پس اولين قدم در توصيه امام سجاد عليه السلام به رعايت حقوق زن ، برقرارى روابط عاطفى ، دوستانه و صميمانه است ، ولى براى اين كه روابط عاطفى در يك چهارچوب ، قابل تعريف بشود، شرع مقدس آنها را يك به يك برشمرده است كه ما نيز به آنها اشاره مى كنيم :
1 - مهريه
اولين حقى كه قرآن براى زن ذكر كرده است ، مهريه است . خداوند مى فرمايد:
و آتوا النِّساء صَدَقاتِهِنَّ نِحلِة فاءِن طبنَ لكم عن شى ء منهُ نفسا فكُلّوهُ هَنيئا مَريئا(263).
((مهريه زنان را به طور كامل به عنوان يك بدهى و عطيه ، به آنان بپردازيد؛ اگر آنها چيزى از آن را با رضايت خاطر به شما ببخشند، حلال و گوارا مصرف كنيد)).
در اين آيه شريفه تعابير ظريفى به كار رفته است :
اولا، از مهريه تعبير به صدقه شده است و عكس اين مطلب هم در روايات آمده است كه مهريه را صداق گفته اند در اين جا صدقه به معناى آنچه كه به فقرا داده مى شود نيست . بعضى از مفسرين به مهريه ، صداق گفته اند، چون صدق و صدقه مشتق از ماده صدق است ، صداق نشانه راستگويى مرد در اظهارعلاقه به همسر است . به كار گرفتن اين كلمه و تعيين مهريه ، ظاهرا سابقه قبل از اسلام هم ندارد و از اصطلاحات وضع شده شرع انور است كه نشان از راستگويى مرد از علاقه او به زن است .
ثانيا، تعبير ديگرى در آيه شريفه است كه به صدقات ضمير مونث اضافه مى كند و مى فرمايد: صدقاتهن يعنى مالك اين صداق و مهريه خانم ها هستند و ديگران را در آن هيچ دخالتى نيست . اين كه صداق به عنوان خريد متاع در قالب پول ، به پدر و مادر تحويل مى شود به هيچ عنوان درست نيست ؛ چرا كه اولا فرزند متاع نيست ؛ ثانيا آنچه كه به عنوان شيربها متعارف شده و هنوز هم هست ، جنبه شرعى ندارد.
ثالثا، تعبير نحله است . نحله ، در لغت به معناى هديه و پيش كش است . آن هم نه هر هديه و عطيه اى ، بلكه به تعبير راغب در كتاب مفردات ، نحله ، معناى خاص و كوچك ترى از عطيه دارد و به معناى عطيه و هديه اى است كه از روى رضا، رغبت به اشتياق كامل و براى ايجاد شيرينى در بين دو يا چند نفر بذل مى شود. بنابراين هر نحله اى عطيه هست ، ولى هر عطيه اى نحله نيست . كلمه نحله ماءخوذ از نحل به معناى زنبور عسل است و نحله يعنى آنچه از زنبور عسل حاصل مى شود(264)؛ يعنى مايع شيرين ، ارزشمند و مرغوب عسل كه قرآن درباره آن مى گويد:
فيه شفاء للناس (265).
((در آن عسل شفا براى مردم است )).
با اين تعبير، شايد بتوانيم آيه را اين گونه ، تعفسر كنيم كه مهريه و صداق يا به تعبير قرآن نحله براى اين است كه مرد به وسيله آن خود را به روح لطيف و ظريف زن كه با حيا و عفاف ذاتى او در آميخته است و او را از ابراز نيازهاى جسمى و جنسى بازمى دارد نزديك كند و پيوند استوار و مستحكمى با او منعقد سازد. اين برداشت دقيقى از آيه كريمه است كه شايد بعضى از مفسران هم به آن تصريح كرده باشند.
