فارسی
سه شنبه 02 مرداد 1403 - الثلاثاء 15 محرم 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

0
نفر 0

پاداش روزه دارى

پاداش روزه دارى

سخنى از رسول اكرم صَلَّى اللّه عَلَيهِ و آلِهِ و سَلَّم نقل شده است كه فرمودند:
قال اللّه عزَّ وَ جَلّ الصوم لى و اءَنا اءَجزى به (745).
((روزه براى من است و من خودم جزاى روزه را خواهم داد)).
به بيان ديگر، در اصطلاح اهل ادب اين عبارت را مى توان مبنى للفاعل به صورت معلوم قرائت كرد، الصوم لى و اءَنا اءجزى به ، ((روزه از من است و جزادهنده روزه خود من هستم ))، و به بيان رمز مى توان اين عبارت را مبنى للمفعول به صورت مجهول قرائت كرد، الصوم لى و اءَنا اُجزى ، ((روزه از من است و جزاى روزه خود من هستم . يعنى اى كسى كه براى اطاعت محبوب اين همه مشقت ، سختى ، گرسنگى و تشنگى را تحمل مى كنى ! تو به اين طريق ، فرمان مرا اطاعت كرده اى و جزاى تو، خود من و وصال من است ؛ يعنى مطلوب و مراد تو از اين عمل من بوده ام و من وصال خود را بهاى عمل تو قرار مى دهم . و فرموده اند:
انَّ لِلجَنَّةِ بابا يُدعَى الرَّيَّان لا يَدخُلُ منه الا الصَّائِمون (746).
((بهشت درى خصوصى دارد كه فقط از آن در، روزه داران وارد مى شوند؛ نام آن در ريان است )).
در خصوصى ، بالطبع راه ورود همگان نخواهد بود و به آن جايى هم كه راه مى برد، منزل و ماءوى عموم نخواهد بود؛ وقتى براى روزه داران در مخصوص هست ، بالطبع يك مكان خاصى هم در بهشت الهى براى آنان اختصاص داده شده است . در سخن ديگرى از امام صادق عليه السلام روايت شده است كه فرمودند:
للصائم فرحتان فرحة عند افطاره و فرحة عند لقاءِ ربِّهِ(747).
((انسان روزه دار، دو سرور و خوشحالى دارد: يك خوشحالى گذرا و موقت و آن به هنگام افطار كه معمولا همه روزه داران ، نزديك افطار، شعف و سرورى در خود دارند و سرور مستدام و هميشگى ، به هنگام ملاقات خدا)).
آن سرور و فرح وعده داده شده قابل وصف نيست و او فقط به هنگام ملاقات خدا اين خوشى و سرور را احساس خواهد كرد.
و در متون دينى تصريح شده است كه هر چيزى بر عبادت روزه ، مترتب شود، محبوب و مطلوب خداست . امام صادق عليه السلام مى فرمايند:
نوم الصائم عبادة و نفسُهُ تسبيح (748).
((اگر روزه دار بخوابد، خوابش عبادت است . اگر نفس بكشد، نفسش ‍ تسبيح است )).
اگر سكوت كند و حرف نزند، سكوتش تسبيح و تهليل است . اگر دعا كند، دعاى او مستجاب است .
رسول اكرم صَلَّى اللّه عَلَيهِ و آلِهِ و سَلَّم مى فرمايند:
و الَّذى نفسُ محمِّد بيده لَخُلُوف فَمِ الصَّائم عند اللّه اءَطيَب من ريح المسك (749).
((سوگند به آن كه جان محمد صَلَّى اللّه عَلَيهِ و آلِهِ و سَلَّم در دست اوست ، بوى دهان روزه دار نزد خدا مطلوب تر و خوشبوتر از بوى مشك و عنبر است )).
خدا اين حال روزه دار را دوست دارد و چون اين حال را دوست دارد، همه عوارضى كه بر اين حال مترتب است نيز مطلوب و محبوب خداست .
اكنون سوال اين است : روزه ، كه اين همه آثار دارد، و روزه دارى كه اين همه محبوب مى شود، بايد داراى چه ويژگيهايى باشد.
روزه و ويژگيهاى آن
پيداست كه روزه همه مثل نماز، مراتب و درجاتى دارد. يك مرتبه آن در اصطلاح فقها، فقط مرتبه اسقاط تكليف است ؛ يعنى همان نگه دارى شكم و شهوت است ؛ ولى در اين حال ديگر لازم نيست چشم ، گوش ، زبان و امثال آن اطاعتى كرده باشند. همين كه روزه دار از خوردن ، آشاميدن و محرمات ذكر شده در رساله هاى عمليه پرهيز كند، تكليف واجب را ادا كرده است ؛ ولى در اين حال ، چشم و گوش و زبان ، هيچ يك تابع فرمان صوموا نبوده اند؛ واو فقط با اين عمل ، واجب ظاهرى را به جاى آوده است ؛ اما آن كمالات و آثار، يقينا بر اين مقدار از عمل مترتب نيست . او فقط تكليف واجبى را ادا كرده است . مثل انسانى كه وضو مى گيرد و نمازى را به حسب ظاهر به جاى مى آورد كه تكليفى انجام شده باشد. مرتبه ديگر اين كه در سايه تورع و امسالك از خوردن ، آشاميدن و مهار غريزه جنسى ، ساير اعضا را هم مهار كند. زبان ، گوش ، چشم ، دست و پا را از ارتكاب ناروا حفظ مى كند؛ مثلا وقتى حرف از زبان مى شود مى گويد:

