فارسی
يكشنبه 04 آذر 1403 - الاحد 21 جمادى الاول 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

نمونه رفتار حاكم اسلامى

نمونه رفتار حاكم اسلامى

نكته اى در من خاصَّةِ اَهلك هست كه همه شنيده اند و آن برخورد مولا اميرالمؤ منين عليه السلام با برادرش ‍ عقيل است . وقتى سخن از بيت المال است با برادرش عقيل آن چنان رفتار مى كند كه كه معروف است و خود حضرت اين مطلب را در نهج البلاغه چنين مى فرمايند:
واللَّه لقد راءَيتُ عقيلا و قد اءَملَقَ حتَّى استَمَاحَنِى من بُرِّكُم صَاعا و راءَيت صِبيَانَهُ شُعثَ الشُّعور غُبرَ الاَلوان من فَقرِهم كانَّما سُوِّدَت وجوهُهُم بالعِظلِمِ و عاوَدَنِى مؤ كّدا و كرَّرَ عَلَىَّ القول مرَدِّدا فاءَصغَيتُ اليه سمعى فظنَّ اءَنِّى اءَبيعُهُ دِينِى و اءَتَّبِعُ قِيَادَهُ مفارِقا طريقَتى فاءَحمَيتُ له حديدَة ثمَّ اءَدنَيتُهَا من جِسمِهِ ليعتَبِرَ بها فضجَّ ضجيج ذى دَنَف مِن اءَلَمِهَا و كاد اءَن يَحتَرِقَ مِن مِيسَمِهَا فقُلتُ لك ثَكِلَتكَ الثَّوَاكِل يا عقيل اءتَئِنُّ من حديدَة اءَحمَاهَا انسانُها لِلَعِبِهِ و تَجُرُّنى الى نَار سَجَرَهَا جبَّارُها لغَضَبِهِ اءَتَئِنُّ من الاءَذَى و لا اءَئِنُّ من لَظَى (121).
((من عقيل را ديدم كه در نهايت فقر بود (املاق ) شدت فقر را مى گويند آنقدر به او فشار آمد تا از من طلب كرد كه از گندم شما يك صاع به او اضافه تر بدهم ؛ يك كيل بيشتر از معمول به او بدهم . من بچه هاى عقيل را ديدم كه از شدت فقر و گرسنگى چهره و مويشان پريشان و صورت آنها گويى با ماده اى سياه رنگ ، سياه شده است - عظلم هم وزن زبرج ، ماده اى است كه براى رنگ كردن اشيا به رنگ سياه از آن استفاده مى شود - يعنى تا اين حد متغير و دگرگون شده بودند. عقيل چند مرتبه سراغ من آمد و رفت و بر خواسته خود تاءكيد كرد. من هم سخنان او را گوش مى دادم و وضع او را مى ديدم . تا آن جا كه عقيل خيال كرد كه موفق شده است و من دينم را به خاطر او خواهم فروخت . خيال كرد كه من راه خود را رها خواهم كرد و به راهى كه او ميل دارد، قدم خواهم گذاشت ! يعنى به هر حال از ان امانت شما بيشتر به او خواهم داد. اما من آهنى را در ميان آتش گداختم و به دست عقيل نزديك كردم . عقيل مانند انسان مريضى كه از درد ناله مى زند، فرياد كشيد و نزديك بود كه از شدت حرارتى كه به او نزديك شده ، بسوزد. به او گفتم : عقيل گريه كنندگان ، بر تو بگريند - كنايه از اين كه خدا تو را بكشد - تو كه از حرارت آتشى كه انسان به عنوان بازيچه ، افروخته است ، اين گونه فرياد مى زنى ، آيا انتظار دارى من از حرارت آتش جهنمى كه خداوند، شعله آن را با غضبش افروخته ، وحشت نداشته باشم و فرياد نزنم ؛ تو از آزار آتش ساخته دست انسان وحشت مى كنى و فرياد مى زنى ، آيا من نبايد از آتش ‍ جهنم - لظى از اسامى آتش جهنم است - وحشت داشته باشم و بترسم ؟)).
اين برخورد عملى كه حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام با برادرش دارد، ناظر به همين تعبيرى است كه به مالك مى فرمايند: وقتى مى خواهى اجراى عدالت كنى ، از خود و نزديكانت و از كسانى كه به آنها علاقه دارى آغاز كن .
انسان ، در اجتماعى كه زندگى مى كنى ، علاوه بر اقوام و ارحام ، دوستان ، آشنايان و افرادى دارد كه به آنها علاقه مند است ؛ حضرت مى فرمايند: اول از خود، بعد از نزديكان و ارحام و بعد از دوستان و رفقايت شروع كن و بين آنها و مردم انصاف را فراموش مكن ! در مقدمه همين خطبه اى كه حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام درباره عقيل بيان فرمودند، تعبيرات قابل توجه ديگرى هم دارند كه مى فرمايند:
واللَّه لاءَن اَبيتَ عَلَى حَسَكِ الَّسعدَانِ مُسَهِّدا اَو اُجَرَّ فى الاَغلالِ مُصَفَّدا اَحبُّ الىَّ مِن اَن اَلقَى اللَّهَ و رسولَهُ يومَ القِيَامَةِ ظَالِما لِبَعض العباد و غَاصِبا لشَى ء منَ الحُطَامِ(122).
((اگر شبى بى خوابى كشيده باشم و در آن حالت كسالت و ضعف جسمانى ، مرا در ميان خارستانى بكشانند و دست و پاى مرا در غل و زنجير كشند، به خدا سوگند براى من بهتر از اين است كه از مرز عدالت تجاوز كنم و ظالم باشم )).
اين دو حالت را بايد تصوير كرد كه انسانى ، شب را نخوابيده باشد و او را با بدن لخت ؛ و با غل و زنجير در ميان خارستان به زمين بكشند. حضرت مى فرمايند: اين دو حالت براى من محبوب تر است آن هم با قسم واللَّه كه از مرز عدالت تجاوز كنم و به بعضى از بندگان خدا ظلم كنم . نه نسبت به همه بيت المال مسلمين كه ظلم به عامه مسلمين است ، بلكه به بعضى از بندگان خدا. اين واقعا درسى آموزنده است براى همه كسانى كه به شكلى در سرنوشت مردم دخالت دارند؛ اعم از كسانى كه در تصويب و تدوين مقررات و قوانين دخالت دارند يا كسانى كه در مقام اجرا و قضا عمل مى كنند. اين راه و رسمى است كه مولا اميرالمؤ منين عليه السلام به همه مى آموزند.
يكى از كسانى كه در حقيقت جزء اصحاب حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام بود و نتوانست عدالت حضرت را تحمل كند، از كوفه به شام آمد نزد معاويه رفت و گفت :
جِئتُكَ مِن عندِ اَبخلِ النَّاس ، فقال : ويحَك ! كيف تَقولُ انَّه اَبخلُ النَّاس ، لو مَلَكَ بيتا من تِبر و بَيتا مِن تِبن لا نفد تِبرَهُ قبلَ تبنِهِ(123).
از پيش بخيل ترين مردم - مولا اميرالمؤ منين عليه السلام را متهم به بخل كرد - نزد تو آمده ام . معاويه كه دشمن اميرالمؤ منين عليه السلام است و سال ها تلاش كرد كه فضايل و مناقب آن حضرت نقل نشود و حتى در تاريخ نوشته اند: دستور داد تا نام كسانى را كه ناقل فضايل حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام بودند و يا حتى نشانى از دوستى آن حضرت را به همراه داشتند را از فهرست بيت المال حذف كردند، تا جايى كه تا زمان خلافت عمر بن عبدالعزيز، مساله سب و لعن اميرالمؤ منين عليه السلام در بلاد اسلامى امرى رايج بود و از طرف دستگاه حكومتى به عنوان وظيفه شرعى تبليغ مى شد، چنين شخصى - معاويه - با اين روحيه و در اين شرايط نتوانست اين اتهام را از آن مرد كوفى بپذيرد و به او گفت : چگونه به خود جرات مى دهى كه به على تهمت بخل بزنى ؟! او كسى است كه اگر يك خانه مملو از طلا داشته باشد - به طلاى غير مسكوك ((تبر)) مى گويند - و خانه اى ديگر مملو از علف و كاه ، يقينا ابتدا به بذل و بخشش آن خانه اى همت مى گمارد كه سرشار از طلا است ، نه خانه اى كه كه پر از كاه است ! چگونه به على تهمت بخل مى زنى ؟!

0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

رعایت حقوق همسایه از نظر قرآن
امام سجاد(ع)
نغمه هایی در عمق وجود
الإمام زین العابدین علیه‏السلام
امام سجاد(ع)؛ شاهد واقعه
قال الامام السجاد - عَلَیْهِ السَّلامُ -
ولادت امام سجاد(ع
در مجلس یزید
چهل حدیث
داستان ها و حكایاتی از دوران امام سجاد(ع)

بیشترین بازدید این مجموعه

در مجلس یزید
رعایت حقوق همسایه از نظر قرآن
ولادت امام سجاد(ع
زینت پرستش كنندگان الهى
چهل حدیث گهربار از حضرت زین العابدین‏
امام سجاد(ع)؛ شاهد واقعه
امام سجاد (ع)احساس گناه را در دل مردم بر می افروخت
داستان ها و حكایاتی از دوران امام سجاد(ع)
حضرت زین العابدین (ع) تداوم‏ بخش عزت و افتخار ...
الإمام زین العابدین علیه‏السلام

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^