در مكتب اسلام مهريه نوعى حرمت نهادن كم نظير يابى نظيرى است كه در هيچ يك از اديان و فرهنگ ها با اين شيوه و ترتيب ، سابقه ندارد؛ ارج نهادنى كه برخاسته از صفا، صميميت و علاقه درونى است ، البته پرواضح است شيرينى و حلاوت آن ، در مقدار آن نيست ، بلكه چون نشانه راستگويى و اظهار علاقه و محبت مرد است ارزش دارد و هرگز نمى توان علاقه را با ميزان مهريه و اعداد و ارقام ، سنجيد، اما بايد گفت كه مرد بدون هيچ بها، مشقت و رنجى نمى تواند به همسر مورد علاقه اش دسترسى پيدا كند؛ بايد براى چيزى كه مورد علاقه او است هزينه كند و مايه بگذارد تا بتواند به او دست يابد. مهريه نشان از اهتمام و سعى او است . در روايتى از رسول اكرم صلَّى اللَّه عليه و آله صلَّى اللَّه عليه و آله و سلم نقل شده است كه فرمودند:
افضل نساء امّتى اءَصبَحُهُنَّ وجها و اءَقَلَّهُنَّ مِهرا(266).
((بهترين زنان امت من كسانى اند كه زيبارو باشند، اما مهريه آنان كم باشد)).
اميرالمؤ منين عليه السلام در روايتى مى فرمايند:
لا تُغِالُوا بمُهور النِّساء فتكون عداوة (267).
((اگر مهريه زنان را سنگين قرار دهند، نتيجه اش ايجاد دشمنى است )).
سنت رسول اللَّه صلَّى اللَّه عليه و آله و سلم هم بر اين بود كه مهريه دختران كم باشد، حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام نقل مى كنند:
ما نكح رسول اللَّه صلَّى اللَّه عليه و آله و سلم من نسائِهِ الا على اثنَتَى عشرةَ اءُوقِيَّة و نصف الاُوقيَّةِ من فضَّة و على ذلك اءَنكَحَنِى فاطمةَ عليهاالسلام فالاُوقيَّة اءربعون درهما(268).
((پيغمبر صلَّى اللَّه عليه و آله و سلم زنهاى متعددى داشتند و براى هيچ يك از آنها، بيشتر از پانصد درهم مهريه قرار ندادند و بر همين منوال هم من - اميرالمؤ منين عليه السلام - و فاطمه زهرا عليهاالسلام ازدواج كرديم )).
در روايتى ديگر از امام هشتم حضرت اباالحسن الرضا عليه السلام نقل شده است كه فرمودند:
اذا تزوَّجَت فاءَجهَد اءَن لا يُجَاوِزَ مَهرُها مهرَ السُّنَّةِ و هو خمسُمِائَةِ دِرهَم فَعَلى ذلك زوَّج رسول اللَّه صلَّى اللَّه عليه و آله و سلم و تَزَوَّجَ نِسَاءَهُ(269).
((اگر تصميم گرفتى ازدواج كنى ، سعى كن كه مهريه از مهر سنت كه پانصد درهم است تجاوز نكند كه پيغمبر صلَّى اللَّه عليه و آله و سلم نيز، به همين صورت ازدواج خود را منعقد فرمودند)).
در روايتى ماجراى خواستگارى مولا اميرالمؤ منين عليه السلام چنين آمده است : وقتى كه حضرت به خواستگارى فاطمه عليهاالسلام اقدام كردند، رسول اكرم صلَّى اللَّه عليه و آله و سلم از اميرالمؤ منين عليه السلام سوال كردند: چيزى براى مهريه دارى يا نه ؟ با پاسخ منفى حضرت مواجه شدند. پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله و سلم فرمودند: زرهى را كه در فلان جنگ به دست آوردى يا من به تو داده ام چه كردى ؟ اميرالمؤ منين عليه السلام در جواب عرض كردند:
آن زره موجود است ، پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله و سلم فرمودند: همان زره را بياور، حضرت امير عليه السلام آن زره را به خدمت رسول اكرم صلَّى اللَّه عليه و آله و سلم تقديم داشتند. حضرت عده اى را ماءمور كردند كه زره را به بازار برده ، بفروشند.
