سه حالت و خصلت در هر يك از مؤمنين باشد در پناه خداوند خواهد بود و روز قيامت در سايه رحمت عرش الهي ميباشد و از سختيها و شدايد محشر در امان است.
اوّل آن كه به مردم چيزي را دهد كه از آنان براي خويش ميخواهد (آنچه براي خود ميپسندد را به آنان عطا كند).
دوّم آن قدم از قدم برندارد تا آنكه بداند آن حركتش در راه اطاعت خداست يا معصيت و نافرماني او
سوّم از برادر مومن خود (به عيبي كه در خود نيز دارد ) عيب جويي نكند تا آنكه آن عيب را از خودش دور سارد
2 - قال عليه السلام: ثَلاثٌ مُنْجِياتٌ لِلْمُؤْمِن: كَفُّ لِسانِهِ عَنِ النّاسِ وَاغتِيابِهِمْ، وَإ شْغالُهُ نَفْسَهُ بِما يَنْفَعُهُ لاَِّخِرَتِهِ وَدُنْياهُ، وَطُولُ الْبُكأ عَلي خَطيئَتِهِ .(2)
سه چيز موجب نجات انسان مومن خواهد بود:
نگهداري زبانش از حرف زدن درباره مردم غيبت آنان،
مشغول شدنش به خويشتن با كارهايي كه براي آخرت و دنيايش مفيد باشد.
و بسيار گريستن بر اشتباهاتش.
3 - قال عليه السلام:أرْبَعٌ مَنْ كُنَّ فيهِ كَمُلَ إسْلامُهُ، وَ مَحَصَتْ ذُنُوبُهُ، وَ لَقِيَ رَبَّهُ وَ هُوَ عَنْهُ راضٍ: وِقأ لِلّهِ بِما يَجْعَلُ عَلي نَفْسِهِ لِلنّاس، وَ صِدْقُ لِسانِه مَعَ النّاسِ، وَ الاْ سْتحْيأ مِنْ كُلِّ قَبِيحٍ عِنْدَ اللّهِ وَ عِنْدَ النّاسِ، وَ حسْنِ خُلْقِهِ مَعَ أهْلِهِ.(3)
چهار خصلت است كه در هركس باشد، ايمانش كامل، گناهانش بخشوده خواهد بود، و در حالتي خداوند را ملاقات ميكند كه از او راضي و خوشنود است:
1 - تقواي الهي با كارهايي كه براي مردم به به دوش ميكشد.
2 - راست گوئي و صداقت با مردم .
3 - حيا و پاكدامني نسبت به تمام زشتيهاي در پيشگاه خدا و مردم.
4 - خوش اخلاقي و خوش برخوردي با خانوادهي خود.
4 - قال عليه السلام: يَا ابْنَ آدَم، إ نَّكَ لا تَزالُ بَخَيْرٍ ما دامَ لَكَ واعِظٌ مِنْ نَفْسِكَ، وَ ما كانَتِ الْمُحاسَبَةُ مِنْ هَمِّكَ، وَ ما كانَ الْخَوْفُ لَكَ شِعارا.(4)
اي فرزند آدم، هميشه در عافيت و خير خواهي بود مادامي كه از درون خود پند دهندهاي داشته باشي و محاسبه(نفس) از كارهاي مهمت باشد و ترس از (عاقبت امور) سرلوحهات گردد.
5 - قال عليه السلام: وَ أمّا حَقُّ بَطْنِكَ فَأنْ لا تَجْعَلْهُ وِعأ لِقَليلٍ مِنَ الْحَرامِ وَلا لِكَثيرٍ، وَ أنْ تَقْتَصِدَ لَهُ فِي الْحَلالِ.(5)
حقّي كه شكم بر تو دارد اين است كه آن را ظرف چيزهاي حرام - چه كم و چه زياد - قرار ندهي و (نيز) در چيزهاي حلال ميانهروي كني.
6 - قال عليه السلام: مَنِ اشْتاقَ إلي الْجَنَّةِ سارَعَ إلي الْحَسَناتِ وَ سَلا عَنِ الشَّهَواتِ، وَ مَنْ أشْفَقَ مِنَ النارِ بادَرَ بِالتَّوْبَةِ إلي اللَّهِ مِنْ ذُنُوبِهِ وَ راجَعَ عَنِ الْمَحارِمِ.(6)
كسي كه مشتاق بهشت باشد در انجام كارهاي نيك، سرعت مينمايد و شهوات را زير پا ميگذارد و هركس از آتش جهنم هراسناك باشد به درگاه خداوند از گناهانش توبه ميكند و از گناهان و چيزهاي حرام روي برميگرداند.
