فارسی
يكشنبه 04 آذر 1403 - الاحد 21 جمادى الاول 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

سخنان آتشین امام سجاد با كوفیان

سخنان آتشین امام سجاد با كوفیان

رسالت بيدادگرانه امام سجاد - عليه السلام - چندان دير آغاز نشد.
با فاصله اى كوتاه ، على رغم همه دردهاى درونى و رنجهاى جسمى ، امام بر سكوى رهبرى ايستاد.
از لابلاى توده هاى غم و درد، قد برافراشت و چنان با سخنان برنده اش ‍ فضاى تيره اتهامها و تبليغات مسموم امويان را شكافت كه كورترين چشمها، درخشش حقيقت را ديدند و سنگترين دلها، لرزيد و بر مظلوميت حيسن و خاندانش گريستند و بر آينده خويش بيمناك شدند!
امام على بن الحسين - عليه السلام - در مدت اقامت خويش در كوفه ، دو بار به احتجاج برخاست ، يك بار روى سخنش با مردم پيمان شكن كوفه بود، و بار ديگر در دارالاماره و در برابر عبيدالله بن زياد.
نخست ، احتجاج آن حضرت با مردم كوفه را مى آوريم :
قافله حسينى را پى از عاشورا به سوى كوفه آوردند و براى آنان در كنار شهر، خيمه زدند.
خاندان حسين - عليه السلام - را - كه اكنون اسيران حكومت اموى شناخته مى شوند - در آن خيمه ها جا دادند.
جارچيان حكومت ، در شهر نفرت و خيانت ، كوفيان را فرا مى خوانند تا از اسيران جنگى خويش ديدار كنند!
از ميهمانانشان ، فرزندان پيامبرشان ، استقبال نمايند!
براستى مگر خانه هاشان را براى پذيرايى از حسين و خاندانش تزيين نكرده اند!
مگر نخلستانها و باغستانهايشان به ثمر ننشسته است !
و مگر براى حمايت از ولايت و امامت آماده نيستند !
آيا با مسلم ، نماز پيمان نخوانده اند !
اكنون نامه اى كه مسلم از زبان آنان براى حسين (ع ) نوشته بود، قاصدان شهادت پاسخش را آورده اند و در كنار دروازه هاى كوفه ، منتظر استقبالند !
كوفيان ، آن قدرها هم كه شهرت يافته اند بى وفا نيستند !
خون از سرنيزه و لبه شمشيرهايشان شستند.
و غبار شرم و خجالت از چهره هاى سياهشان پاك كردند.
و مهر سكوت خانه نشينى وترس از قلبها و قدمهايشان برداشتند !
عبيدالله اجازه داده بود كه از خانه ها بيرون بيايند !
كوفيان هم ، بى شرمان آمدند.
آمدند براى تماشا !
تماشاى بزرگترين ستم تاريخ بر اهل بيت پيامبر - صلى الله عليه وآله -.
ستمى كه كوفيان پايه هاى آن را بنيان نهاده بودند!
كوفيان ايستاده اند و منتظر ديدن اسيران !
على بن الحسين - عليه السلام - از خيمه ها خارج مى شود.
براى نخستين بار نگاهش در چشمان بى مهر و چهره هاى پيمان شكن كوفيان خيره مى گردد.
براستى ، على بن الحسين با غم انبوهى كه در سينه دارد و با شكوه هاى بى پايانى كه از كوفيان در قلبش نهفته است ، چه بگويد واز كجا آغاز كند!
تاريخنگاران ثبت نكرده اند كه در نخستين لحظه ، كوفيان با مشاهده على بن الحسين (ع ) چه عكس العملى نشان دادند.
گريستند، ناله بر آوردند؟يا هلهله كردند و كف زدند!
هر چه بود، فضاى بيابان آرام نبود.
حذيم بن شريك اسدى روايتگر آن صحنه مى گويد:
على بن الحسين (ع ) با اشاره از مردم خواست تا قدرى آرام شوند.
همه آرام شدند.
امام برجاى ايستاد، سخنش را با ستايش پروردگار آغاز كرد و بر پيامبر اسلام درود فرستاد و سپس چنين فرمود:
هان اى مردم ! آن كه مرا مى شناسد، سخنى با او ندارم ولى آن كس كه مرا نمى شناسد، بداند كه من على بن الحسين فرزند عمان حسين هستم كه در كنار رود فرات ، با كينه و عناد، سرمقدسش را از بدن جدا كردند بى اين كه جرمى داشته باشد و حقى داشته باشند!
من فرزند كسى هستم كه حريم او را حرمت ننهادند، آرامش او را ربودند، اموالش را به غارت بردند و خاندانش را به اسارت گرفتند.