بنابر آنچه كه در روايت نقل شده است ، زره با قيمت 480 درهم به فروش رفت و پول آن را مهريه قرار دادند و عقد ازدواج منعقد شد و بعد هم رسول اكرم صلَّى اللَّه عليه و آله و سلم دستور دادند، از همان پول براى فاطمه عليهاالسلام جهيزيه فراهم كردند(270).
در اين جا توجه به اين نكته مهم است كه بزرگ ترين شخصيت و ارزشمندترين خانواده اسلامى ؛ يعنى شخص رسول اكرم صلَّى اللَّه عليه و آله و سلم ، فرزندشان فاطمه زهرا عليهاالسلام و داماد و پسرعمويشان اميرالمؤ منين عليه السلام از دادن مهريه غفلت نكردند و اجازه ندادند كه بر ذمه باقى مانده يا آنقدر سنگين باشد كه توان پرداخت آن را نداشته باشند؛ و يا فراهم كردن جهيزيه ، وزر و وبال بر عهده خانواده دختر باشد؛ كه پسران و دختران از آن گريزان باشند و خانواده ها از شوهر دادن دختران و زن دادن پسرها فرار كنند.
با سنتى كه پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله و سلم ترويج كردند، ازدواج امر بسيار آسانى بود، حتى در بعضى از روايات وارد شده است كه بعضى از زن ها نياز خود را به ازدواج در مسجد و خدمت پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله و سلم عرض مى كردند؛ و پيغمبر صلَّى اللَّه عليه و آله و سلم مى فرمودند: چه كسى حاضر است با اين خانم ازدواج كند؟ گاه افرادى اعلام آمادگى مى كردند.
پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله و سلم مى فرمودند: براى مهريه چه دارى ؟ مى گفت : هيچ . و در نهايت رسول اكرم صلَّى اللَّه عليه و آله و سلم مى فرمودند: بدون وجود چيزى كه نمى شود! آيا قرآن بلد هستى كه به همسرت بياموزى ؟ اگر مى گفت : آرى ! حضرت مى فرمودند: آموزش قرآن ، مهر اين زن باشد(271).
اكنون در عوارض و تطور تاريخى آن بحثى نداريم ؛ ولى مهم اين است كه اصل وضع اين قانون ، احترام به زن و اداى حقّ او در ازدواج است .
2 - نفقه و مسكن
يكى ديگر از حقوقى كه زن نسبت به مرد دارد، حقّ نفقه و مسكن است . به حكم آيه شريفه قرآن كه در سوره مباركه طلاق ذكر شده است :
ليُنفِق ذوسَعَة من سَعَتَهُ و مَن قُدِرَ عليه رزقُهُ فليُنفِق ممّا آتاهُ اللَّه لا يكُلّف اللَّه نفسا الا ما آتاها سيَجعَلَ اللَّه بعدَ عُسر يُسرا(272).
((آنان كه امكانات وسيعى دارند، بايد از امكانات وسيع خود انفاق كنند و آنان كه تنگدست هستند، از آنچه كه خدا به آنان داده انفاق نمايند؛ خداوند هيچ كس را جز به مقدار توانايى كه به او داده تكليف نمى كند؛ خداوند به زودى بعد از سختى ها آسانى قرار مى دهد)).
در اين آيه ، خداوند فرمان مى دهد؛ انسان بايد از همه توانش براى فراهم كردن نفقه همسر خود استفاده كند؛ همچنين روايات فراوانى وجود دارد كه مورد استناد علما در اين حكم حقوقى اسلام قرار گرفته است ؛ كه مساله نفقه و مسكن را از حقوق الزامى همسران مى دانند.
