فارسی
چهارشنبه 26 دى 1403 - الاربعاء 14 رجب 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

نان خشك و گوهر در شكم

ابن شهاب زُهَرى - كه يكى از راويان حديث و از اصحاب حضرت سجّاد عليه السّلام است - حكايت كند:

روزى در محفل و محضر امام زين العابدين عليه السّلام كه تعدادى از دوستان و مخالفان حضرت نيز در آن جمع حضور داشتند، نشسته بودم ، كه مردى از دوستان حضرت با چهره اى غمناك و افسرده وارد شد، حضرت فرمود: چرا غمگينى ؟ تو را چه شده است ؟

عرض كرد: ياابن رسول اللّه ! چهار دينار بدهى دارم و چيزى كه بتوانم آن را بپردازم ندارم ، همچنين عائله ام بسيار است و درآمدى براى تاءمين مخارج آن ها ندارم .

در اين هنگام ، امام سجّاد عليه السّلام به حال دوستش گريست ، من عرض ‍ كردم : آقا! چرا گريه مى كنى ؟

حضرت فرمود: گريه آرام بخش عقده ها و مصائب مى باشد و چه مصيبتى بالاتر از اين كه انسان نتواند مشكلات مؤ منى از دوستانش را برطرف نمايد.

در همين بين ، حاضرين از مجلس پراكنده شدند، و مخالفين در حال بيرون رفتن از مجلس زخم زبان مى زدند، كه اين ها - ائمّه اطهار عليهم السّلام - ادّعا مى كنند بر همه جا و همه چيز دست دارند و آنچه از خدا بخواهند برآورده مى شود، ولى عاجزند از اين كه بتوانند مشكلى را برطرف نمايند.

آن مرد نيازمند، اين زخم زبان ها را شنيد و به حضرت عرض كرد: تحمّل اين حرف ها براى من سخت تر از تحمّل مشكلات خودم بود.

حضرت فرمود: خداوند، راه حلّى براى كارهايت به وجود آورد، و سپس ‍ امام عليه السّلام به يكى از كنيزان خود فرمود: غذايى را كه براى افطار و سحر دارم بياور، كنيز دو قرص نان خشك آورد.

حضرت به آن دوستش فرمود: اين دو عدد نان را بگير، كه خداوند به وسيله آن ها بر تو خير و بركت دهد، پس آن مرد دو قرص نان را گرفت و رفت .

در بين راه ، به ماهى فروشى برخورد كرد، به او گفت : يكى از ماهى هاى خود را به من بده تا در عوض آن قرص نانى به تو بدهم ، ماهى فروش نيز قبول كرد و يك عدد ماهى به آن مرد داد و در ازاى آن يك قرص نان دريافت نمود.

آن مرد ماهى را گرفت و چون به منزل رسيد، خواست ماهى را براى عائله اش تميز و آماده پختن نمايد، پس همين كه شكم ماهى را پاره نمود، دو گوهر گرانبها در شكم ماهى پيدا كرد، با شادمانى آن ها را برداشت و شكر و سپاس خداوند متعال را به جاى آورد.

در همين بين ، شخصى درب خانه اش را كوبيد، وقتى بيرون آمد، ديد همان ماهى فروش است ، مى گويد: هرچه تلاش كرديم كه اين نان را بخوريم نتوانستيم ؛ چون بسيار سفت و خشك است ، گمان مى كنم در وضعيّتى سخت به سر مى برى ، بيا اين نانت را بگير؛ و ماهى را هم نيز به تو بخشيدم .

پس از گذشت لحظاتى ، شخص ديگرى درب خانه اش را كوبيد، و چون درب را گشود، كوبنده درب گفت : حضرت زين العابدين عليه السّلام فرمود: خداوند متعال ، مشكل تو را برطرف ساخت ، اكنون غذا و نان ما را بازگردان ، كه كسى غير ما نمى تواند آن نان ها را بخورد.

و سپس آن مرد گوهرها را با قيمت خوبى فروخت و قرض خود را پرداخت كرد؛ و سرمايه اى مناسب براى كسب و كار و تاءمين مايحتاج مشكلات زندگى خانواده اش تنظيم كرد.(1)

1- بحارالا نوار: ج 46، ص 20، اءمالى صدوق : ص 453، الخرائج والجرائح مرحوم راوندى :ج 2، ص 708، ح 3.
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

اهداف تربیتی در صحیفه سجادیه
حق شكم
خطبه امام سجاد «علیه السلام»، قیام بر علیه نیرنگ ...
ظهور امام زمان (عج) از دیدگاه امام سجاد (ع)
محمد حنفیه و رخداد عاشورا
چرایی عدم حمایت امام سجاد از قیام حَرّه
هم راز و هم ساز تهى دستان
امام سجاد علیه السلام فاتح قلبها- 2‏
امام سجاد(علیه السلام)، روشهای مبارزاتی و به ...
پیش چشمم تو را سر بریدند

بیشترین بازدید این مجموعه

چرایی عدم حمایت امام سجاد از قیام حَرّه
ظهور امام زمان (عج) از دیدگاه امام سجاد (ع)
خطبه امام سجاد «علیه السلام»، قیام بر علیه نیرنگ ...
حق شكم
محمد حنفیه و رخداد عاشورا
اهداف تربیتی در صحیفه سجادیه
فضیلت و اعمال نیمه ماه رجب

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^