 
در سخن دُر ببايدت سفتن   ورنه گنگى ، به از سخن گفتن

انسان روزه دار، دم از هر نوع سخنى فرو مى بندد. يا وقتى صحبت از چشم است مى گويد:
 

ز دست ديده و دل هر دو فرياد   كه هرچه ديده بيند دل كند ياد
بسازم خنجرى نيشش ز پولاد   زنم بر ديده ، تا دل كند ياد

چشم را به روى هر ناروا و محرمى مى بندد و مى گويد: آنچه تاكنون ديده ام ، از دل نديده ام ، همه از ديده ديده ام . بنابراين ، چشم ، گوش ، دست ، پا و همه جوارح را در بند مى كشد؛ و براى مهار آنها با خود نيز مى جنگد تا چشم دل او باز شود. امام صادق عليه السلام فرمودند:
اذا صُمتَ فَليَصُم سمعُك و بصرُك و شعرُك و جِلدُك و عدَّدَ اءَشياء غير هذا و قال لا يكون يَوم صَومِك كَيَوم فطرك (750).
((تو زمانى روزه دارى كه گوش و چشم و موى و پوست بدنت روزه باشد، بايد روزى كه روزه دارى با روزهاى ديگرت متفاوت باشد)).
در سخن ديگرى از امام صادق عليه السلام روايت شده است كه فرمودند:
سمع رسول اكرم صَلى اللّه عَلَيهِ و آلِهِ و سَلَّم امراءَة تسبُّ جارية لها و هى صائمة فدَعَا رسول اكرم صَلَّى اللّه عَلَيهِ و آلِهِ و سَلَّم بطعام فقال لها: كُلِى فقلت : انِّى صائمة فقال : كيف تكونينَ صائمة و قد سببتِ جاريتَكِ انَّ الصوم ليس مِنَ الطَّعام و الشَّراب فقط(751).
((در زمان رسول اكرم صَلَّى اللّه عَلَيهِ و آلِهِ و سَلَّم حضرت شنيدند كه زن روزه دارى نسبت به كنيز و زير دستش بدگويى و فحاشى مى كند. حضرت آن زن را به خوردن طعام دعوت كردند و زن به رسول اكرم صَلَّى اللّه عَلَيهِ و آلِهِ و سَلَّم گفت : من روزه دارم ، حضرت فرمودند: چگونه روزه دارى ؛ حال آن كه زبانت به فحش و بدگويى نسبت به زيردست باز شده است ؟ روزه فقط پرهيز از خوردن و آشاميدن نيست )).
در حال روزه ، مجادله ، گفتگو و سخن هاى بى معنا را بايد كنار گذاشت زيردست ها را بايد رها كرد. و خلاصه انسان روزه دار بايد وقار و طمانينه روزه دار باشد.
مَنِ اغتابَ مُسلما بطل صومه ... فان مات و هو كذلك مات و هو مستحلّ لما حرَّم اللّه (752).
((كسى كه از مسلمانى غيبت و بدگويى كند، روزه خود را باطل كرده و اگر در اين حال بميرد، در حقيقت او حرام الهى را حلال كرده است )).
از طرفى هر چيزى كه ذكر آن حرام است گوش دادن و استماع آن هم حرام است ، بنابراين ، در روايتى از رسول اكرم صَلَّى اللّه عَلَيهِ و آلِهِ و سَلَّم آمده است كه :
المُغتَاب والمُستمع شريكان فى الاثم (753).
((گوينده غيبت و شنونده آن ، در گناه با هم به طور مساوى شريكند)).
و يا رسول اكرم صَلَّى اللّه عَلَيهِ و آلِهِ و سَلَّم مى فرمايند:
السَّامع للغيبة اءحد المغتابين (754).
((شنونده غيبت ، خود يكى از غيبت كنندگان است )).
بنابراين همان گونه كه دهان ، شكم و غريزه جنسى روزه است ، گوش ، چشم ، زبان و همه اعضا و جوارح نيز بايد روزه دار باشند؛ و اين مرتبه دوم از كمال روزه است .
مرتبه سوم كه اهم مراتب است ، روزه داشتن قلب است . در مراحل روزه ، مهم اين است كه اين عبادت به گونه اى موثر واقع شود كه علاوه بر دهان ، شكم ، زبان ، گوش و چشم ، دل هم از انديشه خطا مصون بماند؛ كه در روايتى معروف اميرالمومنين عليه السالم فرمودند:
