مقدمه:
بی تردید یكی از مهم ترین رازهای توفیق پیشوایان معصوم علیهم السلام در طول حیات و بعد از شهادت آن بزرگواران، جایگاه معنوی و شخصیت والایشان در قلوب انسان های مشتاق فضائل و كمالات بوده است. از آنجا كه حضرات معصومین علیهم السلام هركدام در عصر خویش به عنوان اسوه كامل انسانیت و بارزترین نمونه كمالات و صفات انسانی بوده اند و عموم مردم فطرتا چنین صفاتی را دوست دارند; به این جهت، به امامان معصوم علیهم السلام به دیده محبت و عشق می نگریسته اند. حتی دشمنان آن بزرگواران با اعتراف به این حقیقت انكارناپذیر، بارها زبان به ستایش پیشوایان معصوم گشوده و مناقب و افتخارات آنان را به دیگران یادآور شده اند.
در این مجموعه مقالات، مروری كوتاه بر جایگاه معنوی حضرت زین العابدین علیه السلام در جامعه و برخی علل محبوبیت آن پیشوای راستین خلق در دلهای مشتاق، خواهیم داشت باشد كه ما نیز با پرورش محبت روزافزون آن امام همام، دلهایمان را از زنگار جهل و خرافه ها زدوده و در پرتو دوستی اهل بیت علیهم السلام گامهای سعادت آفرین به سوی كمال برداریم. ان شأ الله
قسمت سوم:
زیباترین شیوه معاشرت
در اینجا به برخی از رفتارهای پسندیده امام سجاد علیه السلام كه در جذب قلوب و صید دلهای مردم تاثیر فراوان داشته است، اشاره می كنیم:
1. زمخشری نقل كرده است: هنگامی كه یزید بن معاویه عامل جنایتكار خود مسرف بن عقبه را به مدینه فرستاد و لشكر وی به قتل و غارت اهل مدینه پرداختند. حضرت زین العابدین علیه السلام چهارصد نفر از بانوان بی پناه را پناه داد و آن حضرت در كمال سخاوت و جوانمردی از آنان پذیرایی نمود. هنگامی كه لشكر مسلم بن عقبه از مدینه بیرون رفت، آن بانوان گفتند: به خدا قسم! در كنار پدر و مادرمان این چنین زندگانی خوش و آرامش روحی و روانی نداشته ایم كه در سایه عطوفت و محبت این مرد شریف (حضرت سجاد علیه السلام) در این مدت بحرانی این چنین در آرامش و در كمال احترام به سر بردیم. (1)
2. امام صادق علیه السلام فرمود: حضرت سجاد علیه السلام هرگاه مسافرت می رفت، سعی می كرد با كاروانی سفر كند كه او را نشناسند و شرط می كرد كه در طول سفر یكی از خدمتگزارانِ همسفرانش باشد. یك بار كه با افرادی ناشناس به مسافرت رفته بود، مردی آن حضرت را دیده و شناخت، بعد به دیگر دوستانش گفت: آیا می دانید این آقا كه به شما خدمت می كند، كیست؟ گفتند: نه، نمی شناسیم. آن مرد گفت: این شخص حضرت علی بن الحسین علیه السلام است! اهل كاروان كه این جمله را شنیده و امام را شناختند، یكدفعه از جای خود برخاسته و دست و پای حضرتش را بوسیدند و عرضه داشتند:
ای فرزند رسول خدا! آیا می خواهی ما را آتش جهنم فراگیرد؟! اگر خدای نكرده از دست و زبان ما خطائی سر می زد و به شما جسارتی می كردیم، آیا ما تا ابد هلاك نمی شدیم؟! چه انگیزه ای باعث شد كه شما به صورت ناشناس به ما خدمت كنید؟
امام سجاد علیه السلام فرمود: «هنگامی كه من با عده ای آشنا به مسافرت رفتم، آنان به خاطر رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم بیش از استحقاق من، برایم خدمت كرده، عطوفت و مهربانی نثارم كردند. به همین جهت، به صورت ناشناس آمدم كه مبادا شما نیز بیش از حد بر من احترام كنید. و ناشناس بودن را بهتر می پسندم.» (2)
بی تردید این سیره پسندیده حضرت سجاد علیه السلام برگرفته از كلام حضرت خاتم الانبیأ، صلی الله علیه و آله وسلم می باشد كه فرمود: «من اعان مؤمنا مسافرا فرج الله عنه ثلاثا و سبعین كربة; (3) هر كس به یك مؤمن مسافر یاری و خدمت نماید، خداوند متعال هفتاد و سه بلا و اندوه را از او زایل خواهد كرد.»
3. علی بن عیسی اربلی می نویسد: روزی امام سجاد علیه السلام از مسجد بیرون آمد و با مردی كه با آن حضرت عداوت دیرینه داشت، مواجه شد. مرد همین كه چشمش به امام افتاد، به حضرت زین العابدین علیه السلام جسارت كرده و دشنام و ناسزا گفت. یاران و غلامان امام علیه السلام خواستند كه آن شخص را تادیبش كنند. اما حضرت علی بن الحسین علیه السلام فرمود: با او كاری نداشته باشید. آنگاه به او نزدیك شده و گفت: آنچه از صفات و كارهای ما برتو پوشیده است، بیشتر از آن است كه تو مطلع هستی! سپس با مهربانی و عطوفت تمام فرمود: الك حاجة نعینك علیها; آیا مشكلی داری كه ما در حل آن تو را یاری نماییم؟!
مرد با مشاهده این رفتار انسانی، از كرده خود شرمسار گردید. اما امام چهارم علیه السلام او را نوازش كرده و عبای ارزشمند خود را به همراه هزار درهم به وی بخشید. بعد از آن واقعه، آن مرد شدیدا به امام علاقه مند گردید و در هركجا كه می رسید، به بیان فضائل و مناقب آن حضرت می پرداخت و خطاب به حضرتش می گفت: به راستی كه تو از فرزندان رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم هستی. (4)
این رفتارهای آموزنده و انسانی موجب شده بود كه مخالف و موافق، آن حضرت را از اعماق وجودشان دوست بدارند و به شخصیت والای امام سجاد علیه السلام به دیده احترام و عظمت بنگرند.
عبدالكریم پاك نیا
پي نوشتها:
1. منتهی الآمال، ج 2، ص 8.
2. وسائل الشیعه، ج 11، ص 430.
3. همان، ص 429.
4. كشف الغمه، ج 2، ص 101.