خَرَجتُ من عندِ اءَبى عبداللَّه عليه السلام ليلَة مُمسِيا فاءَتَيتُ مَنزِلى بالمدينَةِ و كانت اءُمِّى معى فوَقَعَ بينى و بينَها كلام فاءَغلَضتُ لها فلمَّا اءَن كان منَ الغَدِ صلَّيتُ الغَدَاةَ و اءَتَيتَ اءَبا عبداللَّه عليه السلام فلمَّا دَخَلتُ عليه قال لى مُبتَدِئا يا اءَبَا مِهزَم مَا لَكَ و لِخالِدَةَ اءَغلَضتَ فى كَلامِهَا البَارَحَةَ اءَ مَا عَلمتَ اءَنَّ بَطنها مَنزل قَد سَكَنتَهُ و اءَنَّ حِجرَها مَهد قد غَمَرتَهُ و ثَديَهَا وِعَاء قد شَرِبتَهُ قال قُلتُ بَلى قال فلا تَغلُظ لها(341).
((شب هنگام ، ميان من و مادرم گفتگويى واقع شد، و من شدت به خرج دادم . وقتى صبح شد، نماز صبح را خواندم و به حضور امام صادق عليه السلام شرفياب شدم . قبل از اين كه سخنى بگويم ، حضرت بدون هيچ مقدمه اى فرمودند: اى مهزم ! چرا شب نسبت به مادرت خشونت به خرج دادى ؟ آيا توجه ندارى كه شكم مادر منزلگاه تو بود و تو در آن جا ساكن بودى و آرامش داشتى ؟ آيا فراموش كردى و نمى دانى دامن مادر گاهواره امن تو بود؟ آيا غفلت دارى كه سينه مادر ظرفى بود كه تو از آن مى نوشيدى ؟ عرض كردم : آرى اين چنين بوده است ؛ فرمودند: با او غضب مكن )).
تندى نسبت به مادر ممنوع است ؛ چون وجود مادر سرشار از عاطفه و مهر و محبت است و طبيعتا انسان هايى كه دلى رئوف و قلبى مهربان دارند، شكنندگى آنها بيشتر است . اگر در مقابل ديگران نسبت به فرزند شدت و غلظتى داشته باشد ممكن است فرزند مقاومت داشته باشد؛ اما به حكم اين كه او مادر است ، شكننده است و به تعبير ساده و عاميانه ، انتظار ندارد فرزندش نازك تر از گل به او بگويد و از سوى وى سخنى سخت و تند بشنود.
بنابراين ، توصيه هاى مؤ كّد معارف ما، براى تقويت ايمان است كه در مقابل هجوم سيل آساى غريزه خشم ، سد استوارى ايجاد كند و نگذارد آن عواطف انسانى فرزند نسبت به مادر دستخوش غريزه خشم قرار بگيرد، و دچار تغيير و تحول گردد. اين روايت ها هم ناظر به اين جهت است كه توصيه با راءفت و رحمت و مهربانى نسبت به مادر و حرمت گزارى و ارج نهادن به او، به خاطر داشتن اين سرمايه ارزشمند است . عاطفه ، احساسات پاك ، مهربانى و رحمانيت مادر، او را موجودى قابل احترام و تقديس قرار داده است كه اساسا در پيشگاه الهى اين صفت ، ارزشمند است ؛ زيرا خداوند خود را با اين صفت مى ستايد.
سخن در اين جا است كه ذات اقدس پروردگار كه خود منشاء رحمانيت و رحيميت است و گناهان ، خطاها، اشتباهات و ندانم كارى هاى بندگانش ، هيچ ضررى به ذات قدسى و ذوالجلال او وارد نمى كند و هيچ گناهى از ناحيه بندگان ، گردى به ساحت اقدس اش نمى نشاند، آيا از گناه بندگان نخواهد گذشت ؟ يقينا اين چنين است ؛ منتها انسان بايد به صفت رحمانيت و رحيميت پروردگار توجه و وقوف پيدا كند و خدا را به آن خصايص بخواند.
به يقين خداوند بندگانش را براى سوزاندن در آتش و بردن به جهنم خلق نكرده است . اما وعده هاى عقاب براى جلوگيرى از خطا، اشتباه و عصيان است كه سبب سقوط در جهنم است . العياذ باللَّه تعمدى در نظام آفرينش نيست كه عده اى راهى جهنم و عده اى راهى بهشت شوند، اين انتخاب خود انسان است كه در اثر گناه و نافرمانى مسيرى را طى مى كند كه انتهاى آن سقوط در عذاب و آتش الهى است .
خداوند همه ما را قدردان نعمت وجود پدر و مادران به ويژه مادرانمان قرار بدهد و جوانان را موفق كند كه در سايه خدمت به مادر بتوانند سعادت دنيا و آخرت را تحصيل كنند.