهکار است، دیدم پدرم تمام حسابش صاف است. اسم این طلبکار در دفتر تجارت و مغازهاش نیست؛ ولی اسمهای بقیه هست و بده-بِستان زیاد داشته است. چهکار کنم؟ من نمیدانم حالا پدرم واقعاً به این آدم بدهکار است یا نه! ناراحتم و دلم میخواهد اگر بدهکار است، بدهکاریاش را بدهم.
استاد انصاریان ادامه داد: موسیبنجعفر(ع) فرمودند: نصف شبِ امشب به قبرستان بقیع میروی، وارد قبرستان که شدی، این متنی را که به تو میگویم، بخوان؛ پدرت میآید و به تو میگوید بدهکار هست یا نیست. این جوانِ شیعهٔ ارادتمند به اهلبیت(ع) راهیافته، نصف شب به قبرستان بقیع میرود و این متنی را میخواند که حضرت موسیبنجعفر(ع) به او فرموده بود، یکمرتبه میبیند حیوانی در قبرستان ظهور کرد که شکل این حیوان را تا حالا ندیده است! صدایی از این حیوان درآمد و گفت: من به این شخص اینقدر بدهکارم و یادم رفته است که بنویسم. گفتم: تو چه کسی هستی؟ گفت: من پدرت هستم. گفتم: این چه وضعی است؟ گفت: هر کس با قرآن و اهلبیت(ع) نباشد، وضع او در این طرف همین است که میبینی.
قرآن برای مردم قرار داده شد تا آسان به دین عمل کنند
وی گفت: این سفره، یعنی «القرآن مأدبة الله» به این خاطر برای مردم قرار داده شده است که مردم، آسان به دین عمل کنند. در سورهٔ مبارکهٔ بقره میخوانید: «یرِیدُ اَللّٰهُ بِکمُ اَلْیسْرَ وَ لاٰ یرِیدُ بِکمُ اَلْعُسْرَ» (سورهٔ بقره، آیهٔ 185)، دین من برای شما مشکلساز نیست؛ چون من سختی شما بندگانم را نمیخواهم و برایتان آسانی، راحتی و آرامش میخواهم. عمل کردن به دین من، سخت، مشکل و طاقتفرسا نیست؛ تازه اگر عمل کنید، آرامش هم به شما میدهد. خدا اسم نماز را در قرآن مجید یکجا «ذکر» گذاشته است و اصلاً خود نماز را ذکر میگوید. گاهی هم در قرآن مجید میگوید نماز بخوانید، برای اینکه یاد من باشید؛ یعنی دلتان به من توجه داشته باشد: «وَ أَقِمِ اَلصَّلاٰةَ لِذِکرِی» (سورهٔ طه، آیهٔ 14). آنوقت میفرماید: «أَلاٰ بِذِکرِ اَللّٰهِ تَطْمَئِنُّ اَلْقُلُوبُ» (سورهٔ رعد، آیهٔ 28)، باطنتان را با ذکر من آرامش دهید.
نماز راه برون رفت از گرفتاری ها و ناراحتی های درونی است
نویسنده کتاب ارزشمند «سیمای نماز» با بیان اینکه نماز راه برون رفت از گرفتاری ها و ناراحتی های درونی است، اظهار کرد: یک نام خدا «مؤمن» و مؤمن یکی از اسامی پروردگار است. این اسم در سورهٔ حشر آمده و به معنای امنیتدهنده است. نماز برای خداست و چیزی که حُکم آن از پروردگار صادر شده است و ما عمل کنیم، به ما امنیت و آرامش میدهد. صاحب کتاب «روضات الجنات» از مراجع بزرگ بوده است. در این کتاب دیدم که نوشته بود: ابنسینا فیلسوف و حکیم معروف، گاهی که در علم و مطالعه و درس دادن دچار مشکل سختی میشد، کتاب را مطالعه میکرد و میگفت چرا این حل نمیشود؟ چرا گره مشکل باز نمیشود؟ ابنسینا میدید که یکربع، بیستدقیقه، نیمساعت یا یکساعت شد، این مشکل علمی که برای خودش هم ایجاد مشکل کرده و اعصابش را در فشار قرار داده است، حل نشد؛ از خانه درمیآمد و به مسجد جامع همدان میآمد، دو رکعت نماز میخواند و برمیگشت، مشکل حل میشد. از کجا میدانست نماز آرامش میآورد و حل مشکل میکند؟ از آنجایی که خدا در قرآن فرموده است: «وَ اِسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ اَلصَّلاٰةِ» (سورهٔ بقره، آیهٔ 45)، از نماز کمک بگیرید؛ نماز قدرت و نیروست و به قول خارجیها انرژی است.
در مشکل، رنج درون و ناراحتی باطن از نماز کمک بگیرید
استاد انصاریان در پایان گفت: در مشکل، رنج درون، ناراحتی باطن و غصهتان از نماز کمک بگیرید: «وَ اِسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ اَلصَّلاٰةِ وَ إِنَّهٰا لَکبِیرَةٌ إِلاّٰ عَلَی اَلْخٰاشِعِینَ». مسائل الهی و مسئلهٔ قرآن این است.
متن کامل، صوت و کلیپ های این سخنرانی را - اینجا - ببینید