من فرزند اويم كه دشمنان انبوه محاصره اش كردند و در تنهايى و بى ياورى - بى آن كه كسى را داشته باشد تا به ياريش برخيزد و محاصره دشمن را براى او بشكافد - به شهادتش رساندند.
و البته اين گونه شهادت ،
- شهادت در اوج مظلوميت و حقانيت -
افتخار ماست !
هان ، اى مردم اى كوفيان !
شما را به خدا سوگند، آيا به ياد داريد نامه هايى را كه براى پدرم نوشتيد!
نامه هاى سراسر خدعه و نيرنگتان را!
در نامه هايتان با او عهد پيمان بستيد و با او بيعت كرديد! ولى او را كشتيد، به جنگ كشانديد و تنهايش گذاشتيد!
واى بر شما! از آنچه براى آخرت خويش تدارك ديده ايد!
چه زشت و ناروا، انديشيديد و برنامه ريختيد!
پيامبر اكرم (ص ) را با كدام رو با كدام چشم نگاه خواهيد كرد. (221)
امام سجاد - عليه السلام - در اين بخش از سخنان خويش به آيه اى از قرآن اشاره كرد كه خداوند مى فرمايد ولكم فى رسول الله اسوة حسنه يعنى برنامه هاى پيامبر و شيوه عمل او الگويى شايسته براى شماست . گويا امام با مطرح ساختن اين آيه ، مى خواست به كوفيان بنماياند كه روش آنان مخالف روش پيامبر اسلام است ، چه اين كه پيامبر (ص ) نسبت به خويش بويژه نسبت به فاطمه زهرا و على بن ابى طالب و فرزندان ايشان - حسن بن على وحسين بن على - عليه السلام - محبتى خاص ‍ داشت و درباره رعايت حقوق و حرمت آنها سفارشهاى صريحى به امت كرده بود. از سوى ديگر كوفيان كه به ظاهر هوادار اهل بيت بوده و از ديرزمان با منطق استدلالى شيعه آشنايى داشتند بسرعت منظور امام سجاد - عليه السلام - را دريافتند و يك بار ديگر سخنان على بن ابى طالب - عليه السلام - در گوشهايشان طنين افكند و گويى با همين آيه ، همه چيز را دريافتند از اين رو به جاى اين كه بگذارند بيان امام سجاد و استدلال آن حضرت تمام شود، به اضهار پشيمانى و ندامت و ابراز همدردى پرداختند.
كوفيان يكصد فرياد بر آوردند:
اى فرزند رسول خدا! تمامى ما گوش به فرمان شما و پاسدار حق شماييم بى اين كه از اين پس ، روى بگردانيم و نافرمانى كنيم !
اكنون با كسى كه به جنگ شما برخيزد خواهيم جنگيد. و با كسى كه در صلح با شما باشد صلح و سازش خواهيم داشت .
ما حق خودمان را از ظالمان باز خواهيم گرفت ! (222)
سخنان ندامت آميز كوفيان ، جدى مى نمود و شعارهايشان رنگى جذاب داشت ولى نه براى امام سجاد و نه براى آنان كه بارها شعارها و دعوتها و حمايتهاى كوفيان را تجربه كرده بودند! از اين رو امام سجاد - عليه السلام - بى اين كه تحت تاءثير شعارهاى مقطعى و بى اساس كوفيان قرار گيرد بدانها پاسخى مناسب داد.
امام سجاد (ع ) در پاسخ كوفيان فرمود:
هرگز! هرگز تحت شعارهاى شما قرار نخواهم گرفت و به شما اعتماد نخواهم كرد اى خيانت پيشگان مكار!
ميان شما و آرمانهايى كه اظهار مى داريد فاصله ها و موانع بسيار است . (223)
آيا مى خواهيد همان جفا و پيمان شكنى كه با پدران و من داشتيد، دوباره درباره من روا داريد!
نه به خدا سوگند! هنوز جراحتهاى گذشته اى كه از شما بر تن داريم ، اليتام نيافته است همين ديروز بود كه پدرم به شهادت رسيد در حالى كه خاندانش در كنار او بودند.
داغهاى برجاى مانده از فقدان رسول خدا، پدرم و فرزندانش و جدم امير مؤمنان فراموش نشده است .
طعم تلخ مصيبتها هنوز در كامم هست و غمها در گسترده سينه ام موج مى زند.
در خواست و سفارش من درباره يارى خواستن از شما نيست
تنها مى خواهم كه شما - شما كوفيان ! - نه هزم يارى ما كنيد و نه به دشمنى و ستيز با ما برخيزيد! (224)
امام سجاد (ع ) در پايان اين سخنان كه آتش ندامت و حسرت را درجان كوفيان برافروخت و مهر بى اعتبارى و بى وفايى را براى هميشه بر پيشانى آنان زد، اندوه عميق خويش را با اين شعرها اظهار كرد و بر التهاب قلبها افزود:

لا غرو اءن الحسين و شيخه
قد كاان خيرا من حسين و اءكرما
قتيل تفرحوايا اهل نفسى فداؤ ه
جزاء الذى اءراده نار جهنما


يعنى : اگر حسين - عليه السلام - كشته شد، چندان شكفت نيست .
چرا كه پدرش با همه آن ارزشها و كرامتهاى برتر نيز قبل از او شهادت رسيد.
اى كوفيان ! با آنچه نسبت به حسين روا داشتند شادمان نباشيد.
واقعه اى عظيم صورت گرفت و آنچه گذشت رخدادى بزرگ بود!
جانم فداى او باد كه در كنار شط فرات ، سر بر بستر شهادت نهاد.
آتش دزخجزا كسانى است كه او را به شهادت رساندند.
در مجلس عبيدالله بن زياد
با توجه به اين كه امام سجاد - عليه السلام - در جمع كاروانيان شهادت ، متمايز از ديگران بود، با ورود آنان به مجلس عبيدالله - والى كوفه - نخستين چيزى كه نظر عبيدالله را جلب كرد وجود مرد جوانى درميان آن كاروان بود.
عبيد الله كه گمان مى كرد در كاروان حسين (ع ) مردى باقى نمانده و همه آنان به قتل رسيده اند از ماءموران خود درباره امام سجاد - عليه السلام - استفسار كرد و توضيح خواست .
كينه و ناپاكى او عميق عبيدالله به او اجازه نميداد كه شاهد زنده بودن جوانى از نسل حسين - عليه السلام - باشد، چنين مى نمود كه تصميم گرفته است تا على بن الحسين (ع ) را نيز به شهادت رساند.
امام سجاد (ع ) كه نيت و عزم عبيدالله را دريافته بود، به عبيدالله فرمود:
اگر براستى عزم كشتن مرا داريد، شخص امينى را ماءمور كنيد تا از زنان و كودكان سرپرستى كند.
عبيدالله با شنيدن اين سخن ، از تصميم خويش منصرف شد و گفت نه : تو خود همراه قافله خواهى بود.
ابن جرير طبرى ، در نقلى ديگر، واقعه را با تفصيل بيشترى ياد كرده ، مى نويسد:
با ورود قافله حسينى به مجلس تشريفاتى عبيدالله ، عبيدالله به جانب على بن الحسين - عليه السلام - رو كرد و پرسيد: نامت چيست ؟
امام سجاد - عليه السلام - فرمود: نامم على بن الحسين است .
عبيدالله گفت : مگر خداوند على بن الحسين را در كربلا نكشت ؟
عبيدالله با اين تعبير مانند همه جباران سعى كرد تا عمل وحشيانه خود را مستند به دين كند و دشمنان خود را دشمن خدا قلمداد نمايد و علاوه بر اين مى خواست تا با زهر زبان قلبهاى رنجيده يتيمان و زنان داغديده آن محفل را آزرده تر كند.
على بن الحسين ، لختى سكوت كرد.
