ديگر مواردى كه برخى خواسته اند به خاطر آن ، شخصيت محمد حنفيه را زير سؤ ال برده و وى را متهم به جدايى از خط ولايت كنند، عدم شركت او در كربلا و عدم همراهى وى با حسين بن على (ع ) مى باشد.
شك نيست كه اگر حضور نيافتن وى در كربلا، بدون عذر واقعى بوده و عنوان تخلف از دعوت امام را به خود گيرد، شخص محمد حنفيه از عدالت و وثاقت ساقط خواهد بود ولى سخت نخست در همين نكته است كه آيا شركت نجستن وى در زمره ياران حسين بن على - عليه السلام - به علت بوده است ؟
اين سؤ ال براى هر كاوشگرى كه گام در تحقيق تاريخ آن عصر بگذارد مطرح بوده و خواهد بود.
شخصى به نام مهنابن سنان همين پرسش را از علامه حلى داشته است . او ضمن سؤ الهايى مى پرسد: نظر شما درباره محمد حنفيه چيست ؟ آيا او معتقد به امامت حسين بن على و حسين على و امام سجاد (ع ) بوده است و يا خير؟و آيا كناره گيرى او از واقعه كربلا بر اساس عذرى شرعى و موجه بوده است يا نه ؟ و در صورتى كه تخلف او بدون عذرى شايسته باشد، محمد حنفيه و عبدالله جعفر چه وضعى خواهند داشت .
علامه حلى در پاسخ مى گويد: بى ترديد اصل امامت از اركان ايمان است و در كنار اصل توحيد، عدل نبوت و معاد مطرح مى باشد و كسانى چون محمد حنفيه عبدالله جعفر برتر و منزه تر از اين هستند كه به اصل امامت پايبند نبوده و در جرگه افراد فاقد ايمان قرار داشته باشند. و اگر محمد حنفيه در يارى امام حسين (ع ) شركت نجسته ، به خاطر بيمارى بوده است و چه بسا نمى دانسته است كه سرنوشت برادرش به مساءله جنگ و شهادت منتهى مى شود.
مرحوم مامقانى ، درباره نكته اخير علامه حلى نظر دارد و مى گويد بيمارى محمد حنفيه در موقع بازگشت اهل بيت از سفر شام بوده است و نه هنگام حركت حسين بن على (ع ) به سمت مكه و عراق . از اين رو مامقانى معتقد است كه در حل اين مشكل اين پاسخ بهتر است :
اولا شهداى كربلا افراد معينى بودند كه از آغاز حركت براى حسين بن على (ع ) چهره آنان معلوم بود و ثانيا"حركت حسين بن على (ع ) به سمت عراق ، طاهرا عنوان جهاد نداشت تا بر هر مسلمانى شركت در آن واجب باشد بنابرين كسى كه مانند محمد حنفيه از واقع امر اطلاعى ندارد به خاطر عدم شركت در چنين سفرى ، متهم نمى شود چه اينكه افراد ديگرى نيز مانند او در كربلا حضور نداشته اند و اين عدم حضور مايه بى عدالتى آنان شمرده نشده است زيرا است زيرا حسين بن على (ع ) به آنان تكليف نكرده بود كه در اين سفر همواره او باشيد و با اين بيان ، همراه نبودن آنان با امام در اين سفر، تخلف آنان از امر امام و انحراف ايشان از مساله امامت به حساب نمى آيد.
علاوه بر اين داوريها، حديثى از اميرالمومنين (ع ) در توصيف و مدح محمد حنفيه نقل شده است .
امام على بن موسى الرضا (ع ) مى فرمايد:
قال امير المومنين : ان المحامده تابى ان يعصى الله عزوجل . قلت : و من المحامده ؟ قال : محمد بن جعفر، محمد بن ابى بكر، محمد بن ابى حديفه و محمد بن امير المومنين ابن الحنفيه (97) رحمه الله عليهم . (98)
يعنى : امير المومنين فرمود: چند نفرند كه محمد نام دارند و از معصيت خداوند ابا و اجتناب دارند، و آنها عبارتند از محمد بن جعفر، محمد بن ابى بكر، محمد بن ابى حذيفه و محمد فرزند امير المومنين (كه مشهور به ) ابن حنفيه است ، خدايشان رحمت كند.
البته در كتابهاى تاريخ ، مطالب ديگرى نيز به محمد حنفيه نسبت داده اند كه دلايل كافى و مورد اعتماد درباره آنها نقلها مشهود نيست . مانند اين گفته اند: بنا به دعوت يزيد به شام رفته و با او بيعت كرده است . (99)
بسيارى از م 97- حنفيه لقب مادر محمد بن اميرالمومنين مى باشد. نام آن بانو خوله بنت جعفر بن قيس بوده است . تنقيح المقال 3/111.
98- همان مدرك .
99- انساب الاشراف 3/276 - 296.ورخان به اين گونه نقلها اشاره نكرده اند و چه بسا آن را صحيح و شايسته نقل نيافته اند.