امامان بزرگوار در دوران حیات خود به عنوان اسوه های زندگی و كارشناسان دین در بین مردم شناخته میشدند و رفتار و گفتار و كردارشان نزد دیگران به عنوان حجت شرعی تلقی میشد. خاندان اهل بیت عصمت و طهارت در مواجهه با مسائل عصر خود راهكارهای ویژهای داشتند و برای ماندگاری اثرات رفتارشان، میراث شفاهی و كتبی از خود به
یادگار گذاشتند. نوع برخورد ائمه اطهار با مسائل پیرامونیشان متناسب با شرایط خاص زمانی و مكانی متفاوت بود.
برخورد متناسب با زمان ومکان
برخی از این رفتارها به همان دوره تاریخی محدود بود و برخی دیگر از اقدامات فراتر از زمان و مكان بود و جنبه عام پیدا میكرد. این میراث گرانبها بخصوص در مورد 2 امام همام یعنی امیرمومنان و امام سجاد از اهمیت بیشتری برخوردار است. وجود آثاری چون نهجالبلاغه و صحیفه سجادیه نمونههای معتبر برجای مانده از میراث گرانبهای شیعی است كه دقت در محتوا و مضامین آن، خواننده را با میزان توجه ائمه اطهار نسبت به رعایت حقوق مردم آشنا میسازد.
امام علی بن الحسین(ع) چهارمین امام شیعیان در 61 هجری پس از شهادت پدرش امام حسین(ع) در واقعهكربلا، امامت را عهدهدار شد و تا سال 94 یا 95 راهبری جامعه شیعی را بر عهده داشت. امام سجاد(ع) در این زمان با 5 خلیفه اموی به نامهای یزیدبن معاویه، معاویه بن یزید، مروان بن حكم، عبدالملك مروان و ولید بن عبدالملك همزمان بود.
اوج تجمل گرایی در دوران امام سجاد(ع)
دوران امامت امام سجاد(ع) یكی از شگفتترین دورههای تاریخی اسلام است كه در آن تحولات متعددی روی داد. سنت پیامبر در این زمان تقریباً به فراموشی سپرده شده و پیمانهای اسلامی جای خود را به همان پیمانهای قبیلهای عصر جاهلیت داده بود. خفقان و سركوب جای خود را به آزادی و برابری داده و از اسلام در این دوران جز نامی باقی نماند. به سبب گسترش فتوحات و افزایش سرمایه در جامعه اسلامی تجملگرایی به اوج خود رسیده بود. فرهنگهای بیگانه و تعاطی افكار گوناگون تهدیدی علیه اعتقادات دینی اسلام بود. شرایط زمانه به گونهای بود كه امام(ع) امكان فعالیت سیاسی به صورت آشكار نداشت اما فرهنگ دعا و انتظار را در بین پیروان ترویج كرد. این شیوه، ثمرات و آثار مهمی را در دنیای شیعه پدیدار كرد.
حق در مقابل تكلیف، برابر با اصطلاح رایج در علوم انسانی و حقوق بشر، رعایت شوونات انسانیت انسان بگونه ای كه زیر پا گذاشتن آنها جرم محسوب میشود و رعایت آنها حداقل شرایط یك زندگی سالم اجتماعی است
یادگاری از امام سجاد(ع)
یادگارهای علمی امام علی بن الحسین(ع) در قالب ادعیه بویژه در صحیفه سجادیه، نگارش رساله حقوق و ثبت و ضبط روایات اخلاقی در دسترس است. متن رساله حقوق در 2 منبع تحفالعقول و خصال شیخ صدوق آمده است و اگرچه متن رساله حقوق در تحفالعقول شرح و بسط بیشتری دارد اما صحیحترین نسخ رساله حقوق، منقولات شیخ صدوق بویژه در نسخه خصال است.