نكته اى كه درباره حقّ صداق ، نفقه و مسكن وجود دارد و در مباحث مقدماتى و بيان امام سجاد عليه السلام نيز بيان شده اين است كه بايد بر محيط، شرايط و فضاى زندگى صميميت و دوستى حاكم باشد تا مرد و زن در كنار يكديگر احساس آرامش و رفاه كنند؛ اگر چنين شد، انسان به عنوان محبوب و مطلوب خود، نه تنها به همسرش مسكن مى دهد و خوراك و پوشاك او را تامين مى كند، بلكه سعى مى كند در حد توان خود، بهترين ها را برايش فراهم كند.
خلاصه مطلب اين است كه اگر از منظر و نگاه امام سجاد عليه السلام به زندگى زناشويى بنگريم ، حقوق مهريه ، مسكن ، خوراك و پوشاك ، از نظر عاطفى حقوق بسيار ضرورى است ، اما همان طور كه در مباحث گذشته اشاره كرديم ، از آن جا كه در ميان انسان ها، عواطف در يك سطح نيست ، شرع مقدس نظام مدونى را براى اين حقوق عاطفى مقرر فرموده است كه نبايد از اين چهارچوب معين ، كمتر باشد.
در شرع مقدس براى مهريه حداقل و حداكثرى قرار نداده اند؛ آنچه كه هست ، توصيه به اصل وجود مهريه است و طبق نظر فقهاى شيعه ، قوام عقد با مهريه است و اگر براى عقدى ، مهريه قرار ندهند، مهرالمثل در نظر گرفته خواهد شد.
بنابراين ، مهم اصل مهريه است و حداقل و حداكثرى هم ندارد. اما براى تسهيل در زندگى ، تعيين مهريه هاى سنگين نهى شده است . اين نهى ، ارشاد به اين است كه براى گرم ماندن كانون زندگى ، بر طبقات ضعيف اجتماع فشار نيايد. البته در بعضى از روايات ذكر شده است كه مهريه نبايد كمتر از ده درهم باشد؛ به علت جلوگيرى از مشابهت با كار فواحشى كه با مبالغ ناچيزى به خودفروشى دست مى زدند. شرع مقدس نخواسته است كه هيچ مرحله اى از اين پيوند عاطفى مقدس ، شبيه ارتباطات نامشروع شود.
اما همان طور كه گفته شد در شرع مقدس براى برآورده كردن حقّ مسكن و نفقه حداقل و حداكثرى مقرر نشده است ؛ مرد مى تواند بهترين خانه ، بهترين لباس ، بهترين خوراك و بهترين امكانات را براى همسر خود فراهم كند. نكته مهم اين است كه چون انسانها در عواطف متفاوت هستند، شارع مقدس براى اين كه اين اصل را نظام مند و قانون مند فرموده باشد، موازينى را تعيين فرموده و حقوقى را به عنوان مهريه ، مسكن و نفقه قرار داده است كه در صورت افراط و تفريط حقى از زنان ضايع نشود. در روايتى از رسول اكرم صلَّى اللَّه عليه و آله و سلم آمده است كه حضرت ضمن خطبه اى مى فرمايند:
و لهنّ عليكم رزقهنّ و كسوَتهنَّ بالمعروف (273).
((از حقوق زن ها بر شما مردان يكى خوراك آنها است و ديگرى لباس درخور شاءن آن ها)).
در اين روايت هم حد محدودى ذكر نشده است . مرد موظف است آنچه را كه جايگاه اجتماعى و شخصيت زن اقتضا مى كند، تامين كند. در كلام ديگرى از حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام نقل شده است كه مى فرمايند:
يُجبَرُ الرَّجل على النفقة على امرَاءَته (274).
((اگر مرد از پرداخت نفقه خوددارى كند، حاكم شرع او را مجبور بر انجام اين وظيفه مى كند)).