صيام القلب عن الفكر فى الآثام اءفضل من صيام البطن عن الطعام (755).
((اگر انسان موفق شود قلب را از انديشه گناه ، پاك و مطهر نگاه دارد، بهتر از آن است كه فقط شكم را از خوردن و آشاميدن بازدارد)).
دستيابى به چنين مرحله اى ، هنگامى ميسر است كه انسان بتواند بر پليدى و پستى گناهان چنان اشراف پيدا كند، و به عوارض سوء آنها آگاه شود؛ كه هرگز فكر و ذهن او به سوى گناه نرود، از طرفى آن چنان اقتدارى بر انديشه خود پيدا كند كه راه گناه را بر خيال و تصور خود ببندد.
همان طور كه در سايه روزه ، بر مهار اعضاى ظاهرى خود موفق مى شود، به همان ترتيب بر انديشه خود نيز اين تسلط را به دست آورد. در سخنى از رسول اكرم صَلَّى اللّه عَلَيهِ و آلِهِ و سَلَّم روايت شده كه فرمودند:
انَّ الشَّيطان ليجرِى مِن ابنِ آدم مجرى الدّم فضيِّفوا مجاريه بالجوع (756).
((همان طور كه خون در عروق انسان جارى مى شود، وسوسه هاى شيطانى به صورت پنهانى ، در انسان نفوذ مى كند و يكى از راه هاى بستن نفوذ شيطان ، روزه است )).
در روزه مهم اين است كه انسان بتواند راه ورود و نفوذ شيطان و وسوسه هاى او را ببندد وگرنه به تعبير حضرت اميرالمومنين عليه السلام :
كم مِن صائِم ليس له مِن صيامه الا الجوع و الظَّمَا(757).
((چه بسيار روزه دارى كه از روزه اش نتيجه اى جز گرسنگى و تشنگى نمى گيرد)).
درست مثل نمازگزارى كه حضرت اميرالمومنين عليه السلام درباره او فرمودند:
و كم من قائم ليس له من قيامه الا السهر و العناء(758).
((چه بسيار شب زنده دارى ، كه شبها بيدراى مى كشد و نماز مستحبى مى خواند، اما از آن جز بى خوابى و رنج ، حاصلى نمى برد)).
اين عبادات نماز و روزه و... مبتنى بر يك علت نهايى است كه اگر آن علت حاصل نشود، از روزه جز تشنگى و گرسنگى و از نماز جز بى خوابى و زحمت ، بارى نبسته است .
به نص آيه كريمه قرآن ، علت غايى نماز ((تنهى عن الفحشاء و المنكر))(759) است ؛ انسان را از سركشى ، فحشا و منكر باز مى دارد. در قرآن علت غايى روزه هم لعلكم تتقون (760) ذكر شده است ؛ و اين هر دو، يك نتيجه است . كسى كه از فحشا و منكر و هر نوع سركشى مبرّاست ، متقى و وارسته است و انسان وارسته از همه گناهان پرهيز دارد.
امام صادق عليه السلام به اثر ديگرى كه در حقيقت ، ثمره اين دو است اشاره كرده و مى فرمايند:
انّما فرَضَ اللّه الصيام لِيَستوىَ به الغَنىُّ و الفقير و ذلك اءَنَّ الغنىَّ لَم يكن لِيَجِدَ مسَّ الجوع فيَرحَمَ الفقير لانَّ الغنىَّ كلَّما اءَراد شيئا قدَرَ عليه فاءَراد اللّه تعالى اءَن يُسَوِّى بين خَلقِهِ و اءَن يُذيق الغنىَّ مسَّ الجوع و الاَلَمِ لِيَرِقَّ على الضعيفِ و يَرحَم الجائع (761).
((خداوند روزه را واجب فرمود؛ تا بين فقير و غنى تساوى ايجاد شود؛ و چون انسانهاى ثروتمند و بى نياز، گرسنگى را احساس نمى كنند، نسبت به فقيران احساس ترحم ندارند؛ چون هرگاه هرچه خواسته و مطلوب آنها بوده است ، به راحتى بدان دسترسى داشته اند. خداوند با فرمان روزه خواسته است كه غنى ، طعم و درد گرسنگى را احساس كند تا در وى نسبت به ضعيف رقت قلب ايجاد شود، و نسبت به گرسنگان ، ترحم كند)).
به تعبير شاعر:
 