نظام حقوقی در مكتب انبیا بویژه در اسلام، جامعه را بر اساس كرامت انسان استوار دانسته و بر مبنای معارف و عقاید صحیح بازسازی میكند و با نفی ارزشهای كاذب نژادی و قومی همه مؤمنین را از قبایل، طوایف و نژادهای گوناگون، سفید و سیاه و عرب و عجم را به عنوان جامعه واحدی میشناسد. قوانین اسلام هماهنگ با فطرت است و نیازها و تمایلات انسان را در مسیری معتدل مورد توجه قرار میدهد.
امام سجاد یكی از این انسانهای شاخصی است كه حقوق مبتنی بر كرامت انسانی را علماً و عملا ارائه فرموده است. رساله حقوق در بردارنده اهم حقوق الهی و وظایف اخلاقی است و در هر حق نیز اهم جوانب آن بیان شده است.در آیات و روایات و علوم دینی (فلسفه كلام، اخلاق و فقه) و نیز برخی علوم انسانی حــق به 5 معنی و اصطلاح مختلف به كار رفته است.
اول: حق به معنای موجود، ثابت و صادق، نقیض باطل(اصطلاح قرآنی، فلسفی و كلامی)
دوم: حقالله مرادف حكمالله به معنای تكلیف الهی و وظیفه اخلاقی انسان اعم از الزامی و غیرالزامی (اصطلاح روایی)
سوم: حقالله و حقالناس، اصطلاح حقوق جزایی اسلام در ابواب فقهی قضا، شهادات و حدود.
چهارم: حق در مقابل حكم اصطلاح خاص فقهی در ابواب معاملات با 3 ویژگی قابلیت اسقاط، انتقال و توریث.
پنجم: حق در مقابل تكلیف، برابر با اصطلاح رایج در علوم انسانی و حقوق بشر، رعایت شوونات انسانیت انسان بگونه ای كه زیر پا گذاشتن آنها جرم محسوب میشود و رعایت آنها حداقل شرایط یك زندگی سالم اجتماعی است.
حق الهی در رساله امام سجاد(ع)
امام زینالعابدین در رساله حقوق، 51 حق الهی را در 7 دسته بر میشمارد:
اول: حق خداوند
دوم: حق نفس و اعضای بدن
سوم: حق افعال عبادی
چهارم: حق رعایا
پنجم: حقوق خویشاوندان
ششم: حقوق برخی اصناف اجتماعی
هفتم: حق مالی
در اینجا مراد از حق، احكام و وظایفی است كه از سوی خداوند نسبت به اصناف مختلف بر انسان قرار داده شده است. این حقوق منحصر به وظایف الزامی مؤمن نیست و شامل احكام استحبابی نیز میشود. به علاوه این حقوق منحصر به احكامی نیست كه نقض آنها معصیت(مستوجب مجازات اخروی) محسوب شود یا موجب اجرای مجازات دنیوی(حد و تعزیر شرعی) شود، بلكه رساله حقوق در بردارنده وظایف اخلاقی یك مؤمن است.
حق حاکم و سلطان چیست؟
در فرازهایی از این رساله در مورد حقوق سلطان به موارد زیر اشاره شده است.