نفقه حقى است كه به اصطلاح فقهى هم اثر تكليفى دارد، و هم اثر وضعى ؛ اثر تكليفى دارد يعنى وظيفه واجب مرد است كه اين كار را انجام دهد و اگر بخواهد در انجام اين وظيفه كوتاهى كند يا آن را انجام ندهد، گناه كرده است و مورد عقاب قرار مى گيرد. اثر وضعى هم دارد به اين معنا كه اگر اين وظيفه را انجام ندهد، زن طلبكار است و ذمه مرد نسبت به همسرش بدهكار. به عبارت ديگر، زن مى تواند در محكمه ، ادعا و اقامه دعوا كند و حقوق تاءديه نشده يا عقب افتاده خود را مطالبه كند حاكم هم به حكم شرع ، موظف است حقوق ضايع شده زن را به او برگرداند.
در اين جا فرقى نمى كند كه زن صاحب تمكن مالى و ثروت باشد كه بتواند زندگى خود را اداره كند؛ يا تمكن مالى نداشته باشد. اين حقى است كه خداوند متعال براى مطلق زن قرار داده است ؛ اعم از اين كه زن توان مالى داشته باشد يا نداشته باشد.
نكته قابل توجه اين است كه فرق بارز وجوب نفقه زن با ساير طبقاتى كه واجب النفقه مرد هستند مثل فرزند، اين است كه فرزند تا زمان بلوغ ، واجب النفقه پدر است ، اما بعد از بلوغ اگر متمكن و ثروتمند باشد، آن حقّ ساقط مى شود. اگر پدر و مادر نيز متمكن و صاحب مكنت باشند كه بتوانند زندگى خود را اداره كنند، فرزند در مقابل آنها وظيفه اى ندارد. اما همسر اگر متمكن هم باشد، مرد موظف است خرج زندگى او را نسبت به موارد يادشده فراهم كند؛ و در صورت تخلف به عنوان دين و بدهكارى بر ذمه او باقى مى ماند و حاكم مى تواند مطالبه كند، حتى اگر مرد قدرت اداى اين حقّ را نداشته باشد. در روايتى از حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام وارد شده است كه :
اذا لم يَجِدِ الرَّجُلُ ما يُنفِقُ على امراءَته استُؤ نِىَ فان جاءَهَا بشى ء لم يُفَرِّق بينهما و ان لم يَجِد شيئا اءُجِّلَ و فُرِّقَ بينهما(275).
((اگر مرد نتواند نفقه زن را بپردازد، به او فرصت داده مى شود كه آن را فراهم كند. اگر توانست اين حقّ را ادا كند، ادامه زندگى مقدور است و بين آنها جدايى ايجاد نخواهد شد؛ اما اگر نتوانست ، حاكم او را ملزم به طلاق مى كند و زن نيز مى تواند تقاضاى طلاق كند)).
در هر حال ، اين وظيفه مرد هيچ ارتباطى به فقر و غناى همسر و نياز و عدم نياز وى ندارد، اين وظيفه اى است كه در شرع مقدس و در چهارچوب قانون ازدواج بر عهده مرد قرار داده شده است و حتى اگر طلاق صورت گيرد، به حكم آيه شريفه سوره مباركه طلاق كه مى فرمايد:
اءَسكنوهُنَّ من حيث سكنتُم مِن وُجدكُم و لا تُضاروهُنَّ لتُضيِّقوا عليهنَّ(276).
((زنان مطلقه را هرجا خودتان سكونت داريد و در توانايى شما است سكونت دهيد؛ و با تنگ گرفتن ، بر آنها زيان نرسانيد)).
فراهم كردن مسكن ، حتى در ايام عده طلاق از وظايف مرد است ؛ يعنى حقّ ندارد قبل از اين كه عده او تمام شود او را از خانه خود بيرون كند. حتى در عده وفات چنين است كه اگر شوهر از دنيا برود، ورثه شوهر حقّ ندارند تا پايان عده ، همسر را از خانه بيرون كنند. همچنين اگر همسرى كه طلاق داده شده است ، صاحب حمل باشد، تا مدتى كه زايمان انجام مى گيرد مسكن و نفقه او بر عهده مرد است .