احوال دل سوخته ، دل سوخته داند   از شمع بپرسيد ز سوز جگر ما

بايد به هر مشقت ، اين خصوصيت و حالت در او به وجود بيايد تا آن لطافت روح و رقت قلب حاصل شود. كسى كه دسترسى به همه امكانات دارد، بالطبع افراد ناتوان و نيازمند را كمتر مى تواند درك كند:

درشتى كند با غريبان كسى   كه نابوده باشد به غربت بسى

اما كسى كه درد غربت را چشيده باشد با غريب مدارا مى كند. كسى كه درد گرسنگى و تشنگى را كشيده باشد، مى تواند حال گرسنگان و تشنگان را بفهمد. پس مبراى مدت كوتاهى از دوران زندگى اش يك ماه رمضان هم كه شده ، بايد روزه بگيرد كه اين احساس در وى به وجود آيد؛ تا او را وادار كند كه نسبت به فقرا و نيازمندان ، حالت رحم و عطوفت پيدا كند؛ و براى رسيدگى به آنها و دستگيرى گرسنگان و محتاجان قيام كند.
نمونه انسان كامل
مناسب است كه در اين باره ، يكى از ظريف ترين ، شيرين ترين و والاترين فرازهاى تاريخ انسانى را از زندگى اميرالمومنين عليه السلام ذكر كنيم . فخر رازى از ابن عباس روايت مى كند كه :
((دو فرزند فاطمه زهرا عليهاالسلام ، امام مجتبى و اباعبداللّه عليهماالسلام مبتلا به كسالتى شدند، رسول خدا صَلَّى اللّه عَلَيهِ و آلِهِ و سَلَّم همراه با جماعتى از ايشان عيادت فرمودند. جمع همراه به اميرالمومنين على عليه السلام عرض كردند كه : يا اباالحسن ! اگر براى سلامت بچه ها نذرى بكنيد آنها زودتر بهبود مى يابند. مولا اميرالمومنين عليه السلام و فاطمه اطهر عليهاالسلام و فضّه كه خادمه اى در خانه آنها بود نذر كردند كه اگر خداوند اين دو طفل را شفا داد، سه روز روزه بگيرند. خداوند اين دو را شفا داد، آنها روزه گرفتند و چون براى افطار چيزى در خانه حضرت نبود، اميرالمومنين عليه السلام مجبور شد چند صاع جو از يهودى خيبرى قرض ‍ بگيرد. نكته قابل توجه اين كه ، چه كسى مضطر مى شود كه براى تهيه نان ، از يك يهودى چندصاع جو قرض كند! او داماد پيغمبر است و دختر پيغمبر در خانه او زندگى مى كند و خدا هم به او كرامتى داده است كه اگر بخواهد همه دنيا را طلا و نقره مى كند؛ اما او سبك و سياق زندگى خود را طورى تنظيم كرده كه براى تدارك سفره افطار ناچار مى شود از يك يهودى قرض كند؛ و شايد سرّ موفقيت اسلام و مسلمين چنين راهبران و پيشوايانى بود كه در مدت كوتاهى اين همه توفيق ، نصيب آخرين دين الهى شد.
به هر حال اميرالمومنين عليه السلام سه صاع جو را به خانه مى آورد؛ و فاطمه عليها السلام يك صاع آن را آرد كرده ، به اندازه پنج نفر، نان مى پزد. موقع افطار كه پنج قرص نان جو را در ميان سفره مى گذارند، در خانه به صدا درمى آيد، سائلى صدا مى زند: سلام بر اهل بيت محمد صلى اللّه عليه و آله و سلم ؛ مسكينى مسلمان و گرسنه ام . آنها مسكين را بر خود ترجيح مى دهند؛ و چون چيزى جز آب در خانه نبود كه سد جوع كنند، با آب افطار مى كنند. براى وفاى به نذر، روز دوم روزه مى گيرند. وقت افطار،كه پنج قرص نان براى پنج نفر در سفره گذاشته مى شود، يتيمى در مى زند. دوباره سير كردن او را بر خود ترجيح مى دهند؛ و فقط با آب افطار مى كنند. روز سوم را نيز براى وفاى به نذر روزه مى گيرند. موقع افطار باز در خانه توسط اسيرى به صدا درمى آيد و اظهار فقر و استمداد مى كند. باز براى حفظ كرامت انسانى ، نان را به اسير مى دهند.