7 - قال عليه السلام: طَلَبُ الْحَوائِجِ إلي النّاسِ مَذَلَّةٌ لِلْحَياةِ وَ مَذْهَبَةٌ لِلْحَياء، وَ اسْتِخْفافٌ بِالْوَقارِ وَ هُوَ الْفَقْرُ الْحاضِرِ، وَ قِلَّةُ طَلَبِ الْحَوائِجِ مِنَ النّاسِ هُوَ الْغِنَي الْحاضِر.(7)
دست نياز به سوي مردم دراز كردن، سبب ذلّت و خواري در زندگي و در معاشرت خواهد بود. و نيز موجب از بين رفتن حيا و كاهش وقار خواهد گشت. و همين خود فقر بالفعل است(كه گريبانگير شخص شده) و (اما) كم بودن نيازمنديها از مردم خود غنا و توانمندي بالفعل است (كه شخص به آن آراسته است).
8 - قال عليه السلام:اَلْخَيْرُ كُلُّهُ صِيانَةُ الانْسانِ نَفْسَهُ.(8)
تمام سعادت و خوشبختي، حفظ (و كنترل اعضا و جوارح خود از هرگونه بدي) از سوي خويش است.
9 - قال عليه السلام: سادَةُ النّاسِ في الدُّنْيا الاَسْخِياء، وَ سادَةُ الناسِ في الاخِرَةِ الاتْقياء.(9)
در اين دنيا سرور مردم، سخاوتمندان هستند؛ و در قيامت سيّد و سرور مردم، پرهيزكاران خواهند بود.
10 - قال عليه السلام: مَنْ زَوَّجَ لِلّهِ، وَ وَصَلَ الرَّحِمَ تَوَّجَهُ اللّهُ بِتاجِ الْمَلَكِ يَوْمَ الْقِيامَةِ.(10)
هركس براي (رضا و خوشنودي) خداوند ازدواج نمايد و با خويشان خود صله رحم نمايد، خداوند او را در قيامت مفتخر و سربلند ميگرداند.
11 - قال عليه السلام: إنَّ أفْضَلَ الْجِهادِ عِفَّةُ الْبَطْنِ وَ الْفَرْجِ.(11)
با فضيلتترين و مهمترين مجاهدتها، عفت شكم و عورت است (از چيزهاي حرام و شبهه ناك).
12 - قال عليه السلام: مَنْ زارَ أخاهُ في اللّهِ طَلَبا لاِنْجازِ مَوْعُودِ اللّهِ، شَيَّعَهُ سَبْعُونَ ألْفَ مَلَكٍ، وَ هَتَفَ بِهِ هاتِفٌ مِنْ خَلْفٍ ألا طِبْتَ وَ طابَتْ لَكَ الْجَنَّةُ، فَإذا صافَحَهُ غَمَرَتْهُ الرَّحْمَةُ.(12)
هركس به ديدار دوست و برادر خود برود و براي رضاي خداوند او را زيارت نمايد به اميد آن كه به وعدههاي الهي برسد، هفتاد هزار فرشته او را همراه و مشايعت خواهند كرد، و نيز هاتفي از پشت سر ندايش در دهد كه بهشت گوارايت باد كه از آلودگيها پاك شدي . پس چون با دوست و برادر خود دست دهد و مصافحه كند رحمت فرايش خواهد گرفت.
13 - قال عليه السلام:إ نْ شَتَمَكَ رَجُلٌ عَنْ يَمينِكَ، ثُمَّ تَحَوَّلَ إلي يَسارِكَ فَاعْتَذَرَ إلَيْكَ فَاقْبَلْ مِنْهُ.(13)
چنانچه شخصي از سويي تو را بدگويي كند، و سپس برگردد و از سوي ديگر پوزش طلبد، عذرخواهي و پوزش او را پذيرا باش.