اين حقوق و تفاوت هاى قابل دقتى است كه در طبقات واجب النفقه ميان همسر و ساير مصاديق ، مثل فرزند فقير و يا پدر و مادر نيازمند وجود دارد.
نكته قابل توجه و مهم ديگر اين كه ممكن است بعضى تصور كنند كه حقّ نفقه محدود است . شهاب بن عبد ربّه روايتى از امام صادق عليه السلام نقل مى كند كه خدمت امام عليه السلام رسيدم و پرسيدم :
ما حقّ المراءة على زوجها قال يَسُدُّ جوعَتَهَا و يَستُرُ عورَتَهَا و لا يُقَبِّحُ لها وَجها فاذا فَعَلَ ذلك فَقَد واللَّه اءَدَّى حقَّها قُلتُ فالدُّهنُ قال غِبّا يوم و يوم لا قُلتُ فاللَّحم قال فى كُلّ ثلاثة فيكون فى الشَّهر عَشرَ مرَّات لا اءَكثَرَ مِن ذلك قلت فالصِّبغُ قال و الصِّبغُ فى كُلّ ستَّةِ اءَشهُر و يَكسوهَا فى كُلّ سَنَة اءَربَعَةَ اءَثواب ثَوبَين للشِّتَاء و ثَوبين للصَّيف و لا يَنبَغى اءَن يُفقِرَ بَيتَهُ من ثلاثه اشياء دُهنِ الرَّاءس و الخَلِّ و الزِّيت و يَقُوتُهنَّ بالمُدِّ فانِّى اءَقوتُ به نفسى و عيالى و ليُقَدِّرَ لكُلّ انسان منهم قوَّتِهِ فان شاء اءَكلهُ و ان شاء وَهَبَهُ و ان شاء تصدَّقَ به و لا تكون فاكِهَة عامَّة الا اءَطعَمَ عياله منها و لا يَدَع اءَن يكون للعِيدِ عندهم فضل فى الطَّعام اءَن يُسَنِّى من ذلك شيئا لا يُسَنِّى لهم فى سائِرِ الاءَيام (277).
((زن چه حقى بر شوهرش دارد؟ حضرت مى فرمايند: حقوق زن بر مرد عبارتند از: تامين خوراك ، غذا و پوشاك ؛ و نيز از لحاظ عاطفى نبايد هرگز ترش رويى كند؛ پس وقتى مرد اين كارها را انجام داد، حقّ زن را به جاى آورده است . پرسيدم روغن چه مقدار بايد به او داده شود؟ حضرت عليه السلام فرمودند: يك روز در ميان . پرسيدم : گوشت چقدر؟ حضرت عليه السلام فرمودند: هر سه روز يك بار؛ يعنى در هر ماه ده مرتبه و بيشتر لازم نيست . از رنگ سوال كردم . امام عليه السلام فرمودند: هر شش ماه يكبار. بايد در هر سال چهار لباس براى او تهيه كنى ؛ دو لباس براى تابستان و دو لباس براى زمستان . مرد نبايد خانه اش را از سه چيز خالى نگه دارد: روغن براى آرايش ، سركه و روغن و اينها را دايما براى قوت خانواده اش تهيه كند كه من براى خود و خانواده ام از اينها استفاده مى كنم و بايد مرد قوت عيال خود را به اندازه تهيه كند؛ اگر خواستند آن را مى خورند و اگر خواستند مى بخشند يا آن را صدقه مى دهند. نبايد ميوه اى باشد كه در دسترس همگان قرار گرفته باشد و او عيالش را از آن محروم كند و در ايام عيد هم بايد نزد خانواده غذايى حاضر كند كه نسبت به بقيه ايام تفاوتى داشته باشد)).