نكته قابل توجهى كه اين جا قابل ذكر است اين كه با ضميمه كردن روايت شايد بتوان مسكين و يتيمى را به خصوص مسكين را مسلمان دانست ، اما به يقين اسير در جامعه آن روز مسلمان نبوده و از مشركان و كفار بوده است .
روز چهارم اميرالمومنين عليه السلام دست دو فرزندش را گرفته و به ديدار رسول خدا مى رود، وقتى چشم پيغمبر به آنها مى افتد مى بيند كه از شدت گرسنگى مى لرزند، مى فرمايند: چقدر براى من دردآور است كه شما را در چنين حالى مى بينم . به همراه حضرت اميرالمومنين ، حسن و حسين عليهماالسلام به سوى خانه فاطمه عليهاالسلام به راه افتاده ، وارد خانه مى شود و فاطمه عليهاالسلام را در محراب عبادت مى يابد، در حالى كه شكم به پشت چسبيده و اشك از چشمانش جارى است . اين حال اهل بيت عليهم السلام بر پيامبر صَلَّى اللّه عَلَيهِ و آلِهِ و سَلَّم سخت گران مى آيد، اين جاست كه روايت مى گويد: فنزل جبرئيل عليه السلام و قال : خذها يا محمد هنّاك اللّه فى اهل بيتك فاقراءها السورة : ((و يطعمون الطعام على حبه مسكينا و يتيما و اسيرا # انما نطعمكم لوجه اللّه لا نريد منك جزاء و لا شكورا(762)))(763).
اين نمونه كامل انسانيت است كه عبادت الهى و فرمانبردارى ذات ذوالجلال خدا مى تواند چنين انسان هاى شايسته و صالحى تربيت كند كه مربى و معلم هاى نمونه اى براى جامعه بشرى باشند.
بنابراين ، كامل ترين مرتبه روزه اين است كه چنان تاثيرى داشته باشد كه قلب و فكر و ذهن انسان را از انديشه گناه و فكر معصيت و تعدى نسبت به ذات ذوالجلال الهى مصون دارد؛ و اين نكته اى است كه در سوره مباركه بقره بعنوان حكمت و نتيجه مترتب بر روزه ذكر شده است : لعلكم تتقون (764).
نتيجه اين كه واجبات الهى و فرمان هايى كه خداوند متعال به عنوان وظايف عبادى انسان صادر فرموده ، در حقيقت منت خدا بر بندگان است ، كه راه صحييح انتفاع و بهره ورى زندگى دنيا را به روى انسان گشوده است ؛ وگرنه با اين اعمال ناچيز مثل نماز و روزه ، نمى توان حق عبوديت و بندگى خدا را آنچنان كه شايسته است به جاى آورد.

0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

امام سجاد علیه السلام فاتح قلبها 4‏ راز محبوبیت ...
چرا سجاده عشق ؟
شرمندگى حسن بصرى
رضایت الهى
تواضع در مقابل خداوند
یزید و هجوم به مكه
هیبت و شجاعت امام سجاد(ع)
شجاعت امام سجاد علیه السلام
حال امام سجاد علیه السلام در هنگام نماز
دعای امام سجاد(علیه السلام) برای مختار

بیشترین بازدید این مجموعه

سیره عملی امام سجاد علیه السلام
چرا امام سجاد(ع) آشكارا از قیام مختار حمایت نكرد؟
شرمندگى حسن بصرى
چرا سجاده عشق ؟
یزید و هجوم به مكه
حال امام سجاد علیه السلام در هنگام نماز
گواهی حجر الاسود به امامت حضرت سجاد‏
امام سجاد علیه السلام فاتح قلبها 4‏ راز محبوبیت ...
دعای امام سجاد(علیه السلام) برای مختار
شجاعت امام سجاد علیه السلام

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^