14 - قال عليه السلام: عَجِبْتُ لِمَنْ يَحْتَمي مِنَ الطَّعامِ لِمَضَرَّتِهِ، كَيْفَ لايَحْتَمي مِنَ الذَّنْبِ لِمَعَرَّتِهِ.(14)
تعجّب دارم از كسي كه به خاطر ضررهاي غذا نسبت به ( تشخيص خوب و بد ) خوراكش اهتمام ميورزد ، چگونه نسبت به گناهان به خاطر زشتي و زيانش اهميّت نميدهد.
15 - قال عليه السلام: مَنْ أطْعَمَ مُؤْمِنا مِنْ جُوعٍ أطْعَمَهُ اللّهُ مِنْ ثِمارِ الْجَنَّةِ، وَ مَنْ سَقي مُؤْمِنا مِنْ ظَمَأ سَقاهُ اللّهُ مِنَ الرَّحيقِ الْمَخْتُومِ، وَ مَنْ كَسا مُؤْمِنا كَساهُ اللّهُ مِنَ الثّيابِ الْخُضْرِ.(15)
هركس مؤمن گرسنهاي را طعام دهد خداوند او را از ميوههاي بهشت اطعام مينمايد، و هر كه تشنهاي را آب دهد خداوند از چشمه گواراي بهشتي سيرابش ميگرداند، و هركس مومن برهنهاي را لباس بپوشاند خداوند او را از لباس سبز بهشتي خواهد پوشاند.
16 - قال عليه السلام: إنَّ دينَ اللّهِ لايُصابُ بِالْعُقُولِ النّاقِصَةِ، وَ الاَّْرأ الْباطِلَةِ، وَ الْمَقاييسِ الْفاسِدَةِ، وَ لايُصابُ إلاّ بِالتَّسْليمِ، فَمَنْ سَلَّمَ لَنا سَلِمَ، و مَنِ اهْتَدي بِنا هُدِي، وَ مَنْ دانَ بِالْقِياسِ وَ الرَّأي هَلَكَ.(16)
به وسيله عقل ناقص و نظريههاي باطل، و قياسهاي فاسد و بي اساس نميتوان به دين خدا دست يافت؛ تنها وسيله رسيدن به دين واقعي، تسليم محض ميباشد؛ پس هركس تسليم ما اهل بيت باشد (از هر انحرافي) در امان است و هر كه به وسيله ما هدايت يابد خوشبخت خواهد بود. و شخصي كه با قياس و نظريات شخصي خود بخواهد دين را دريابد، هلاك ميگردد.
17 - قال عليه السلام: الدُّنْيا سِنَةٌ، وَ الاَّْخِرَةُ يَقْظَةٌ، وَ نَحْنُ بَيْنَهُما أضْغاثُ احْلامِ.(17)
دنيا همچون نيمه خواب (چرت ) است و آخرت بيداري ميباشد و ما در اين ميان اين دو در خواب پريشانيم.
18 - قال عليه السلام: مِنْ سَعادَةِ الْمَرْءِ أنْ يَكُونَ مَتْجَرُهُ في بِلادِهِ، وَ يَكُونَ خُلَطاؤُهُ صالِحينَ، وَ تَكُونَ لَهُ أوْلادٌ يَسْتَعينُ بِهِمْ(18)
از سعادت مرد آن است كه در شهر خود كسب و تجارت نمايد و معاشرينش افرادي صالح و نيكوكار باشند، و نيز داراي فرزنداني باشد كه با آنان ياري گردد و كمك حال او باشند.
19 - قال عليه السلام: آياتُ الْقُرْآنِ خَزائِنُ الْعِلْمِ، كُلَّما فُتِحَتْ خَزانَةٌ، فَيَنْبَغي لَكَ أنْ تَنْظُرَ ما فيها.(19)
آيههاي قرآن، هر كدام آن، خزينه علوم (خداوند) است، هر گاه خزينهاي باز ميشود شايسته است كه خوب در آن بنگري.
20 - قال عليه السلام: مَنْ خَتَمَ الْقُرْآنَ بِمَكَّة لَمْ يَمُتْ حَتّي يَري رَسُولَ اللّهِ صَلّي اللّهُ عَلَيهِ وَ آلِهِ، وَ يَرَي مَنْزِلَهُ في الْجَنَّةِ(20)
هر كه قرآن را در مكّه مكرّمه ختم كند نميميرد مگر آن كه حضرت رسول اللّه و نيز جايگاه خود را در بهشت رؤيت مينمايد.