مثل اين كه مطلب براى او روشن نمى شود، بنابراين توصيه شده است كه بايد مرد را در فشار اخلاقى يا عاطفى قرار داد يا از طرق ديگر او را در زحمت انداخت كه هر چه همسرش مى خواهد، فراهم كند.
هر حال ، اين يك حقّ مسلم است كه خداوند متعال براى زن ها قرار داده است . مرد بايد در حد متعارف ، مسكن ، لباس و خوراك زن را تامين نمايد. حد متعارف و شرايط اجتماعى در هر زمانى متفاوت است ؛ زمانى سفره ها با مقدارى نان جو و سركه تامين مى شد؛ اما امروز شرايط اجتماعى متفاوت است ؛ بنابراين ، مرد بايد با توجه به شرايط اجتماعى ، در حد متوسط اين حقوق را رعايت كند.
توجه داشته باشيم كه همه اين وظايف در قبال چيزى جز حقّ زناشويى نيست ؛ يعنى مرد نمى تواند بگويد من خوراك ، پوشاك و مسكن تو را تامين مى كنم در عوض تو هم بايد در خانه خدمت كنى ، فرزند را شير بدهى ، لباس بشويى و... بلكه براى مرد، صرفا حقّ زناشويى است .
شرع در قبال اين وظايف هيچ چيز جز حقّ زناشويى براى مرد قائل نشده است . گاهى اين مطالب بايد براى خانم ها كاملا روشن شود كه خدمات منزل به عهده آنان نيست حتى زن مى تواند از شوهر خود براى شير دادن ، مطالبه مزد كند و هيچ اجبارى براى شير دادن فرزند ندارد. البته اين نكته را يادآور مى شويم كه مبادا اين سخنان باعث شود گرمى ، صفا و دوستى ، كه رمز موفقيت همه زندگى ها است فراموش شود؛ چنان كه امام سجاد عليه السلام در آغاز بيان اين حقّ فرمودند: مرد بداند كه همسرش نعمت است ؛ زن بداند كه همسرش نعمت است و هر دو قدر اين نعمت را بدانند.
نكته ديگرى در اين حقّ باقى مانده است كه در بعضى روايات حقوق همسر اين عبارت اضافه آمده است كه :
فاذا جَهِلَت عَفَوتَ عنها(278).
((اگر زن خلافى كرد گذشت كن )).
زن موظف به اطاعت و فرمانبردارى از شوهر است . در سخنى از رسول اكرم صلَّى اللَّه عليه و آله و سلم وارد شده است كه فرمودند:
لا تؤ دِّى المراءَةُ حقّ اللَّه عزَّ و جَلَّ حتى تؤَدِّى حقّ زوجها(279).
((زن حقّ خداوند را ادا نمى كند مگر زمانى كه حقّ شوهرش را ادا كند)).
زن اگر حقّ شوهرش را رعايت نكند، در واقع حقّ اللَّه را زير پا گذاشته است . رسول اكرم صلَّى اللَّه عليه و آله و سلم براى حقوق مرد تا اين مقدار حرمت قائل شده است كه هيچ دليلى ندارد جز اين كه كانون خانواده را از منظر معارف دين يكى از مقدس ترين بنيان هاى اجتماعى است كه اگر قداست و حرمتش محفوظ بماند، ساير كانون هاى اجتماع نيز استوار و مستحكم خواهد بود؛ زيرا اولين بنيان اجتماعى ، زندگى مشترك است .
همه اهتمام شرع مقدس اين است كه اساس خانواده پايدار بماند؛ چون اساسا تربيت افراد از داخل خانواده آغاز مى شود؛ و همان گونه كه زن به اين معانى توصيه شده ، مرد هم به وظايف واجبى موظف شده و تعهداتى به عهده او گذاشته شده است كه در مباحث قبل به تفصيل از آنها سخن گفتيم .