فأما حق سائسك بالسلطان فأن تعلم أنك جعلت له فتنه و أنه مبتلى فیك بما جعله الله له علیك من السلطان و أن تخلص له فى النصیحه و أن لا تماحكه و قد بسطت یده علیك فتكون سبب هلاك نفسك و هلاكه؛ و تذلل و تلطف لإعطائه من الرضى ما یكفك عنك و لا یضر بدینك و تستعین علیه فى ذلك بالله ولا تعازّه ولا تعانده فانك ان فعلت ذلك عققته وعققت نفسك فعرضتها لمكروهه و عرضته للهلكه فیك و كنت خلیقا ان تكون معینا له على نفسك و شریكا له فیما أتى الیك و لا قوه الا بالله ؛ اما حق كسی كه امور سیاسی تو را رهبری میكند؛ پس بدان كه تو برای او فتنه و امتحان هستی و او به خاطر سلطه كه بر تو دارد به این امتحان مبتلا شده است. او را مخلصانه نصیحت كن و از در معارضه و مخالفت با او وارد مشو؛ زیرا كه این كار تو سبب نابودی خودت و او خواهد شد؛ بذل و بخشش او را اگر قبول آن ضرری به دینت وارد نمیكند، بلكه میتوانی از این بخشش برای امور دینیات استفاده كنی؛ بدون تكبر و با جبین گشاده و تواضع بپذیر و با او در حكومتش معارضه و معانده نكن زیرا نتیجه دشمنی تو با او قطع رابطه دوستی و ایجاد كینه و عداوت است؛ و این تو هستی كه با معارضهات او را وادار نمودهای كه به تو ضرر بزند و خودش را به هلاكت و نابودی دچار گرداند در حالی كه تو یاور و معین و شریك او حساب میشوی در آنچه كه او نسبت به تو مرتكب شده است و قوتی نیست مگر به قوت خداوند.
چنان كه برای رهاییاش از تو نمیتواند به كسی اتكا كند مگر به خداوند متعال. پس نسبت به رعیت رحیم و مهربان باش و برای حفاظت جان و مال و ناموس رعیت و حمایت از آنان لحظه غافل نباش
حق رعیت و زیردست
در مورد حقوق رعیت میفرماید:
فأما حقوق رعیتك بالسلطان فأن تعلم أنك إنما استرعیتهم بفضل قوتك علیهم فإنه إنما احلهم محل الرعیه لك؛ ضعفهم و ذلهم فما اولى من كفاكه ضعفه و ذله حتى صیره لك رعیه و صیر حكمك علیه نافذا؛ لایمتنع منك بعزه و لا قوه و لا یستنصر فیما تعاظمه منك إلا (بالله) بالرحمه والحیاطه والأناه وما أولاك إذا عرفت ماأعطاك الله من فضل هذه العزه و القوه التى قهرت بها أن تكون لله شاكرا و من شكر الله أعطاه فیما أنعم علیه؛ و لا قوه إلا بالله؛ ای كسی كه بر مردم حكومت میكنی و زمام امور آنها را به دست گرفتهای بدان كه رعیت را بر گردن تو حقوقی است كه ملزم به رعایت آن میباشی. بدان كه حكومت تو بر آنها ناشی از قوت تو و ضعف ایشان است؛ پس بهتر آن است كه كفایت و رعایت كنی كسی را كه ضعف و ناتوانیاش او را رعیت تو ساخته است و حكم تو را بر او نافذ گردانیده است و نمیتواند كه با تو به مخالفت پردازد و برای استیفای حقش علیه تو قیام نماید و فرمانت را سرپیچی كند چون قوت و قدرتی ندارد. چنان كه برای رهاییاش از تو نمیتواند به كسی اتكا كند مگر به خداوند متعال. پس نسبت به رعیت رحیم و مهربان باش و برای حفاظت جان و مال و ناموس رعیت و حمایت از آنان لحظه غافل نباش؛ برای آسایش و آرامش آنها تلاش كن و با حلم و بردباری با ایشان برخورد نما و باید بدانی كه تو به فضل خداوند و لطف او حكومت را به دست آوردهای پس خدا را شكرگزار باش؛ زیرا كسی كه شاكر باشد خداوند نعمت بیشتری به او عطا میكند و قوتی نیست مگر به قوت خداوند.
تلخیص : زهرا اجلال
بخش عترت و سیره تبیان
منابع:
1 ـ رساله حقوق امام سجاد، ترجمه دكتر علی شیروانی
2ـ رساله حقوق امام سجاد، ترجمه محمود جواد خلیلی
3 ـ رساله حقوق، شرح نراقی
4 ـ رساله حقوق امام سجاد، ترجمه احمد رنجبری
نوشته: قدیر فخاری