اما عبيدالله خشن تر و مستبدتر از آن است كه سكوت را از امام سجاد - عليه السلام - بپذيرد ، از اين رو گفت : چرا پاسخ نمى دهى !
على بن الحسين - عليه السلام - فرمود:
الله يتوفى الانفس حين موتها . (225)
يعنى : خداوند جانها را به هنگام مرگ دريافت مى كند.
كنايه از اين كه خداوند كسى را به قتل نمى رساند، قتل مظلومان و كسانى چون تو است اى عبيدالله ! بلى آن كس كه جانها را به هنگام مرگ دريافت مى كند خداست چه آن مرگ به صورت طبيعى صورت گرفته باشد و چه به وسيله ظلم ظالمان .
و ما كان لنفس ان تموت الا باذن الله . (226)
يعنى : هيچ انسانى نمى ميرد مگر به اذن مگر به اذن الهى .
كنايه از اين كه نه تنها خداوند روح پاكمردان را دريافت مى كند، بلكه مرگ همه انسانها به اذن و اجازه خداست و اين اذن و اجازه بدان معنا نيست كه خداوند انسانها را مى كشد.
عبيدالله با مشاهده آن حضور ذهن و دريافت آن جواب كوبنده ، از جوانى كه زنجير اسارت بر تن و جراحتهاى انبوه در قلب دارد! خشمگين شد و دستور داد تا على بن الحسين را نير به شهادت برسانند. ولى زينب كبرا عليها السلام فرياد بر آورد.
يا بن زياد حسبك من دمائنا اسالك بالله ان فتلته الا قتلتنى معه ..
يعنى ؛ اى ابن زياد! آن همه از خونها ما كه ريخته اى برايت كافى نيست ! سوگند به خدا! اگر مى خواهى او را بكشى مرا هم بكش ...
به هر حال سوز و گداز سخنان زينت و شرايط محفل به گونه اى بود كه ابن زياد از كشتن امام سجاد - عليه السلام - چشم پوشيد. (227)

0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

رعایت حقوق همسایه از نظر قرآن
امام سجاد(ع)
نغمه هایی در عمق وجود
الإمام زین العابدین علیه‏السلام
امام سجاد(ع)؛ شاهد واقعه
قال الامام السجاد - عَلَیْهِ السَّلامُ -
ولادت امام سجاد(ع
در مجلس یزید
چهل حدیث
داستان ها و حكایاتی از دوران امام سجاد(ع)

بیشترین بازدید این مجموعه

راهکارهای معرفت امام زین العابدین(ع)
فروغ قرآن در نگاه سیدالساجدین
چند دقیقه پای درس اخلاق امام سجاد علیه السلام
چهل حدیث گهربار از حضرت زین العابدین‏
بركتى عجیب از دو قرص نان
نغمه هایی در عمق وجود
امام سجاد (ع) و نهضت عاشورا
الإمام زین العابدین علیه‏السلام
قال الامام السجاد - عَلَیْهِ السَّلامُ -
امام سجاد(علیه السلام) فرمودند:

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^