دعا و نيايش آن حضرت عليه السلام در دفع نيرنگ دشمنان و برگشت دادن آزار آنها
̶ خداى من! مرا هدايت نمودى ولى كارهاى بيهوده انجام دادم، مرا موعظه نمودى و من سخت دل گشتم، زيباترين نعمت را به من دادى و من نافرمانى كردم، سپس مرا به آنچه از زشتى گناه است آگاه نمودى و مرا منع كردى و من به آن آشنا شدم، آنگاه استغفار نمودم و تو مرا آمرزيدى، ولى دوباره معصيت نمودم و تو آن را پوشاندى، پس اي خداى من! حمد مخصوص توست.
̶ الهى! من خود را به وادى هلاكت انداختم، و خود را به راههاى تباهى افكندم، و در آن راه ها در معرض غضب و عذاب و عقوباتت قرار گرفتم.
̶ (خدايا!) وسيله ام (براى رسيدن به تو) توحيد است، و ابزارم اين است كه چيزى را شريك تو نساختم، و در كنارت خدايى قرار ندادم، و حالا با تمام جانم به سويت گريخته ام، و تو گريزگاه انسان گنه كار، و پناهگاه كسى كه بهره ى خود را ضايع نموده است و به تو پناه آورده است، هستى.
̶ چه بسا دشمنى شمشير عداوتش را به رويم كشيد، و دم تيغش را برايم تيز كرد، سر نيزه اش را به طرفم نشانه رفت، و زهرهاى كشنده اش را براى من آماده كرد، و مرا مورد هدف تيرهايش قرار داد، و ديده ى نگهبانش نسبت به من خواب نرفت، و تصميم گرفت كه به من ضرر برساند، و آب تلخ و شر خود را به من چشانيد.
̶ اى خداى من! اما تو بر من نظر فرمودى، و ضعف و ناتوانيم را در برابر تحمل سختى ها و عجزم را از انتقام گرفتن از كسى كه قصد كارزار با من را كرده، و تنهايى مرا در برابر كثرت دشمنانم، و دام بلائى كه در حال غفلت برايم گسترده اند، نظاره نموده اى.
̶ الها! پس تو مرا يارى نمودى، و با قدرتت پشتم را محكم نمودى، آنگاه تيزى تيغ او را از بين بردى، و پس از اين در جمع كثيرى او را تنها ساختى، و من را به وى پيروز گردانيدى، و تيرهايش كه به سوى من نشانه رفته بود به خودش برگردانيدى، در حالى كه خشم و كينه اش خاموش نشده بود او را بازگرداندى، در حالى كه سر انگشتان خود را مى گزيد و سپاهش از هم پاشيد.
̶ خداوندا! چه بسيار متجاوزانى كه با نيرنگشان بر من ستم كردند و دامشان را برايم گستردند، و مراقبانى را برايم قرار دادند، و همانند درنده اي كه به انتظار به دست آوردن فرصتى بر شكار كمين مى كند بر كمين من نشستند، و با چاپلوسى خودشان با من خوشرو بودند ولى به حالت خشمى شديد مرا مى نگرند.
̶ اى خداى من كه والا و بلند مرتبه اى! فساد باطن و زشتى كارش را مشاهده نمودى، او را با سر در آن گودالى كه به خاطر شكار كنده بود، افكندى و در آن پرتگاه او را انداختى، تا پس از سركشى با ذلت در دامى افتاد كه خيال داشت من را در آن بيندازد، و اگر رحمت تو نبود، نزديك بود كه همان چه بر سر او آمده، بر سر من آيد.
̶ و چه حسودانى كه به خاطر نعمتهايى كه به من دادى غصه گلوگيرش شد، و بغض چون استخوانى در گلويش گير كرد، و با زبانش مرا آزار رساند، و با عيوب خودش به من طعنه زد، و آبرويم را هدف تير خود ساخت، و صفات خودش را به من نسبت داد، و از روى مكر و نيرنگ بر من خرده گرفت، و با نيرنگش قصد (از بين بردن) مرا نمود.
̶ اى خداى من! آنگاه تو را خواندم، و مطمئن بودم كه به سرعت اجابت مى كنى، و به اين مطلب دانا بودم كه هر كس در كنف حمايتت قرار گيرد ستم نمى بيند، و اگر به پناهگاه انتقامت پناه آورد او را وحشت و هراسى نباشد، و با قدرتت مرا از شر او نگاهداشتى.
̶ الهى! و چه بسيار ابرهاى گرفتارى را از من برطرف كردى، و چه بسيار ابرهاى نعمت را بر من باراندى، و جويهاى رحمتت را بر من جارى نمودى، و لباس عافيت را بر من پوشاندى، و چشمه هاى حوادث را كه كور نمودى، و پرده هاى اندوه را برطرف نمودى.
̶ و چه بسيار حسن ظن آن را محقق ساختى، و ندارى را جبران نمودى، و افتادنى را كه بلند نمودى، و درماندگى كه از ميان برداشتى.
̶ خداوندا! البته كه اينها تماما از احسان و انعام تو بوده است، و در همه ى آنها تلاش من در گناهان بوده، اما بدكرداريم از كامل نمودن احسان تو بازنداشت، و احسانت باعث نشد كه آنچه باعث خشمت مى شود را انجام ندهم، هر آنچه كه انجام مى دهى در برابر آن پاسخگو نيستى.
̶ الها! هر وقت از تو خواسته شد عطا نمودى، و هر وقت درخواستى نبود تو خود آغاز به بخشش نمودى، وقتى طلب فضل شد بخل نورزيدى، اي مولاى من! نسبت به بندگانت جز احسان و اكرام و نيكى كردن و انعام كارى انجام ندادى، و من جز افتادن در محرمات، و تجاوز از حدودت، و غافل شدن از تهديدت كارى نكردم، پس حمد مخصوص توست، اي خداى من! قدرتمندى هستى كه شكست نمى خورى، و مهلت مى دهى و در عقاب كردن شتاب نمى كنى.
̶ خدايا! اين جايگاه كسى است كه به زيادت نعمتهايت معترف است، و در برابر آن نعمتها قصور و كوتاهى نموده و شهادت مى دهد بر ضد خودش كه آنها را ضايع ساخته است.
̶ خدايا! با مقام بلند محمدى و ولايت روشن علوى به سوى تو تقرب مى جويم، و با آن گراميان به سمت تو روى مى آورم كه مرا از شر فلان و فلان در امان بدارى، چون كه پناه دادن تو با آن توانائيت برايت سخت نيست، و در كنار قدرتت تو را به دشوارى نمى اندازد و تو بر همه چيز توانايى.
̶ اى خداى من! چنان از رحمتت و دوام توفيقت به من عنايت فرما كه آن را نردبان ترقى براى رسيدن به رضايت قرار دهم، و به وسيله ى آن از عقوبتت در امنيت باشم، اي مهربانترين مهربانان.